رفتن به محتوای اصلی

دولت رفاه چیست و چگونه عمل می کند؟
04.03.2021 - 00:25

دولت رفاه یا Welfare state یک سیستم غیر ایدئولوژیک قرن بیستمی است که زادگاهش اروپا است، البته در بعضی از کشورهای امریکای لاتین مانند شیلی، اروگوئه و ارژانتین هم چنین سیستمی ولی به مراتب ضعیف تر دیده می شود. برای شناخت و فهم دولت رفاه بایستی به تاریخ بازگردیم؛ قرن بیستم همانگونه که قرن علم و پیشرفت بشریت نام دارد ان روی دیگرش نیز وحشیگری و خشونت غیر قابل وصف است. 2 جنگ جهانی خونین و زیانبار تلفات و هزینه سهمگینی برای دنیا و بخصوص اروپا داشت، از سوی دیگر خرابی ناشی از جنگ، فقر و بیکاری پس از جنگ زمینه رشد و نمو کمونیسم را بیش از پیش فراهم کرده بود. دولت های کارگری و سوسیال دموکرات اروپا در غیاب احزاب فاشیست و ناسیونالیست از فرصت استفاده کرده و به قدرت رسیدند و خط سومی ترسیم کردند. نه همانند شوروی که دموکراسی را حذف و سیستم تک حزبی و توتالیتر داشت و نه همانند امریکا که تضاد طبقاتی در ان بیداد میکرد البته این سیستم بیشتر به لیبرال دموکراسی امریکا شباهت و گرایش داشت تا سوسیالیسم اتحاد جماهیر شوروی.

 

شبح کمونیسم

همانگونه که کارل مارکس در اولین جمله کتابچه " مانفیست حزب کمونیست" نوشت؛ "شبحی بر فراز اروپا درحال پرواز است شبح کمونیسم. همه نیرو های اروپای کهنه، در تهاجمی مقدس برای تار و مار کردن این شبح، متحد شده اند: پاپ و تزار، مترنیخ و گیزو، رادیکال های فرانسه و پلیس المان."

 اروپای پس از جنگ بسیار شکننده بود، از سویی جاذبه های استالین و اتحاد جماهیر شوروی برای کارگران، دهقانان و دانشجویان و از سویی دیگر دموکراسی های نوپا و ضعیف همه حاکی از ان بود که بزودی هیولای سرخ بر اروپا نیز چیره خواهد گشت. 3رویداد مهم اندکی پس از جنگ یعنی تاسیس سازمان ملل متحد، پیمان اتلانتیک شمالی ناتو و نیز طرح مارشال امریکا که تاحدود زیادی سدی در برابر این موج شد. طرح اقتصادی مارشال کمک هنگفت ایالات متحده به کشورهای دموکراتیک-به استثنای اسپانیای ژنرال فرانکو- بود. این طرح بازی برد-برد امریکا به جهت دستیابی به چندین هدف بود، نخست حفظ دموکراسی های شکننده و مانع از کمونیستی شدن انها، دوم ساختن خرابه های جا مانده از جنگ و ریشه کن کردن بیکاری که مبادا اندیشه چپ به میان کارگران و دهقانان فقیر رخنه کند؛ و مهمترین هدف نیز حفظ و گسترش سرمایه داری و بازار ازاد بود.

دولت ها درشمال اروپا(نروژ، سوئد، دانمارک و فنلاند) طبق برنامه بلند مدت وارد اقتصاد شدند و نهاد دولت همانند یک بنگاه اقتصادی وارد تجارت و فعالیت های اقتصادی شد. دولت دموکراتیک ( که عمدتا از احزاب سوسیال دموکرات و کارگری بودند) با مونوپولی کردن بخش هایی از اقتصاد ان مجموعه ها را به انحصار خود در اوردند. از جمله این مونوپول ها می توان به انحصار الکل، راه آهن و ترانسپورت، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف، مدارس و دانشگاه ها و تنباکو و نفت(کشورهای شمال اروپا نفت ندارند بجز نروژ، Statoil در نروژ پس از کشف نفت در 1967 دولت ان را به انحصار خود گرفت). اشاره کرد.

بازار مونوپولی برخلاف تئوری رایج اقتصاد مبنی بر "وابستگی قیمت به عرضه و تقاضا"، همواره تقاضای بالا و قیمت بالاتر دارد. بعنوان مثال در کشوری مانند نروژ تقاضای مردم بر مشروبات الکلی و تنباکو نسبتا ثابت است و چون هیچ رقیبی برای دولت در این زمینه وجود ندارد همواره قیمت ها نیز بالاست.

در نتیجه این بنگاه ها، صنایع و شرکت های سود اور درامد هنگفتی به دولت رساند و مسئولین توانستند سیستمی کارامد بنیان نهند که "دولت رفاه" نام گرفت و وظیفه اش تامین رفاه شهروندان و توسعه کشور بوده و هست.

  

وظایف و خدمات دولت رفاه چیست؟

دولت رفاه وظیفه دارد عدالت اجتماعی و درمانی را برای تمام شهروندان تامین کند. دولت رفاه همچو پدری است برای جامعه که از قبل از تولد تا دم مرگ مشغول خدمات رسانی است. چنین دولتی موظف است شکاف طبقاتی میان شهروندان را کاهش دهد تا برابری نسبی ایجاد کند. شاید از خود بپرسید چگونه ممکن است؟ پاسخ سیاست مالیاتی است. دولت رفاه بودجه اش تا حد زیادی وابسته به مالیات مستقیم، غیر مستقیم، مالیات بر ارزش افزوده، عوارض و گمرک بر واردات کالا تامین می شود. گزینه اول، یعنی مالیات مستقیم ابزار سازمان مالیاتی این دولت است تا برابری در جامعه ایجاد کند. در دولت رفاه همه و همه بایستی مالیات بپردازند یعنی از کارگر و کارخانه دار گرفته تا خلبان و وزیر و خلاصه فقیر و غنی؛ اما نحوه اخذ و میزان دریافت مالیات متفاوت است.

 فرض کنید کارگری ماهی 5 میلیون تومان در امد دارد و 27% از ان را بعنوان مالیات به دولت می پردازد، خلبانی نیز با حقوق 15 میلیون 52% از درامد خود را به دولت می دهد. این یک نمونه ساده از تلاش دولت رفاه برای ایجاد برابری است. این نوع سیاست شکاف طبقاتی را کوچک کرده و با تسهیلات گسترده بانکی و اخذ سود بانکی بسیار کم (حدود 2% سالیانه) خرید مسکن و اتوموبیل را اسان کرده و دیگر رویایی دست نیافتنی نیست. کم کردن سود بانکی نیز نوعی بازی برد-برد است که سرمایه مازاد را که در ایران بصورت سپرده بانکی ذخیره شده و مسکوت مانده، به تولید و بخش های دیگر اقتصاد روانه کرده. بعدا در فرصتی دیگربدان خواهم پرداخت و نشان خواهم داد که چگونه بانکداری بدون ربا چرخه اقتصاد را می چرخاند و به مردم (خصوصا طبقه ضعیف جامعه) امنیت و رفاه می بخشد.

دولت پاسدار دموکراسی و ازادی های اجتماعی شهروندان است و شفافیت رکن مهمی در چنین سیستمی محسوب می شود. شفافیت بدین جهت در سوسیال دموکراسی حیاتی است که مانع فساد، رانت و اختلاس شده و از هدر رفتن منابع و ثروت ملت جلوگیری می کند. شاید باور نکنید ولی پرونده رشوه خواری مهدی هاشمی از شرکت نفت استات اویل نروژ را یک روزنامه نگار معمولی افشا کرد و بعدا مسئولین ایران خبردار شدند. در نتیجه اصل شفافیت، انتخابات ازاد و دموکراسی پر اهمیت هستند.

 

خدمات اجتماعی و رفاهی این سیستم چیست؟

 

دولت رفاه خدمات بسیار دارد که 3 نمونه از مهمترین انها اموزش رایگان، بیمه درمانی همگانی و خدمات اجتماعی و بازنشستگی است.

دولت موظف است برای شهروندان اموزش رایگان در تمام مقاطع از دبستان، دبیرستان و دانشگاه فراهم کند. دولت با عمومی(دولتی) کردن مدارس و دانشگاه ها امکان دسترسی برابر برای فقیر و غنی را ایجاد کرده که خود باعث افزایش سطح علمی جامعه نیز شده.

بیمارستان و هزینه پزشکی رایگان برای عموم مردم؛ شاید تا وقتی که سر و کارمان به بیمارستان نیفتاده اهمیت خدمات پزشکی و جراحی، دارو و.... رایگان را درک نکنیم، و این انجایی است که مالیات شهروندان خرج سلامتی و بهبودی خودشان می شود.

این سیستم را شاید بتوان "عصاره" ایدئولوژی ها و سرآمد ایده ها دانست، هم چپ است هم راست. شاید بپرسید مگر ممکن است راست و چپ را تلفیق کرد؟ یعنی سیستمی ساخت که هم ارزش های لیبرالیسم اعم از دموکراسی، انتخابات ازاد، پلورالیسم و آزادی بیان را در بر بگیرد وهم خواسته های چپ همانند عدالت، برابری و برادری را در عمل محقق کند؟ پاسخ مثبت است. یعنی این سیستم با پر رنگ کردن نقش دولت در صنایع و اقتصاد و کسب درامد و صد البته اخذ مالیات، دست دولت را باز گذاشته تا بتواند به شهروندان خدمت کند و همزمان خود دولت حافظ امنیت انها و پاسدار آزادی مردمان باشد. سوسیال دموکراسی از شعارهای عوام فریبانه کمونیستی همچو"جامعه بی طبقه" و "دولت پرولتری" فرسنگ ها فاصله گرفته و بر خلاف ایدئولوژی های رقیب که تنها اتوپیایی زیبا ترسیم می کنند، در پراکسیس خودش را نشان داده و قابل راستی ازمایی است. طبق امارسازمان ملل که هر ساله کشورهای مرفه را معرفی می کند 5کشور از 10 کشور برتر سیستم "دولت رفاه" دارند. از جمله انان می تواند به دانمارک، سوئد، نروژ، فنلاند، هلند و بلژیک اشاره کرد.

اگر بخواهیم این ایده را درتاریخ ایران معاصر جستجو کنیم می توان حزب ایران یا مرحوم نخشب و "خداپرستان سوسیالیست" را مثال زد. اینها گروه هایی عدالت طلب بودند که دموکراسی را اصل و پرنسیپ مبازره سیاسی خود قرار داده بودند ولی افسوس که استبداد شاهنشاهی مجال فعالیت ازاد و نامزدی در انتخابات مجلس شورای ملی را بدانها نداد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

نیما عیسی‌پور

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.