رفتن به محتوای اصلی

نظری به روند قدرت گیری دیکتاتوری
14.07.2012 - 20:39

 دیکتاتوری هر چند که از اسمش مشخص است و در سیاست هم جایگاه آن مشخص است، اما نحوهء به میدان آمدنش به یک گونه نیست. دیکتاتوری شکلی از حکومت است که در آن هیچگونه آزادی سیاسی و فکری به غیر از آنکه مورد توافق این سیستم باشد، وجود ندارند. در سیستم دیکتاتوری سیاستها از بالا تعیین می شوند و باید این سیاستها چه خوب و چه بد بوسیله فرمانبرداران اجرا شوند. تخطی از اجرای این فرمانها و سیاستها موجب خشم سیستم دیکتاتوری و مجازات متخلفان می شود. آزادی در سیستم دیکتاتوری هیچ جایگاهی ندارد و حق انتخاب کردن وجود ندارد. اما اینها یک مسئلهء مشخص هستند و می توان آنها را در یک تعریف مشخص، نشان داد. زمانی که این مسئله را تجزیه می کنیم و به آن نظر می اندازیم، متوجه بسیاری از مسائل دیگر در اطراف این پدیده می شویم. می توان دامنهء این مسائل را بسیار شکافت و زیر مجموعه ها زیادی را از آن استخراج کرد. بمانند اثرات آن، نحوهء کارکرد آن، نحوهء بوجود آمدن آن و یا اینکه بعنوان مثال رابطهء آن با پدیده ای بنام زمان یا مکان مشخص و فرهنگ جامعه ای که دیکتاتوری در آنجا بوجود می آید و رشد و نمو می کند را تعیین کرد. در اینجا قصد آن نیست به همهء مسائل ریز  و یا درشت حول و حوش دیکتاتوری پرداخت. چون در نوشته ای کوتاه نمی توان همهء مسائل را بیان کرد و هر چه هم آنها را در قالب کلمات سنگین علوم اجتماعی فشرده تر ومختصرتر کرد، باز هم نمی توان در غایت مسئله ای به این عظمت را مشخصا خلاصه کرد و بار فهم آن هم مشکل تر می شود و هم مولف و هم مخاطب در دایره ای سرگردان می شوند. پس سعی بر آن است تا تنها گوشه هایی از مسئله مورد نظر قرار بگیرد و در موارد و فرصت های دیگر به گوشه ها و زوایای دیگری از آن پرداخت. در این میان باید ناگزیر اشاره هایی به مسائل جنبی انداخت که می توان به فهم مسئله ای که این نوشته حامل آن است، کمک کنند.

نحوهء پا گرفتن دیکتاتوریها متفاوت هستند. آنها می توانند از راههای مختلف به قدرت برسند. دو شیوهء عمده ای که دیکتاتوریها از آنها برای رسیدن به قدرت در یک جامعه می توانند بکار ببندند، شیوه های یکی زور و دیگری فریب می باشند. شیوه های به ارث رسیدن و استمرار یک نظام حکومتی بدون آنکه سیستم سیاسی یک جامعه تغییر کند، هم وجود دارند و می توان در این میان پرانتزهای بسیاری همانطور که در ابتدای این نوشته اشاره شد، باز کردو توضیح داد که چگونه این روندها در حکومتهای موروثی  جریان پیدا می کنند. بعنوان مثال سیستم پادشاهی که سلطنت از پدر به فرزند و یا عضو دیگری از خانوادهء سلطنتی و یا حتی غیر از این خانواده به ارث می رسند و شیوهء اداره کشور مورد نظر بنا به سلیقهء حکومتران جدید تنظیم می شود. یا اینکه در حکومت های دینی و ایدئولوژی که حکومت به مورث یا رهبران جدید سپرده می شود و آنها بر اساس سلیقهء خود نظام دیکتاتوری جدید را برقرار و بر شدت و حدت آن می افزایند و یا تغییراتی در آنها بوجود می آورند. از این مسائل که در گذریم به اصل مهم  این نوشته که همانا اشاره توضیح به روی کار آمدن دیکتاتورها می باشد، می پردازیم. در مسئله ای زور یا خشونت مشخص است که دیکتاتوری یا با سپاه مشخص و طیار که آماده دارد، به حکومت دست می یابد و یا اینکه این نیرو و سپاه را فراهم می آورد. در فراهم آوردن این نیرو و سپاه همانا هم پدیدهء زور و هم پدیدهء فریب اختلاط پیدا می کنند. زمانی که نیرو آماده است بمانند کودتاها و یا حملات نظامی و اشغالی مسئله مشخص است. قدرت زور و نظامی بمیدان می آید و کار را به نفع روی کار آوردن دیکتاتوری و کسب قدرت حکومتی تمام می کند. اما زمانی که سپاه و قدرت نظامی آماده وجود ندارد، تشنگان قدرت اگر بخواهند از راه زور به حکومت دست یابند باید در پی بسیج نیرو برآیند. برای بدست آوردن نیرو باید تلاش زیادی کرد و همانا سلاح فریب و یا به غلط به قول اینها سیاست، بمیدان می آید. سلاح فریب در اینجا بسیار آراسته تر است تا سیاست و سعی می شود از این واژه استفاده شود. چون سیاست تعریف خاص خودش را دارد و نمی توان بر هر فریبی نام سیاست که امری است که در خدمت انسانها قرار می گیرد نهاد. فریب در اینجا به خدمت تشنگان قدرت می آید و آنها مجبور می شوند که برای رسیدن به اهداف و تاکتیکهایشان که همانا در خدمت استراتژی نهایی آنها که رسیدن به حکومت است، از این سلاح استفاده کنند. آنها در این راه سعی می کنند چه بیشتر آگاهانه و چه بعضا نا آگاهانه انگشت روی نکات مثبتی بگذارند که دسته های مختلف مردم آنها را ندارند و به آنها احتیاج دارند. رفاه و آزادی و برابری و رستگاری و خوشبختی و امنیت و آرامش می تواند خواسته ها و احتیاجات بخشهای مختلف یک جامعه بعنوان مثال مشخص باشند. پس آنها به فراخور حال انگشت روی این مسائل می گذارند و روی آنها تمرکز می کنند و سعی می کنند تا شرایطی فراهم آورند که باور عمومی را آنطور جلب کنند که آنها چشم بسته باور کنند که اینها هستند که این مسائل را برای آنها فراهم می آورند و در آن شکی نکنند. آنها آنقدر ماهرانه بر روی مقولهء آزادی کار می کنند که تشنهء آزادی دنبال آنها راه بیافتد و شک نکند که اینها همه تاکتیک هستند و حتی برای آن هم جانش را بدهد. مکاتبی هستند که حتی به انسانها می قبولانند که آزادی شما و همنوعان شما زمانی مهیا می شود که دیکتاتوری و انسجام پدید آید که ما آن را فراهم می کنیم. پیروان را در شرایطی قرار می دهند که برای این مسئله فعالیت بکنند. یعنی کسی که احتیاج به آزادی دارد، آنچان تغییر داده می شود که برای دیکتاتوری تلاش بکند و فکر بکند که برای آزادی می کوشد. امنیت و آرامش و برابری و جودانی و رستگاری ابدی را هم به همین ترتیب می توانند با کمک سلاح فریب در ذهن انسانهایی آنچنان جایگزینی کنند تا از آنها سپاه و نیروی جنگ و یا دگرگونیهای اجتماعی را بوجود بیآورند.

نکتهء دیگری که تشنگان قدرت و دیکتاتورهای بعد از پیروزی می توانند از آنها استفاده کنند و همانا برای رسیدن به قدرت از سلاح فریب استفاده می کنند، انتخاب است. در این شیوه، سعی بر آن است تا تمام با استفاده از توده های بسیار مردم، قدرت را بدون استفاده از خشونت بدست آورد. هدف همان است که قبلا اشاره شد، اما تاکتیک فرق می کند. در انتخاباتها توده های رای دهنده هستند که مشخص می کنند تا چه کسانی قدرت را بدست بگیرند. در این صاحبان تفکردیکتاتوری با شیوه سلاح فریب به میان اقشار مختلف مردم می روند و سعی می کنند تا بیشترین نظر را متوجه خود بکنند. در این شرایط آنها دوباره مثل قبل به خواسته ها و احتیاجات گروههای مختلف مردم می چسپند و سعی می کنند تا رای آنها را جذب خود بکنند و به هر وسیله قدرت را از آن خود بکنند. بعنوان مثال در این شیوه عوامفریبان بهترین استفاده را از این مسئله می کنند. عوامفریبی هم یکی از شیوه های فریب برای رسیدن به قدرت است که شاخه های مختلف دیکتاتورها از آن استفاده بیشماری کرده و می کنند. در رسیدن به قدرت دیکتاتورها روشهای بیشماری هستند که در اینجا تنها مجال پرداختن مختصر به این دو مورد بود. در کل شناخت کسانی که واقعا برای رفاه مردم می کوشند از کسانی که در فکر تنها رسیدن به قدرت هستند، با وجود طیف های بیشمار تشنگان قدرت، کار بسیار سختی است.

14.7.2012

azadal@hotmail.com

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
ایمیل رسیده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.