رفتن به محتوای اصلی

معنای دورویدادمهم سیاسی: چرا رژیم از بنیان گذارخود عبور می کند، و «گربه» پنجول می کشد!
11.02.2021 - 22:52

وقتی نام خمینی از بیانیه پایانی راهپیمائی «سالگردانقلاب» حذف می شود و فریادجماران!

چرا رژیم از بنیان گذارخودهم عبور می کند؟! 

یکی از ویژگی های شرایط کنونی بحران در حکومت اسلامی، عبور رژیم از «خود»است:                                      

از سیاست نه شرقی نه غربی به سوی سیاست راهبردی اتحادبا شرق (روسیه و چین)، از حوزه «نوسکولار» قم به سوی یک حوزه ای که فقه آن و تمامی فتواها و آموزش هایش باید در حمایت صددرصداز مواضع و سیاست های رهبری و نظام باشد. از گزینش ریاست های جمهوری به شیوه تاکنونی اش به سوی دولت های اسلامی انتصابی، از احزاب دوقطبی اصول گرا و اصلاح طلب به سوی دولت حزب فقط حزب اله، از حرمت سلاح های هسته ای به سوی حلال سازی آن و ز قانون اساسی و... و بسیاری عرصه های دیگر،...  

در حقیقت بسیاری از آموره ها و تکیه کلام ها و وصیت نامه خمینی مثل تاکید بر روحانیت و نه شریق و نه غربی و تاکید برنقش حوزها و روحانیت و ... با همه ارتجاعیت اشان دوره اش تمام شده است... و باید بقاء نظام را  نه برراستای آموزه های او که به گونه دیگری سازمان داد. البته فقط یک چیز  از خمینی به عنوان سفینه نجات ماندگاراست: حفظ نظام اوجب واجبات است و برای آن حاکم شرع حتی می تواند نماز و روزه و خمس ... را هم تعطیل کند. بنابراین تسری چنین حکمی چرا نباید مشمول خودشخص بنیان گذارنظام  و شخص خمینی هم باشد؟! مگر او از نماز و خمس و زکات مهم تراست؟. اگر کسی این حکم خمینی را قبول دارد و به طریق اولی جماران هم، پس چه جای  شکوه هست؟! چنین پوست اندازی در عین حال به معنی گذار از سایردلالت های نظام مذهبی و نهادهای سنتی آن، به وادی پوسته ای از مذهب و استفاده کاملا ابزاری در خدمت قدرت های برکشنده این دوره است.

چنین گذری هم درمان و شرط بقاء است در دوره طوفانی انتقال به دوره پسا خامنه ای که هرلحظه می تواند از رمق بیفتد وهم قاتل جان و نشسته برشاخ و بن بریدن و در حکم آخرین سنگرگریز از بحران و در عین حال اوج انحطاط پارادایم :«جمهوری» ولایت فقیه. این که آیا رژیم غرق در بحران و موریانه خورده، در متن یک جامعه به شدت ناراضی و خشمگین، قادر به عبور از خود و پوست اندازی تازه خواهد شد و یا به عبارت دیگر،‌ آیا برکشیدن نیروهای جدید در نظم کلی نظام جایگیرخواهند شد یا نه بحثی است باز که باید به دقت رصد و ارزیابی شود. اما بطورکلی فراهم سازی زیرساخت های انجام این رسالت اولا هم به عهده ولی فقیه مطلقه زنده و منوط به  توانائی او است و ثانیا  این دوره  هم دارنده تهدیدهای تازه است و هم به دلیل گسست ها و جاکن شدن ها، مستعدانفجار و چه بسا فرصت های تازه برای جنبش ها و جریان های ضدسیستم.

داستان عبور نظام از خود، داستان جالب و مهیجی است که داستان های گذشته را باید در پس زمینه آن موردبررسی و واکاوی قرارداد.

تصادفی نیست که چنین روندی صدای اعتراض سایت جماران را در آورد و از این که نام «خمینی کبیر» در بیانیه و قطعنامه مراسم از قلم افتاده یا انداخته اند،  لب به انتقاد به گشاید!:  درحالیکه از رهبر انقلاب سه بار با عنوان و اسم و القاب نام برده شده و حتی از شهید سلیمانی و ابو مهدی مهندس هم ذکر خیر رفته است، اصلا به نام بلند خمینی کبیر اشاره نشده است.  

کل این نوشته  اعتراضی برای درک گوشه ای از آن چه که در زیرپوست تحولات جاری می گذرد خواندنی است:

نبود اسم امام در بیانیه پایانی ۲۲ بهمن

ديروز در حالي‌که مراسم سالگرد انقلاب اسلامي را دنبال مي‌کردم به بيانيه پاياني اين راهپيمايي برخورد کردم و در ميان بهت و حيرت نام امام خميني - يعني رهبر کبير انقلاب که اگر نبود امروز هيچ‌کس از اين گروه که در مسند هستند در هيچ جايگاهي نبود- در اين بيانيه به گوشم نخورد. متن را از طريق خبرگزاري‌ها دنبال کردم و ديدم که متاسفانه نام رهبر عظيم‌الشأن ملت ايران در اين بيانيه نيست. حتي از شهيد سليماني و ابومهدي المهندس هم ذکر خير رفته است، اصلا به نام بلند خميني کبير اشاره نشده است و تنها با اشاره‌اي بسيار گذرا -آن هم نه به نام ايشان- توجه شده است. جماران نوشت ؛ در اين باره نکاتي گفتني است: يک) چه کسي اين بيانيه را نوشته است و از چه ميزان فهم برخوردار است؟ اگر عمدي بوده چه برخوردي با او مي‌شود؟ آيا باور مي‌کنند که در شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي گروهي جمع شده‌اند که به امام انقلاب کم‌توجه هستند؟ و اگر سهوي بوده چه کسي چنين عنصر کم‌توجهي را مسئول نوشتن بيانيه کرده است؟ راستي آيا از پيچيدن نام «خميني» در گوش ايران و جهان واهمه دارند؟ دو) دوستداران امام در نهادهاي انقلاب کجا هستند؟ بسيجيان خميني چرا ساکت‌اند؟ چرا يک نفر به ايشان گوشزد نمي‌کند که کم‌توجهي به امام ريشه خود شما را مي‌سوزاند و الا خميني در جان و روح مردم جاودانه است؟ سه) مدعيان دوستي امام که هميشه قيافه حق‌به‌جانب مي‌گرفتند و بر بيت امام خرده مي‌گرفتند کجايند؟ آيا آنچه ديروز مي‌گفتند راست بوده يا امروز خود را به نشنيدن زده‌اند؟ چهار) اگر نام رهبر انقلاب در اين بيانيه از قلم افتاده بود چه کساني امروز فرياد «وا اسلاماه» سر مي دادند؟ چرا اين گروه نسبت به امام خميني تعصب خود را از دست داده‌اند؟ پنج) آقاي جنتي چرا درباره عملکرد زيرمجموعه خود در شوراي هماهنگي تبليغات ساکت است؟ شش) اين را اضافه کنيد به کمرنگ شدن حضور امام در تصاوير و پوسترهاي مراسم. آيا نبايد به برگزارکنندگان مراسم شک کرد؟ هفتم) و آخر کلام آنکه همه بدانيد «اگر خميني نبود هيچ نبوديد و اگر خميني را فراموش کنيد الان هم هيچ نيستيد.».

تقی روزبه  ۲۰۲۱.۰۲.۱۰

به نقل از روزنامه آرمان ملی

http://www.armanmeli.ir/fa/news/main/308058

                                                                                                                وقتی «گربه» مجبور می شود پنجول بکشد! وتضادهای درونی رژیم واردمدارجدیدی می شود!

سخنان و هشداروزیراطلاعات پیرامون رانده شدن رژیم، آنهم در سیما و رسانه رسمی، به سمت تولیدسلاح هسته ای از جهات مختلفی جائز اهمیت است و باردیگر این سوال را که رژیم ایران به کدام سمت حرکت می کند زیرذره بین قرارداده است. سخنگوی آمریکا آن را بسیار نگران کننده خوانده و تلاش می شود که از معنا  و دلالت های آن پرده برداری کنند. قبل از او صالحی رییس سازمان انرژی هسته ای از دست یابی ایران به تمامی آستانه های تولیدهسته ای سخن گفته بود و قبل تر هم هم او پس از آن که نقش و وظایف و اختیارات دولت در این حوزه عملا از آن سلب شده و با دورزدن حتی شورای امنیت ملی کشور و واگذاری صوری آن به مجلس فرمایشی و دست چین شده جناح مسلط، گفته بود که سربازی است دست به ماشه در انتظارفرمان رهبری. خودظریف هم گفته بود که تصمیمات هسته ای (مستقیما) توسط شخص رهبراتخاذ و هدایت می شود.

بهرحال ارزیابی این سخنان و واکنش ها به آن در داخل و خارج تازه شروع شده است و احتمالا به این سادگی هم تمام نشود. حتی اگر علوی ناگزیر شود که بیاید بگوید که مرادش چنین بوده و چنان نبوده است... یا نظرفردی بوده است و غیره... تاثیری در اصل مساله نخواهد گذاشت. در لینک زیرهم واکنش سایت تسنیم را ملاحظه می کنید که نزدیک به سپاه پاسداران است.

اما براستی چه گونه باید آن را تاویل و تفسیرکرد؟:

قبل از طرح مختصردو سناریو و فرضیه محتمل، لازم است اشاره کنم، اکنون مدتهاست همه می دانند که رژیم واردبازی با ورق هسته ای و باصطلاح باج گیری هسته ای شده است آنهم در شرایطی که با بحران انتقال قدرت در داخل آمریکا و نهایتا شکست ترامپ، متقارن شده است و آمدن بایدن هم که بهرحال طبع جنگ طلبی کمتری دارد و رژیم براین تصوراست که قصدحمله و جنگ ندارد، این از یکسو، ترورها و تهدیدات نظامی اسرائیل و آمریکا در منطقه و نیز تداوم فشارحداکثری با توجه به وخامت بحران اقتصادی و رویکرداروپا در کنارآمریکا مبنی بر گفتگو حول پیمان جدیدهسته و غیرهسته ای از سوی دیگر، رژیم ایران را برآن داشته است که با تغییررویکردخود و از طریق بازی با کارت هسته ای بن بست و معادله باخت-باخت کنونی (هم در بندمقررات برجام بودن و هم خبری از گشایش تحریم ها نبودن) را تغییردهد. بخصوص که می دانست که میراث فشارحداکثری ترامپ برای خلف او به عنوان سرمایه ای گرابنها برای چانه زنی از موقعیت بالا بکارگرفته خواهدشد، و از لحاظ عملی هم بازگشت به برجام جزواولویت دولت بایدن نخواهد بود تا با گذشت زمان که به زیان رژیم است و تداوم فشارهای وارده در معیت همکاری اروپا، رژیم را وادار به گفتگو برای مذاکرات جدید و موضوعات گسترده بکند. هدف مقدم رژیم از توسل به شانتاژهسته ای بهم زدن چنین سیاستی و تغییراولویت های بایدن و دستورکار او، یعنی گوشزدکردن عاجل بودن حل تحریم ها آن هم بسودامتیازدادن بود، بدون آن که باجی درخور برای مذاکرات جدید بدهد. هم چنین می دانیم که در درون تیم دولت آمریکا این بحث هم مطرح شده است که آیا باید با دولت روحانی که چندماه دیگر دورانش به پایان می رسد واردمذاکرات شد یا منتظردولت جدید در ۱۴۰۰ شد؟ ( با توجه به ارسال زیگنال هائی از سوی اصول گرایان از داخل به آمریکا که با ما بهتر می توانید کناربیایید تا با این دولتی که فاقداختیاربوده و درحال رفتن است که این را خودظریف مدتی پیش با خشم افشاکرد).

با این همه سخنان حساس و تحریک کننده محمودعلوی چیزدیگر است و به معنی ارتقاء این تهدید و شانتاژ است به سطح جدیدی با پی آمدهای چه بسامنفی و نامعلوم که در واکنش انتقادی سایت تسنیم هم به آن اشاره شده است:

دوسناریوی محتمل:

بعیداست که این سخنان نظرفردی و یا از روی سهل انگاری و سوتی دادن باشد. ابرازاین نظر توسط یک وزیرحساس که قاعدتا می داند که به اقتضای منصبش باید کمتر وراجی کند و محتویات درونش را به بیرون بریزد، وزیری که حتی در گزینش او شخص خامنه ای مستقیما دارای حق وتواست، بعیداست بدون محاسبه و عقبه بوده باشد. بنابراین باید آن را کلا غیرشخصی تلفی کرد. اما این که آیا نظرکل نظام است ( به معنای بیان رسمی این نظر توسط یک وزیرحساس) یا نظریک جناح(دولت)، بنظر می رسد با توجه به لبه انتقادی آن به سپاه و حساسیت نشان دادن سپاه به آن گرچه فعلا به طورغیررسمی، بیشترنظردولت و بخشی از هیئت حاکمه ( و شاید هم با حمایت ضمنی رهبری*۱) باشد. در این رابطه می توان دو سناریو را مطرح ساخت:

الف دولت روحانی خواسته است به دولت آمریکا و اروپائیان این پیام مهم را رله کند که لازم است هرچه زودتر به جنبند و با همین دولت به توافق برسند و گرنه ممکن است فرصت از دست برود و کار از کاربگذرد. بدیهی است که دولت روحانی بسیار مشتاق است که پایان ریاست جمهوری اش را که در وضعیت دراماتیک کنونی بدترین پایان ممکن برای یک رئیس جمهور محسوب می شود با رفع تحریم ها به پایانی خوش برساند و در این رابطه گذشت حتی هر یک روزهم برای او حیاتی است.  ضمن آن که شاید حمایت ضمنی خامنه ای را داشته باشد که گفته اگر امکانش باشد حتی یک ساعت هم نباید تاخیر کرد و احتمالا به پی آمدهای ورودبه فازکره شمالی هم واقف است.... و بنابراین اوهم بدش نیاید که چنین شوک هائی برای رفع تحریم ها صورت گیرد.... بخصوص که دولت برگزیده بعدی دست پخت خامنه ای و این جناح برای بقاء خود و پیشبرداهدافش به چنین گشایشی برای فروش نفت نیازدارد و چه کسی بهتر از روحانی برای آن؟.

ب-سناریوی دوم: جناح دیگر و دولت با توجه به خیزی که رقیب افراطی و سپاه به سمت و سوی هسته ای شدن برداشته است ( با خروج از لایحه الحاقی وپروژه شکاف اورانیوم و غنی سازی تا ۹۰٪ و غیره. می دانیم که چنین سودائی در سپاه پیشینه دارد ) و چه بسا فعالیت های پنهان نگهداشته شده ای هم شروع کرده باشد، و دولت روحانی و کلا این جناح با وقوف به این که ایران کره شمالی نیست و این مساله می تواند پی آمدها و عواقب بسیارسنگینی داشته باشد، در واقع به این شکل خواسته اند که هم این پروژه را به سوزانند و هم به اصطلاح قدرت های بزرگ را نسبت به حساسیت اوضاع شیرفهم کنند که اگر نجنبند برای شروع مذاکره سریع  و رفع تحریم ها... چه چیزهایی ممکن است پیش بیاید. این رویکرد از دولتی که در این حوزه و حوزه های مهم دیگر کلا خلع ید شده است و با توجه به همزمانی این سخنان با انتقاد به سپاه که و ضعفی که در حفاظت از تروردانشمندهسته ای از خودنشان داده و تشدیدتضاددیرینه بین این دونهاد، کلا مخاطب این گفتگو افشاء سپاه بوده است و واکنش سریع تسنیم هم مویدآن است. در هر حال هیچ بعیدنیست که این افشاگری از یک پروژه هسته ای، بخشی از جنگ قدرتی باشد که بین دو جناح، در مورد  میل و تصمیم سپاه به سمت تولید بمب هسته ای جریان دارد که بدین وسیله از پرده بیرون می افتد.

البته هرکدام که باشد نتیجه عملی اش همین پرده برداری و افزایش مضاعف حساسیت جهانی از یکسو و تشدید منازعات جناحی از سوی دیگر است. حتی اگر منجر شود که بایدن به طورموقت شرط و شروطش را کناربگذارد و اقدامات عملی برای رفع تحریم ها را سریعا شروع کند،‌ کلا این نوع واکنش ها با هر نیت و قصدی، در ذات خود مسموم و تضعیف کننده اقتداررژیم و بیان استیصال و شکاف ها و انتقال آن ها به حوزه های جدیداست. چرا که موجب تشدیدبی اعتمادی و سوء‌ظن قدرت ها حتی چین و روسیه و... شده و موجب تشدید فشارها می شود و در واقع رژیم هم چوب را می خورد و هم پیاز را!

تقی روزبه    ۲۰۲۱.۰۲.۱۰

۷ نکته در باره اظهارات آقای محمودعلوی، آقای وزیر! به جوانب و تبعات حرف خود فکرکرده اید؟

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/11/21/2450114/7

*- احتمالا خامنه ای ضمن موافقت با استفاده از تهدید کارت هسته ای و در دست داشتن بقول صالحی آستانه های آن، با توجه به عواقب و پی آمدهای سنگین جلوتررفتن، لااقل هنوز تصمیمی برای ورود به حوزه کاربردی تسلیحات هسته ای نگرفته است، اما سپاهیان که کنترل این حوزه و موشک ها را در اختیاردارند و بر موقعیت ممتازشان در عرصه های گوناگون نه فقط اقتصادی و نظامی و امنیتی بلکه هم چنین سیاسی افزوده شده اسـت (و عملا خود را مسئول و حکمران واقعی می داند) دست یابی به آن را رمزاقتدار و عامل بازدارنده  دانسته و شرایط کنونی را مناسب برای تحقق چنین سودائی. از همین رو اکنون بیش از هرزمانی وسوسه ورودبه آن را دارند و در این رابطه جناح روحانی احتمالا با توجه به همین تمایزبین خامنه ای و سپاه اقدام به چنین پاتکی کرده باشد. تجربه نشان داده است که رژیم اسلامی به لحاظ ساختارها و شکاف های درونی اش حتی اگر مصمم به پیشبردآن هم باشد، در قیاس با کره شمالی، قادر به پنهان نگهداشتن آن نیست. یادمان باشد محمدخاتمی را در پایان ریاست جمهوری اش به شکلی ترغیب یا وادارکردند که پیش از اتمام ریاستش، جورفک پروژه هسته ای مهروموم شده را بکشد! اکنون هم چه بسا سپاه خواسته باشد جور«فک کردن» آن را به گردن دولت مستعجل و ورشکسته روحانی بیاندازد تا دولت بعدی که او خواسته است با چنین واکنشی بلا را از خود دورکند!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تقی روزبه
https://draft.blogger.com/blog/post/edit/7933695/4195361677720243121

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.