محافل خبری در تهران ارزیابی می کنند که حملات شدید هفته ها و حتی ماه های اخیر به دولت حسن روحانی و عملکرد آن، برنامه مشروح و از پیش تنظیم شده است که هدف از آن بدنام کردن کامل جناح موسوم به میانه رو، برای هموار ساختن راه به هدف روی کارآمده جناح نظامی از طرف سپاه پاسداران می باشد.

برخی تحلیلگران به رادیو پیام اسرائیل گفتند که به احتمال زیاد، این کارزار گسترده، در بیت رهبری و به ریاست مجتبی خامنه ای، با مشورت و همکاری کامل سران پیشین و کنونی سپاه پاسداران طرح ریزی شده و مانند یک عملیات نظامی پیش از حمله به مواضع دشمن می باشد.

این کارزار، زمینه های گسترده تبلیغاتی را در رشته های مختلف شامل می شود و از پیشرفته وسائل نیز بهره می گیرد که یک نمونه آن، قرار دادن کلیپ هایی در شبکه های اجتماعی است که در آن هنرمندی ناشناس، با موسیقی و طنز و انتقادهای گزنده از دولت روحانی، از گرانی مایحتاج و ناتوانی خانواده در تامین معیشت خود همراه می باشد.

آن چه این کارزار را به اوج رساند، مصاحبه ای در شبکه چهار تلویزیون حکوومتی بود که در آن آخوندی حسن روحانی را به اعتیاد، و یا به گفته او "نشستن کنار منقل" متهم ساخت و روحانی و یارانش را چنان خشمناک ساخت که تهدید به شکایت به دادگاه کردند - امری که یک تهدید توخالی محسوب می گردد، زیرا قوه قضائیه نیز در تسلط آخوند ابراهیم رئیسی قرار دارد که خود او نیز به کرسی ریاست جمهور چشم دوخته و به عنوان فردی که از جانب علی خامنه ای منصوب شده، یکی از مهره های اجرای توطئه محسوب می شود.

نزاع علنی باقر قالیباف با با حسن روحانی، بر سر بودجه و بسیاری مسائل دیگر، بخش عمده ای از این کارزار را تشکیل می دهد. قالیباف که خود یک فرد سپاهی بوده و در امور اقتصادی کوچکترین تجربه ای ندارد، ادعا می کند که ارقام قید شده در بودجه حسن روحانی واقعی نیست و قابل اجرا نمی باشد.

این انتقاد کاملا به جاست، ولی راه حلی که قالیباف پیشنهاد می کند، ممکن است حکومت ایران را به یک فاجعه اقتصادی بکشاند. قالیباف خواستار شده که در لایحه بودجه، نرخ برابری دلار به جای ۴۲۰۰ تومان، بیش از یازده هزار تومان تعیین شود که پیامد آن شتاب بخشیدن به تورمی است که هم اکنون نیز بیداد می کند.

مفهوم این نرخ آن است که در آینده، کالاهای اساسی باید به سه برابر قیمت به شهروندان فروخته شود که مسلما از توانایی مالی اقشار گسترده ای از مردم بیرون است. این امر تورم مالی را ده ها برابر افزایش می دهد و یک مشکل بزرگ نیز برای دولت به وجود می آورد و آن، افزایش کسری بودجه است. هم اکنون نیز دولت روحانی با کسری دهشتناکی روبروست. او کوشید از طریق فروش اوراق قرضه و یا بالابردن مصنوعی بهای سهام در بورس، و همچنین فروش اموال دولتی، بخشی از کمبود بودجه را تامین کند، که موفقیت چندانی به دنبال نداشت.

به گفتۀ آشنایان امور در تهران، استراتژی این کارزار به دقت طراحی شده آن است که به مردم القاء شود که سیاسیون غیرمذهبی نتوانستند مشکلات مالی و معیشتی ایران را حل کنند و قشر روحانی نیز در این راه شکست خورد و تنها راهی که باقی می ماند، سپردن قدرت به دست سپاه است که دارای دیسیپلین بوده و ظاهرا در امور مدیریت جنگ تجربه دارد و همین تجربه را می تواند در امور مدنی به کار گیرد.

تا انتخابات ریاست جمهوری بیش از چهار ماه باقی مانده و به گفته تحلیلگران در تهران، بیت رهبری و سپاه پاسداران، در این مدت، طرح عملیاتی خود را با جدیت پیش خواهند برد و دولت حسن روحانی پایان خوشی نخواهد داشت.