در اینکه شاهزاده پهلوی درایستگاه هر بزنگاهِ سیاسی و رویدادهای ناهنجار اجتماعی و سیاسی کشور، برعلیه استبداد دینی ملّایان حاکم بر ایران، با سخنان و رهنمودها و موضع گیریهای مترقیانه اش تلاش های ارزنده ای نموده است هیچکس شکّی ندارد.
در واقع، او با پذیرفتن دمکراسی و حقوق بشر و تجارب پادشهان پیشین، بویژه دو پادشاه گذشتهی پهلوی، پدربزرگ و پدرشان، اعلام رسمی کرده اند که اگر ملّت ایران در آینده به سیستم پادشاهی مشروطه رای دهد ، او در سیاست و حکومت، هیچگونه دخالتی نکرده، بصورت نماد پادشاهی جاودانهی تاریخ کشورش خواهد ماند و کشور را نخست وزیر، پارلمان و دادگستری مستقل اداره خواهند کرد.
او دراین باره تا آنجا مصمم بوده است که حتّا هیچگاه بر آن سوگند گذشتهی ولایتعهدی خود، سخنی بمیان نیاورده است.
شاهزاده دربارهی حکومت گذشتهی پادشاهان پهلوی، بنا بر اصرار مخالفین چپ و راست که خواهان نقد سیاسی آن دو پادشاه
بوده اند، به روشنی و بی پروا در جمله ای، اینگونه پاسخ داده گفته اند:
" آری! دریغا که آن پادشاه ، یعنی پدرش، نهایتا در برابر مردم، از دولتش پشتیبانی کرده است." در جاهای دیگری نیز په روشنی پذیرفته است که آنها دچار خطاها و اشتباهاتی بوده اند.
شاهزاده رضا پهلوی، در وفاداری به امر دمکراسی و رفتارهای دمکراتیک در کردار، آنچنان عمل کرده است که هر گز زیر فشار ناراضیان خشونت گرا، بویژه بخش "سلطنت طلبان افراطی با دیدگاهای گذشتهی اعلیحضرتی" حکومت ملّایان، قرار نگرفته "در یک من آب شنا نکرده است" واعلامیه ها و فرمانهای مسلّحانه و غیردمکراتیک بیرون نداده است.
او درهمخوانی و همراهی با اپوزسیون سیاسی کشور و اتحاد عمل با آنان، تا آنجا درست عمل کرده است که همهی بخش های اپوزسیوان کشور از چپ تا راست، امروز وی را یکی از سرمایه های سیاسی کشور و مردم نامیده اند و در هر بزنگاهی به عکس العملهای وی چشم دوخته اند.
در بارهی مسئلهی اقوام و اتنیک کشور نیز سخنانی بسیار منطقی و تاثیر گذار داشته و در دیدارهای خود با سران اینگونه نیروها تاکید کرده است که: پادشاهانِ گذشته، درکنار هویت ملّی، به هویت قومی مردم و مناطق فرهنگی کشور، توجه نکرده و کم بها داده اند."وهنگام، اعلام" کنگرهی ملّی ایرانیان" و پذیرش مدیریت دوره ای آن، به این تجربه می رسد که نباید آنرا بعهده می گرفت و سپس با این درک، از آن کناره می گیرد.
پس از آن، در همهی انترویوهای سیاسی اش در مقابل این پرسش که چرا رهبری سیاسی را نمی پذیرد قاطعانه گفته است:
او بسان دیگرِ شهروندان ایران، یک شهروند حقوق بشری باقی می ماند و مانند آنها وظیفهی سیاسی یک شهروند ایرانی را به انجام می رساند.
دربارهی سیستم و نظام سیاسی آینده نیز به روشنی اعلام داشته است:
اگر اکثریت ملّت ایران به جمهوری رای دهد من نیز یک به آن عمل خواهم کرد. چرا که برای من:
"مضمون دمکراتیک بودن یک حکومت ملاک است و نه نوع و نامِ آن. "
شاهزاده، هنگام اعلام موجودیت بزرگترین گروه سیاسی خارج از کشور که اتنیک ایران نیز به آن پیوسته بودند، یعنی "شورای مدیریت گذار،" برخوردی حمایتگرانه کرده و موجودیت چنین تشکلاتی را مورد تایید و حمایت خود قرار دادند.
امّا در بارهی اعلام پیمان نوین شاهزاده:
بیانیهی پیمانِ نوینِ وی نیز در بزنگاه سیاسی بسیار حسّاسی داده شد. چرا که کلّ حاکمیت ملّایان دراین دوره، دچار اضمحلال سیاسی و در ورطهی ممنوعیت و تحریم های کشندهی دولت آمریکا به رهبری دونالد ترامپ قرار گرفته بود.
شاهزاده چنین می اندیشد که شرایط تاریخی بسیار خوبی فراهم آمده است تا دست در دست همهی اپوزسیون سیاسی داده همگان را برای یک همبستگی ملّی فرا بخواند.
اتفاقا، نیروهای سیاسی نیز، همراه با شورای مدیریت گذار، البته همه درسخن، با پذیرش متن و مضمون آن، از فراخوانِ پیمان نوین شاهزاده حمایت کردند.
امّا، چنانکه می گویند:
کَس نخارد پُشتِ من، جز ناخنِ انگشتِ من.
چنین نشد و انگشت سیاسی اپوزسیون پادشاهیخواهان، همچنان در گل پراکندگی و من منیّت فردی و سازمانی خود فرورفته بود و هیچ اقدامی در جهت همبستگی آنان حتّا از سوی حزب مطرح پادشاهی خواه جاودان داریوش همایون، درین باره بعمل نیامد.
گروه های گوناگون پادشاهیخواهِ خارج کشوری، همچنان در نشستهای خویشتنِ خویش، به ژست های شاهدوستانه و حمایت سخنی، با الفاظ پر طمطراق شهریار و پادشاه محبوب و . و. همچنان بر تفرقه و پراکندگی ادامه داده،
هیچگونه کردارعملی اتحاد آمیزی که در خور پاسخ به پیمان نوین باشد، از خود نشان ندادند.
در نگاهِ من، تاثیرِعملی این پیمان، می طلبید که نخست از سوی پادشاهی خواهان مشروطه و یا حتّا سلطنت طلبان باید اقدام و حرکت اتحاد آمیزی صورت می گرفت و درشکستنِ سیلِ آنهمه پراکندگی و چند دستگی خود، بیرون آمده، در یک اتحاد عمل و همبستگی محکم و استوار، بادستی توانا، دستِ دراز شدهی پادشاه خویش را می فشردند.
اگر چنین می شد و برای نمونه:
دکتر نصراصفهانی وزیر امور خارجهی سیستم پادشاهی که سازمان مبارزین را دارد، همراه با جناب دکتر بهرامیان که گاه رایزنی سیاسی پادشاه پیشین را داشته است، با حزب لیبرال دمکرات مشروطه به یک اتحاد عمل سیاسی می رسیدند وبا اتحادی استوار، در میان بخش های دیگرِ اپوزسیون می شتافتند، سرنوشت سیاسی این پیمان بسیارمناسب و به هنگام ازنگاه زمانی، این نمی شد که تا امروز می بینیم.
اگر حزب مشروطهی جناب داریوش همایون، دارای رهبری پرتوانی بسان شخصیت او می داشت، قطعا چه درهنگام "اعلام شورای مدیرت گذار و چه درزمانِ صدورفرمان پیمان نوین شاهزاده، اپوزسیون ایران می توانست در میدان" داغ وتهاجم سیاسیِ ترامپ و پمپویی" حکومت اسلامی را با آن وضعیت ناتوان اقتصادی و تضادهای جناحی ای که داشت، با فروپاشی درونی خود روبرو گرداند.
دریغا که سران، سازمانها و گروه های پنج شش نفری پادشاهیخواهان مشروطه و سلطنت طلبِ بیرون از کشور،حتّا حزب مشروطه تا امروز، بیش ازهارت و هورتهای تبلیغاتی، آنهم تنها در میان خویش، دست به هیچگونه اتحاد عملی در میانِ خود نزدند.
امیدواریم گروه اعلام شدهی "پشتیبانان پیمان نوین" درهمایشی که برای ۱۴ مارس اعلام کرده اند، همایش را آنچنان ترتیب دهند که :
نمایندگان احزاب ، سازمانهای جمهوریخواه، دمکراتهای ملّی، چپ ها وچهره های بنام، شخصیت های مستقل سیاسی، نمایندگان بویژه احزاب و سازمانهای اتنیکی کشورمانند حزب دمکرات کردستان ایران و کومله، نویسندگان و شاعرانی برجسته، به سخنرانی بپردازند، نه چند چهرهی محدود پادشاهیخواه.
پیامهایی از زندانیان سیاسی بسیار محبوب، بویژه امضا کنندگان ۱۴ تنی مردان و زنان کشور.
اگرهمایشی به جز اینگونه فراهم شود، نتیجهی آن برای شاهزادهی گرامی ، همان کنگرهی ملّی سرکار خانم نازیلا گلستان و جناب پیرزاده خواهد شد.
امیدواریم، پیمان نوین شاهزاده، درین شرایط بسیار حساس کشور، تبدیل به آنچنان سرنوشتی نگردد.
اگر مشروطه خواهان پادشاهی، در فازِ نخست، بخود نیایند و به یک همبستگی درونی در میان خود نرسند، امیدِ یک دست آورد در خوری، از سوی دیگر بخش های اپوزسیون، برای آن باقی نخواهد ماند.
پیروزی پیمان نوین، نخست بستگی به اقدام وحدت طلبانهی نیرویهای سیاسی پادشاهیخواه دارد.
در نگاهِ من، بیشتر مسئولیت پیروزی و شکست آن، بر دوش حزب لیبرال دمکرات مشروطهِی ایران خواهد بود. امیدوارم رهبری نوین این حزب، در باز گشت به سیاستهای دوران رهبری زنده یاد داریوش همایون بزرگ و با پیروی از روحیهی وحدت طلبی آن سیاستمدار اخلاقی و آگاه، بتواند با کمک شخصیتهایی چون جناب دکتر نصراصفهانی و دکتر بهرامیان و نیز سران شورای مدیریت گذار، جبههی ملّی و دیگران، چنین همایش وحدت طلبانه ای را در همکاری با دیگر بخش های اپوزسیون سیاسی کشور، سازماندهی نماید.
ازیز دادیار
سخنگوی جبههی متحد بلوچستان ایران سوئد ۱۶ فبرواری ۲۰۲۱
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید