آن کودتای فرخنده!
امروز 100مین سالگرد کودتای سوم اسفند، پیروزی چشمگیر ناسیونالیسم ایرانی بر روحانیت واپسگرای شیعه و بلشویسم روسی است. گروهی انگشتشمار از اندیشمندان ایرانگرا برآمدن رضاشاه را بزنگاهی ارزشمند دیدند تا در سایه آن بتوانند ایران را از ژرفای مرداب مرگآوری که در آن گرفتار آمده بود بیرون کشند و این سرزمین باستانی را گوشکِشان بسوی جهان مدرن برانند.
اگر سه نیروی زنده و کنشگر آن روزگار، یعنی روحانیت شیعه، مارکسیسم روسی و ناسیونالیسم ایرانی در کنار هم بگذاریم، خواهیم دید که ایرانگرایان اگرچه کوچکترین گروه بودند، ولی برجستهترین اندیشمندان آن روز ایران را در میان خود داشتند. تنها با پشتیبانی نیروی شگرف ناسیونالیسم ایرانی بود که این مردمان انگشتشمار توانستند چهره ایران را تنها در دودهه دگرگون کنند و زندگی ایرانیان را انسانیتر کنند.
تاریخ یکسدوپنجاه سال گذشته ما را اندیشمندان بزرگی همچون آخوندزاده و آقاخان کرمانی و مستشارالدوله و طالبوف تا فروغی و ارانی و کسروی و هدایت و مسکوب و . . . رقم زدهاند، که همه در درون گفتمان ایرانگرائی جای دارند. همچنین اندیشه راهبر جنبش مشروطه و جنبش ملی شدن نفت نیز ناسیونالیسم بوده است. پس چه جای شگفتی که آموزشوپرورش نوین، دادگستری مدرن، ارتش یکپارچه، دیوانسالاری کارآمد، حقوق زنان و بسیاری از دیگر حقوق شهروندی همه و همه دستآوردهای این اندیشه باشند؟
اگر پرداختن به گذشته برای ساختن آینده باشد، نگاه به تاریخ یکسدسال گذشته به ما میآموزد که دستکم در جهان نوین، تنها نیرویی که جامعه ما را به پیش رانده و زندگی هموندان آن را انسانیتر کرده، ناسیونالیسم ایرانی بوده است.
سوم اسفند، بزنگاه تاریخی پیروزی اندیشه ایرانگرائی بر بلشویسم و اسلامیسم، و سرآغاز دوران آبادانی و پیشرفت ایران است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید