رفتن به محتوای اصلی

حکومت بی مرز!
09.02.2021 - 21:19

حکومت بی مرز!

برای جمهوری اسلامی، در هیچ زمینه ای، هیچ مرزی وجود ندارد. در دروغ، در شکنجه، در سرکوب، در خرافه پرستی، در غارت، در تحقیر و توهین ، در عوام فریبی، در بزدلی و در هر خباثت دیگری که تصور کنیم، ج.ا. مرز ندارد.
آخرین نمونه این بی مرزی همین سخنان محمود علوی، وزیر اطلاعات است که تمام رشته ها و مرز های حکومت را دود کرد و به هوا فرستاد و به همه دنیا اعلام کرد که به این فتواها های رهبر نظام و خروار ها ادعا ی سیاست مداران ظریف و کلفت در زمینه اتمی اعتنائی نکنند و گربه نظام را اگر تحت فشار بیشتر قرار بدهند، فتوا که سهل است، صاحب فتوا را هم خواهد خورد!
این حد از بی مرزی که از شکنجه گاه ها، تا منابر و رسانه های رسوا، تا غارت صدها میلیارد دلاری و تا دیپلماسی ترور و دروغ، تداوم یافته، از کجا ناشی می شود؟ پاسخ این سوال در تاریخ و ساختار نظامی نهفته است که فردا 42 ساله خواهد شد. شاکله این نظام را سه گروه روحانیت، بازاری ها و لمپن ها ساخته اند. روشنفکران دینی ، فن سالاران و بوروکرات ها در ارکستر قدرت، حداکثر ساز دهنی و دایره زنگی می نوازند و هرگز در مرکز اصلی قدرت ، محل اعتنا نبوده و نیستند. هر کدام از این سه نیرو سهم فکری خود را در کاسه ج.ا. گذاشته اند و به قول معروف مهر و نشان خود را بر این نظام کوبیده اند. سهم بازاری ها در این کاسه " کاسبکاری" بود. در فرهنگ کاسبکاری، فردا خدا کریم است اما خرج و دخل امروز مهم است و برای بستن پر و پیمان دخل، باید به هر ترتیب، کلاه مشتری، همکار و کارگر را برداشت. سهم آخوند ها در کاسه نظام نوپا، " کلاه شرعی" بود. آخوند متخصص حلال و حرام کردن است و در این حوزه به همان آسانی که گوشت فلان ماهی حلال می شود، زن یک مرد مومن بر او حرام خواهد شد. خون شهروند بهائی مباح می شود. دوش حرام می شود و دخول در طفل آزاد و غارت میلیاردی حلال. شغل آخوند کلاه دوزی است و برای هر موردی، کلاه شرعی مناسبش را خواهد دوخت و اگر روزی دید که کلاهی گشاد یا تنگ شده است، راه "عدول" و اندازه کردن کلاه باز است.
سهم شریک سوم در کاسه نظام "چماق" بوده است. لمپن حرفی غیر از دشنام نمی شناخت و وسیله ای جز چاقو ضامندار نداشت. او هم فداکارانه تنها داشته اش را در کاسه گذاشت. -چه کند بینوا ندارد بیش!-
به این ترتیب شاکله فکری نظام معجونی شد از "کاسبکاری"، " کلاه شرعی" و " چماق" ! آیا برای چنین معجونی می توان مرزی اخلاقی و انسانی را تصور کرد؟ چهل سال تجربه زنده ما پاسخ این سوال را داده است. اما از انصاف نباید گذشت، این معجون یک مرز را می شناسد و خوب هم می شناسد و آن مرز "زور پر زور" است. وقتی زور پر زور باشد، لمپن چاقو را غلاف می کند ، دمش را روی کولش می گذارد و به دنبال سوراخ موش خواهد گشت. کاسبکار به دست و پا می افتد و آخوند صفحه را پشت و رو می کند . خدا، پیغمبر و کتاب را به آتش می کشد و بر اساس اصل تقیه همه کار می کند تا جان بی مقدارش را نشان بدهد. تا پیدا شدن آن "زور پر زور" اما،این ما مردم هستیم که استخوانمان زیر فشار این معجون خرد می شود و در نزد جهانیان هم هر روز شرمسار و شرمسار تر می شویم .
و در آخر برای آنکه روحانیون شریف و با اصول، کسبه ای که در همه زندگی مرز های اخلاقی را رعایت می کنند و لمپن هائی که اهل مرام هستند، خود را مخاطب این یادداشت حس نکنند، این یادآوری شاید لازم باشد که مرادم اندیشه مسلط بر مثلث حکومتی بوده است و نه همه این اقشار اجتماعی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.