یکی از بزرگترین درس ها برای درست فکر کردن قبول سیال بودن نتایج تفکر است
06.02.2021 - 08:45
دوست نادیده و نازنین پاندورا نوری پرسیده است:
«از نظر روانی چه دروازههایی را میبایست بشکنید، از چه موانعی عبور کنید و با چه تهدیدهای درونی دستوپنجه نرم کنید، تا توان برخورد منصفانه را بر خود هموار سازید؟»
به گمان من ما تنها هنگامی میتوانیم با پدیدههای پیرامون خود که تاریخ هم یکی از آنها است برخوردی دادگرانه داشته باشیم، که که درون خود را از "آز" و "کین" تُهی کنیم. نگاه ما به تاریخ، ریشه در مهر یا کینه ما به چهرههای تاریخ و نقشآفرینان آن داشته است. بدینگونه است که خوانش پهلویستایان از نیمه نخست سده بیستم سراسر نیکی و سپیدی است و بوارونه آنان پهلویستیزان در آن دوران چیزی جز پلیدی و سیاهی نمیبینند. این دو گروهِ باهم ستیزنده، بیانکه خود بخواهند، یا حتا بدانند، همانندیهای بسیاری با هم دارند، ولی بیش و پیش از هرچیز در "کین" و آز" است که به هم میرسند.
بمانند هر چیز دیگری در فرهنگ ما، چاره خوانش درست تاریخ، رهانیدن خویش از چنگال دین است، چرا که انسان دینیاندیش یکسره در کار ساختن دوگانههای ستیزهجویانه است و انسان خردمند بدنبال همگرائی و همزیستی. پس در جایی که جان و جهان انسان دینخو برمیآشوبد و ویران میشود، اگر که بپذیرد انسانها برآیندی از کارهای نیک و بدشان هستند، انسان خردمند به چیزی بنام گوهر جاودانه یا "ذات" باور ندارد، پس میتواند در تکتک انسانها هم خوبی و هم بدی ببیند.
تاریخ را باید بدور از مهر و و بویژه با دلی تهی از کینه و آز کاوید. حتا در تاریخ همین چهار دهه نیز با همه زخمهای ژرفی که بر تن و روان ما نشانده است، باید دادگرانه نگریست و بازیچه دست خشم نشد،
که دیو خشم، برترین یاور اهریمن است.
در فیلم زیر جایگاه "آز" و "کین" را در رفتار اپوزیسیون نشان دادهام (از دقیقه 6:40 تا 53)
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید