رفتن به محتوای اصلی

رفقای حزب کمونیست کارگری، سخنان شما درباره زبان مادری کمونیستی نیستند!
13.03.2021 - 04:35

کسی که با سیاست سر و کار ندارد اگر سخنان نادرست در زمینه های گوناگون بگوید و بنویسد دردسری هم پیش نمی آید و همگان آن سخنان نادرست را فراموش می کنند اما کسی که با سیاست سر و کار دارد باید بداند که هر چه که می گوید و می نویسد همگان چه دوست و چه دشمن آن گفته ها و نوشته ها را زیر میکروسکوپ می گذارند! گفتن و نوشتن سخنان نادرست، نسنجیده، درهم و برهم، شتابزده و ناسازگار با باورداشتی که یک سیاستمدار خود را پیرو آن می داند و یکی به نعل زدن و یکی به میخ زدن برابر است با کوبنده ترین و مرگبارترین آسیب ها !

به حزب توده ایران نگاه کنید که پس از انتحار اسلامی با داشتن ده ها سال پیشینه سیاسی برای دچار شدن به بیماری دنباله روی از مردم کوچه و خیابان (پوپولیسم) از آخوندیسم و روح الله خمینی و رژیم ولایت فقیه پشتیبانی کرد و همگان دیدند که چه شد! به سازمان فدائیان خلق ایران - اکثریت نگاه کنید که مانند حزب توده ایران دچار بیماری دنباله روی از مردم کوچه و خیابان شد و مانند حزب توده ایران از آخوندیسم و روح الله خمینی و رژیم ولایت فقیه پشتیبانی کرد و بزرگترین سازمان کمونیستی در سرتاسر خاورمیانه با پیشینه درخشان سیاسی تکه پاره شد و از میان رفت!

کسی که خود را کمونیست می داند باید بداند که ناسیونالیسم از آخوندیسم نیز بدتر است و رونویسی کردن سخنان راست گراترین راست گراهای جهان که همانا ناسیونالیست ها هستند و آنها را به نام کمونیسم به خورد مردم دادن برابر است با تیشه زدن به ریشه کمونیسم! کسی که خود را کمونیست می داند باید بداند که سخنان ناسیونالیست های نژادپرست با هزاران درد و رنجی که مردم دردمند و درمانده و گرسنه ایران دچارشان هستند از بنیاد بیگانه اند، ناسیونالیست های وابسته به سرمایه داری و بورژوازی حتی اگر با یکدیگر بجنگند و با همدیگر در کشمکش و ستیز باشند در یک نکته هماوازند و آن هم دشمنی با چپ هاست!

کسی که خود را کمونیست می داند باید بداند که هر جا که ناسیونالیست ها بر سر کار آمده اند خون چپ ها را مانند آب سر کشیده اند! به هیتلر نگاه کنید که هم ناسیونالیست و نژادپرست بود و هم برای فریب مردم آلمان واژه های سوسیالیست و کارگر را برای نام بردن از حزبش به کار گرفته بود و نام حزبی که هیتلر سردمدارش بود حزب ناسیونال - سوسیالیست کارگران آلمان یا N.S.D.A.P یا حزب نازی بود اما گذشته از آن که هیتلر هنگام سخن گفتن از کمونیست ها آشکارا از نابودی آنها سخن می گفت هزاران تن از کمونیست ها هنگام فرمانروائی هیتلر تیرباران شدند و لاشه های آنها در کوره های آدم سوزی سوزانده شدند!

به محمدرضا پهلوی پان آریا نگاه کنید که دشمنی او با کمونیست ها مرزهای دیوانگی را درنوردیده بود و حتی پس از آن که رژیم پهلوی در سایه دیوانه بازی های محمدرضا پهلوی سرنگون شد تا در سایه انتحار اسلامی زندان آریامهری جایش را به دوزخ آخوندی بدهد باز هم اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر از بد و بیراه گفتن به کمونیست ها دست برنداشت! هنگامی که محمدرضا پهلوی در ایران بر سر کار بود تا می توانست کمونیست ها را به زنجیر کشید و سرکوب کرد و کشت و پس از گریز از ایران با آن که دچار بیماری مرگباری شده بود و زندگیش رو به پایان بود کتابی را به نام: "پاسخ به تاریخ" نوشت و در این کتاب و تا دم مرگ تا می توانست از کمونیست ها بدگوئی کرد!

به صدام حسین پان عرب نگاه کنید که هنگام فرمانروائیش در عراق تا می توانست کمونیست ها را به زنجیر کشید و کشت، برای مردم فریبی حزبی که صدام حسین پان عرب سردمدار آن شده بود حزب سوسیالیست بعث عراق نام گذاری شده بود! البته هنگامی که بعثی ها در عراق بر سر کار بودند در عراق چیزی به نام سوسیالیسم دیده نمی شد و رژیم عراق نماینده سرمایه داران و زرسالاران بود! نمونه های دشمنی ناسیونالیست ها با چپ ها بسیار بیش از اینها هستند اما به هر روی دشمنی ناسیونالیست های وابسته به سرمایه داری و بورژوازی با کمونیست ها بی چون و چراست! پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیست ایرانی نیز در یک نکته هماوازند و آن هم دشمنی با کمونیست هاست!

اگر یک ناسیونالیست نژادپرست ایرانی مانند یک پان آریا، یک پان ترک، یک پان کرد، یک پان عرب و ..... درباره نژاد اهورائی آریائی، آرامگاه کورش، گور داریوش، دبستان به زبان مادری، کردستان بزرگ، خلیج عربی و ..... پان نامه بنویسد شگفت آور نیست، آن چه شگفت آور است این است که گاه دیده می شود کسانی که خود را کمونیست، سوسیالیست و چپ گرا می نامند همان سخنانی را که ناسیونالیست های نژادپرست و دنباله روی کنندگان از هیتلر و صدام می گویند و می نویسند مانند طوطی بازگو کرده و بازتاب می دهند و این مایه بسی اندوه و افسوس است و این مایه بسی درد است و رنج!

رفقای حزب کمونیست کارگری ایران که خود را چپ و کمونیست می دانند در اسفندماه سال ۱۳۹۹ درباره روز جهانی زبان مادری بیانیه ای نوشته و همان سخنانی را که پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی درباره زبان می گویند و می نویسند بی هیچ کم و کاستی بازتاب داده اند! سخنانی که در این بیانیه نوشته شده اند هیچ پیوندی با کمونیسم، سوسیالیسم و آرمان های چپ ندارند و اگر یک ناسیونالیست راست گرای نژادپرست پان نامه ای را درباره زبان مادری نوشته و درباره زبان مادری روضه خوانی و نوحه خوانی کند همان واژه هائی را به کار خواهد برد که در این بیانیه به کار برده شده اند! نخست این بیانیه را می خوانیم و سپس آن را بررسی می کنیم:

★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★

بیانیه حزب کمونیست کارگری ایران درباره زبان مادری

آموزش به زبان مادری یک حق جهانشمول است!

بار دیگر به مناسبت بیست و یکم فوریه، روز جهانی زبان مادری، حق آموزش به زبان مادری و اعتراض به قوانین و رفتارهای فاشیستی جمهوری اسلامی، حکومتی که ناقض این حق انسانی است بیش از هر زمان برجسته شده است.

یک وجه اصلی تبعیض و ستم ملی ستم زبانی است، در ایران این ستم میراث سلطنت پهلوی است که توسط حکومت اسلامی تداوم یافته است، اکنون جمهوری اسلامی ناقض حق آموزش به زبان مادری، تبعیض و ستم زبانی بر علیه مردمی هست که زبان مادریشان غیر از زبان فارسی است، محرومیت از آموزش به زبان مادری حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم رسمیت قانونی پیدا کرده است، به این ترتیب زبان قانونا به یک ابزار سرکوب سیاسی - اجتماعی بدل شده و علیه بخشی از مردم به کار گرفته می شود.

زبان وسیله ابراز وجود عاطفی است، زبان وسیله بروز احساسات درونی است، زبان وسیله بیان غم و شادی است، زبان ابزار ارتباط اجتماعی است، زبان ابزار تفکر و آموختن و کسب دانش است، زبان کانال ابراز وجود اجتماعی و سیاسی و شکوفائی انسان است، به این اعتبار زبان دیگر صرفا ابزار و وسیله هم نیست، بخشی مهم از زندگی انسان است، انسان و به طریق اولی انسان کودک با زبانش زندگی می کند، ممنوعیت آموزش به زبان مادری در ایران یعنی محروم کردن میلیون ها کودک از ایجاد ارتباط احساسی، عاطفی، اجتماعی، فکری و در یک کلام محروم کردن کودک از یک زندگی شاد، ممنوعیت آموزش به زبان مادری یعنی پرتاب کردن ناگهانی کودک از دنیای مأنوس زبان مادری به دنیای تماما ناشناخته یک زبان جدید، یعنی تبدیل کردن اولین تجربه آموزش کودک به محیطی نا امن و تجربه ای رنج آور، یعنی تعرض به روان و عواطف و فکر و آگاهی و رشد کودک، از این رو بالاترین درصد ترک تحصیل از میان کودکانی است که از آموزش به زبان مادری محروم شده اند.

زبان های مختلف بخشی مهم از فرهنگ جهانی و هویت انسان ها هستند، حق تحصیل و فعالیت فرهنگی، ادبی، اجتماعی و سیاسی به زبان مادری باید به عنوان یک حق مسلم و جهانشمول همه متکلمین به زبان های مختلف به رسمیت شناخته شود.

در ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی هر سال به بهانه روز جهانی زبان مادری نیروی های ارتجاعی ناسیونالیستی به جان هم می افتند، از یک سو ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی و آریائی و فارس و از سوی دیگر انواع ناسیونالیسم قومی ترک و کرد و عرب و بلوچ و غیره فعال می شوند، این دو صف ارتجاعی برای هم رجز می خوانند، یکی صورت مسأله را انکار می کند و دیگری تبعیض زبانی را ابزاری برای سهم خواهی از قدرت می کند.

فاشیسم ایرانی - آریائی و ناسیونالیسم فارس چماقداران فکری و ایدئولوژیکش متشکل از ادبا و شعرا و مورخین و پروفسورها و ژورنالیست ها را به خط می کند تا تاریخ بسازند و حماسه سرائی کنند که ایران سرزمین نژاد پاک آریائی است و ترک و کرد و عرب و بلوچ و غیره هم ریشه آریائی دارند، زبان فارسی تنها زبان اصیل با قدمت طولانی است، زبان های دیگر اصالت ندارند، قدمت ندارند و چماق تمامیت ارضی مقدس را بالای سر جامعه می چرخانند که آموزش به زبان مادری همان و پارچه، پارچه شدن ایران همان.

انواع ناسیونالیسم قومی ترک و کرد و عرب و بلوچ و غیره هم ادبا و شعرا و مورخین و پرفسورها و ژورنالیست هایشان را به صف می کنند که به نام دفاع از حق آموزش به زبان مادری متکلمین به زبان های غیر از فارسی را به مثابه اقوامی معرفی کنند که تاریخشان پرشکوهتر است، قومیتشان خالصتر است، زبانشان اصلی تر و قدیمی تر است، تعدادشان بیشتر است و دشمنشان هم قوم پارس است و نه جمهوری اسلامی، به این ترتیب هر سال در روز جهانی زبان مادری دو نیروی ارتجاعی به نام زبان مادری بر شیپور قومیت و نفرت قومی و ملی می دمند، به این ترتیب فاشیسم و ناسیونالیسم و قوم پرستی در دو سوی این جدال خود یک مانع برای حل ستم ملی و مساله تبعیض زبانی هستند، نه فقط این بلکه تلاش می کنند به اتحاد مردم در مبارزه علیه جمهوری اسلامی لطمه بزنند و مردم را به جان هم بیاندازند و نهایتا در عمل به ارتجاع اسلامی حاکم خدمت می کنند.

جمهوری اسلامی که خود عامل اصلی اعمال ستم ملی و زبانی در ایران است و با جنبش های قدرتمندی علیه انواع تبعیض ها مواجه است و در طی سه سال گذشته با خیزش های متحد مردم در صدها شهر از تهران و آذربایجان گرفته تا اصفهان و سیستان و بلوچستان و از کردستان و خراسان گرفته تا خوزستان مواجه شده است و شعار: "جمهوری اسلامی نابود باید گردد!" لرزه بر ارکانش انداخته است نه تنها از این کشمکش و نفرت پراکنی و تفرقه افکنی ناسیونالیست ها استقبال می کند بلکه فعالانه آن را باد می زند، بی دلیل نیست که کارگزاران جمهوری اسلامی در روزنامه ها و برنامه های تلویزیونی دولتی هر از گاهی با تمسخر و تحقیر زبان و لهجه و لباس مردم مناطق مختلف فضا را برای تحرک جنبش و نیروهای قومی و ناسیونالیستی فراهم می کنند، جمهوری اسلامی از همبستگی مردم به شدت واهمه دارد و لذا از طریق دامن زدن به تفرقه های ملی - قومی تلاش می کند صفوف مبارزه مردم را درهم بریزد و مانع اتحاد آنها شود، از این رو قوم گریان و ناسیونالیست ها عملا در خدمت جمهوری اسلامی قرار می گیرند.

آموزش و فعالیت به زبان مادری در همه زمینه ها از جمله در زمینه های ادبی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی یک حق انکار ناپذیر، مسلم، انسانی و جهانشمول است و مبارزه برای رسیدن به این حق هم یک وجه مهم مبارزه برای جامعه ای است که در آن ستم ملی نباشد، ستم زبانی نباشد و همه شهروندان از حقوق برابر برخوردار باشند، مبارزه برای رفع تبعیض زبانی مبارزه ای علیه فارس ها نیست، این مبارزه مشترک همه کسانی است که از ستم ملی و زبانی رنج می برند، این مبارزه مشترک همه مردم علیه مسبب اصلی این ستم یعنی حکومت اسلامی است، در این مبارزه میلیون ها نفر از مردم فارس زبان که آنها هم خواهان رفع همه تبعیضات و از جمله تبعیض زبانیند سهیم هستند.

شرط لازم برای برپائی جامعه ای آزاد و برابر رفع همه تبعیض ها و از جمله رفع تبعیض زبانی است، رفع تبعیض زبانی در خدمت رشد و تعالی همه آحاد جامعه، رشد خلاقیت ها، نزدیک شدن مردم به یکدیگر و در نتیجه بلوغ و شکوفائی انسانیت است، حزب کمونیست کارگری برای برپائی جامعه ای مبارزه می کند که در آن هیچ تبعیضی از جمله تبعیض زبانی نباشد، حزب در برنامه یک دنیای بهتر اعلام کرده است: "..... هویت ملی، عرق ملی و ناسیونالیسم را افکار و تمایلاتی بسیار عقب مانده، مخرب و مغایر با اصالت انسان و آزادی و برابری انسان ها می داند و ساکنین کشور را مستقل از ملیت یا احساس تعلق ملی خویش اعضای متساوی الحقوق جامعه ....." می داند، حزب کمونیست کارگری خواهان ممنوعیت زبان رسمی اجباری است و مبارزه برای آموزش به زبان مادری را یک وجه دائمی مبارزه خود می داند، از نظر حزب کمونیست کارگری برای بهره مند شدن از حق مسلم آموزش و فعالیت به زبان مادری قبل از هر چیز باید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد که مسئول مستقیم انواع تبعیض ها از جمله تبعیض و ستم ملی و زبانی است.

زنده باد حقوق برابر شهروندی، زنده باد مبارزه متحد مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی

حزب کمونیست کارگری ایران - پنجم اسفند ١٣٩٩ - بیست و سوم فوریه ٢٠٢١

★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★

پس از خواندن بیانیه حزب کمونیست کارگری ایران درباره زبان مادری خواننده این بیانیه از خود می پرسد که ناهمسانی این بیانیه با پان نامه هائی که ناسیونالیست های نژادپرست راست گرای ضد کمونیست درباره زبان مادری می گویند و می نویسند چیست؟ البته نویسندگان این بیانیه برای آن که گفته باشند که ما ناسیونالیست نیستیم چند بد و بیراه هم به ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها و پان آریاها و پان ترک ها و پان کردها و پان عرب ها گفته اند اما آن چه که پس از این یکی به نعل و یکی به میخ زدن ها دیده می شود همان سخنانی هستند که پانستانی ها درباره زبان مادری پیاپی می گویند و می نویسند!

چنان که در بخشی از این بیانیه آمده است: "..... بالاترین درصد ترک تحصیل از میان کودکانی است که از آموزش به زبان مادری محروم شده اند! ....." رفقا ! این آمار را شما از کجا درآورده اید که واژه: "بالاترین" را به کار می برید؟ و چرا آن "بالاترین درصد" را کسی جز شما و پانستانی ها نمی بیند؟ شما ده هزار کودک را می توانید نام ببرید که برای نبودن دبستان به زبان مادری ترک تحصیل کرده اند؟ هزار کودک چه؟ صد کودک؟ ده کودک؟ یک کودک؟ در ایران حتی یک کودک نیز برای نبودن دبستان به زبان مادری ترک تحصیل نکرده است و ترک تحصیل کودکان دبستانی برای نبودن دبستان به زبان مادری تا کنون در هیچ جا جز پان نامه های ناسیونالیست ها دیده نشده است!

رفقا ! اگر شما کمونیست هستید به جای آن که بگوئید: "..... بالاترین درصد ترک تحصیل از میان کودکانی است که از آموزش به زبان مادری محروم شده اند! ....." باید بگوئید: "..... بالاترین درصد ترک تحصیل از میان کودکانی است که وابسته به خانواده های کارگران و رنجبران و دهقانان ندار و بی پول و گرسنه هستند! ....." رفقا ! کدام یک از کودکان ایرانی که فارس زبان نیستند اما پدران و مادرانشان وابسته به زرسالاران و سرمایه داران هستند برای نبودن دبستان به زبان مادری ترک تحصیل کرده اند؟ آیا ایرانیان باید آن چه را که درباره ترک تحصیل کودکان می بینند باور کنند و یا آن چه را که شما از روی پان نامه های ناسیونالیست های نژادپرست رونویسی کرده اید؟

رفقا ! چرا علی خامنه ای ترک، مهدی بازرگان ترک، صادق خلخالی ترک، غلامرضا حسنی ترک، میرحسین موسوی ترک، علی مشکینی ترک، صادق محصولی ترک، محمدرضا رحیمی کرد، احمد قتیل زاد گیلک، محمد محمدی گیلانی گیلک و انبوهی از گردانندگان رژیم ولایت فقیه که فارس نیستند برای نبودن دبستان به زبان مادری ترک تحصیل نکرده اند؟ چرا هزاران آخوند ترک و کرد و لر و عرب و گیلک و مازندرانی و ..... که فارس زبان نیستند ترک تحصیل نکرده اند؟ آن ترک تحصیل من درآوردی برای نبودن دبستان به زبان مادری که ساخته و پرداخته پانستانی هاست را چرا کسی در هیچ جای ایران نمی بیند؟

رفقا ! چرا مصطفی عالی نسب ترک، محمدرضا زنوزی ترک، یونس ژائله ترک، صادق محصولی ترک، محمدرضا نعمت زاده ترک، محمودرضا خاوری لر و انبوهی از زرسالاران و سرمایه دارانی که فارس نیستند و در سایه رژیم دوزخی ولایت فقیه به درآمدهائی با ارقامی نجومی و باور نکردنی دست یافته اند برای نبودن دبستان به زبان مادری ترک تحصیل نکرده اند؟ رفقا ! چرا انبوهی از دژخیمان و شکنجه گران و بازجویان رژیم ولایت فقیه که فارس نیستند برای نبودن دبستان به زبان مادری ترک تحصیل نکرده اند؟ و آن ترک تحصیل من درآوردی پانستانی ها برای نبودن دبستان به زبان مادری در کجا دیده شده است؟

رفقا ! فرزندان مردم فارس زبان یزد و کرمان و سمنان که نه بلکه فرزندان مردم فارس تهران که در خیابان های پایتخت رژیم ولایت فقیه کارتن خوابی می کنند آیا برای نبودن دبستان به زبان مادری است که نمی توانند به دبستان بروند؟ آن چه همگان می بینند این است که کودکان فارس ایرانی که پدران و مادرانشان کارگران و رنجبران و دهقانان ندار و بی پول و گرسنه هستند یا نمی توانند به دبستان بروند و یا درس و دبستان را نیمه کاره رها کرده و از کودکی کار می کنند و کودکان ایرانی که فارس نیستند اما پدران و مادرانشان وابسته به زرسالاران و سرمایه داران هستند درس می خوانند و دکتر و مهندس می شوند!

روشن است که به دبستان نرفتن کودکان ایرانی هیچ پیوندی با نبودن دبستان به زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای ندارد و روضه خوانی ها و نوحه خوانی های ناسیونالیست های ایرانی درباره درس نخواندن کودکان برای نبودن دبستان به زبان مادری یاوه سرائی های پوچ هستند و الم شنگه به پا کردن های پانستانی ها درباره زبان مادری برای یک چیز است و آن هم نفرت پراکنی ناسیونالیستی است، اگر یک ناسیونالیست نژادپرست این سخنان صد من یک غاز و بی سر و ته را درباره زبان مادری بنویسد شگفت آور نیست و شگفت آور آن است که کسانی که خود را کمونیست می نامند این سخنان را می نویسند!

در بخشی از این بیانیه آمده است: "..... یک وجه اصلی تبعیض و ستم ملی ستم زبانی است، در ایران این ستم میراث سلطنت پهلوی است که توسط حکومت اسلامی تداوم یافته است! اکنون جمهوری اسلامی ناقض حق آموزش به زبان مادری، تبعیض و ستم زبانی بر علیه مردمی هست که زبان مادریشان غیر از زبان فارسی است! ....." این دروغ گوبلزی نیز که از زمان رژیم پهلوی دبستان ها ناچار شدند با زبان فارسی کار کنند ساخته و پرداخته پانستانی هاست و رفقای حزب کمونیست کارگری نیز از روی پان نامه های ناسیونالیستی آن را رونویسی کرده اند! این سخن برابر با آن است که پیش از رژیم پهلوی هزاران دبستان با زبان های دیگری به جز فارسی کار می کردند و رضاشاه همه دبستان ها را ناچار کرد که با زبان فارسی کار کنند!

رفقا ! آیا پیش از رضاشاه هزاران دبستان با زبان های دیگری به جز فارسی کار می کردند و پس از بر سر کار آمدن رضاشاه همه دبستان ها ناچار شدند که با زبان فارسی کار کنند؟ رفقا ! پایه گزار آموزش و پرورش نوین ایران در زمان قاجار یک ترک تبریزی به نام حسن رشدیه بود، رفقا ! آیا دبستان هائی که حسن رشدیه ترک آنها را در زمان قاجار و پیش از رضاشاه ساخته بود با زبان فارسی کار می کردند و یا با زبان مادری آن دانش آموزان؟ رفقا ! هزار سال است که زبان دری که به نادرست فارسی نامیده می شود زبان کاربردی ایرانیان است و به کارگیری این زبان از زمان محمدرضاشاه و رضاشاه و نادرشاه و شاه عباس و شاهان دیگر نبوده است!

رفقا ! این داستان خنده دار و این دروغ گوبلزی که دبستان ها از زمان رضاشاه ناچار شدند با زبان فارسی کار کنند ساخته و پرداخته پانستانی هاست و شما بدون کوچکترین پژوهشی درباره رویدادهای تاریخی این دروغ را سروش ایزدی پنداشته و آن را در بیانیه تان گنجانده اید! رفقا ! هزار سال است که زبان فارسی زبان کاربردی همه ایرانیان است و در این هزار سال حتی یک کودکان دبستانی برای نبودن دبستان به زبان مادری و زبان پدری و زبان عمه ای و زبان خاله ای ترک تحصیل نکرده است! دردآور است که ناسیونالیست های نژادپرست پان نامه نویس راست گرای ضد چپ و ضد کمونیست که نه بلکه کسانی که خود را کمونیست می نامند این سخنان را نوشته اند!

در بخشی از این بیانیه آمده است: "..... ممنوعیت آموزش به زبان مادری در ایران یعنی محروم کردن میلیون ها کودک از ایجاد ارتباط احساسی، عاطفی، اجتماعی، فکری و در یک کلام محروم کردن کودک از یک زندگی شاد! ....." رفقا ! شما که با شتابزدگی و با کپی برداری از روی پان نامه های ناسیونالیست های نژادپرست چنین سخنانی را نوشته اید آیا از خود پرسیده اید که چرا در هزار سالی که دبستان ها با زبان فارسی کار می کردند ارتباط احساسی، عاطفی، اجتماعی، فکری و زندگی شاد کودکان از میان نرفته است و چرا پس از پیدایش پان های رنگارنگ ناسیونالیستی که وابسته به بورژوازی و سرمایه داری هستند ناگهان این مرثیه سرائی ها درباره زبان مادری پیدا شده اند؟

رفقا ! ناسیونالیست های وابسته به بورژوازی و سرمایه داری اگر دلشان برای کودکان می سوزد به جای روضه خوانی و نوحه خوانی درباره زبان مادری آن کودکان چرا درباره کودکان گرسنه ای که حتی نان ساده را نیز برای خوردن ندارند چیزی نمی گویند؟ چرا درباره کودکان کار که توان رفتن به دبستان را ندارند و از کودکی کار می کنند چیزی نمی گویند؟ چرا درباره کودکانی که در دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران زندانی و شکنجه می شوند چیزی نمی گویند؟ چرا درباره کودکانی که پدر و مادرشان زندانی یا اعدام می شوند چیزی نمی گویند؟ چرا درباره کودکان بیماری که خانواده هایشان برای خریدن دارو پول ندارند چیزی نمی گویند؟ چرا تنها و تنها چسبیده اند از زبان؟

رفقا ! همه این داستان پردازی های خنده دار درباره زبان مادری برای پیشبرد برنامه نفرت پراکنی ناسیونالیستی در میان مردم ایران از سوی پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی است و آرمان های بشردوستانه و یا فرهنگی در پشت سر این پرت و پلاهای خنده داری که پانستانی ها پیاپی می گویند و می نویسند یافت نمی شوند! اما شما چه کار کرده اید؟ کاری که شما کرده اید این بوده است که بی هیچ ژرف اندیشی همان سخنانی را که ناسیونالیست های وابسته به بورژوازی و سرمایه داری درباره زبان مادری می گویند و می نویسند طوطی وار بازگو کرده و بازتاب داده اید و این کار نسنجیده شما برابر است با از میان بردن آبروی کمونیسم با نام کمونیسم!

در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: "..... حزب کمونیست کارگری خواهان ممنوعیت زبان رسمی اجباری است و مبارزه برای آموزش به زبان مادری را یک وجه دائمی مبارزه خود می داند! ....." رفقا ! در کجای کره زمین دبستان ها با ده ها زبان کار می کنند که ایران بتواند دومین کشور باشد؟ آیا در شهرهای چند زبانه ای مانند تهران و اورمیه و شیراز باید دبستان های گوناگونی با زبان های گوناگون کار کنند و میان مردم این شهرها برای زبان دیوارکشی شود؟ آیا در شهری مانند اورمیه باید هم دبستان به زبان فارسی، هم دبستان به زبان ترکی، هم دبستان به زبان کردی، هم دبستان به زبان آشوری و هم دبستان های دیگر با زبان های دیگر کار کنند؟

رفقا ! کدام یک از شاخه های زبان های گوناگون باید در این دبستان ها به کار گرفته شوند؟ برای نمونه زبان ترکمنی برای ترک های تبریز یک زبان بیگانه است و زبان ترک های تبریز نیز برای ترک های ترکمن یک زبان بیگانه است! زبان ترک های تبریز با زبان ترک های اهر و اردبیل و سراب و مراغه و میاندوآب و اورمیه و خوی و شهرهای دیگر شمال باختری ایران یکی نیست، همچنان که زبان ترک های تبریز با زبان ترک های زنجان و همدان و شیراز و خراسان و مازندران و گیلان نیز یکی نیست، ترک های خلج و ترک های قشقائی نیز با زبان هائی که ناهمسانی های فراوان با زبان ترک های تبریز دارند سخن می گویند، البته زبان های کردی و عربی و زبان های دیگری که در ایران گویشور دارند نیز شاخه های گوناگون دارند!

رفقا ! شما که بی هیچ ژرف اندیشی سخنان ناسیونالیست های وابسته به بورژوازی و سرمایه داری را مانند طوطی بازگو کرده و بازتاب داده اید آیا می دانید که با گفتن و نوشتن چنین سخنانی چگونه بهترین دستاویزها را برای انگل های سیاسی ناسیونالیست فراهم می کنید؟ هم اکنون ناسیونالیست ها انگل های سیاسی و آشغال های دست و پا گیری هستند که در راه نابودی رژیم ولایت فقیه سنگ اندازی می کنند، فردا که رژیم دوزخی ولایت فقیه نابود شد و لاشه پلشت آن به زباله دان تاریخ پرتاب شد این انگل های سیاسی برای خودشان پیشینه های درخشان مبارزاتی خواهند تراشید! سپس برای برحق نشان دادن خودشان نوشته های کمونیست هائی مانند شما را که سخنان ناسیونالیست ها را رونویسی کرده و آنها را به نام کمونیسم به خورد مردم می دهید به همگان نشان خواهند داد!

رفقا ! روز جهانی زبان مادری دستاویز زرسالاران و سرمایه داران برای نفرت پراکنی ناسیونالیستی میان کارگران و رنجبران و دهقانان است و این چنین نیست که هر روزی که برچسب جهانی داشت حتما باید با آرمان های کمونیستی سازگار باشد، رفقا ! آیا شما تا کنون درباره روز جهانی نان هم بیانیه ای نوشته اید؟ و آیا نام روزی به نام روز جهانی نان هم به گوشتان خورده است یا نه؟ چگونه است که روز جهانی نان را زرسالاران و سرمایه داران به بیراهه برده و به روزی برای آشپزی و چگونگی پختن نان هائی با آردهای گوناگون و کنجد و سیاهدانه و زنجبیل و هل دگرش داده اند اما شما که می گوئید کمونیست هستید حتی نام این روز را هم نشنیده اید؟

رفقا ! پس از نوشتن چنین بیانیه ای درباره زبان مادری چه کسانی برای شما کف خواهند زد؟ آیا پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی که وابسته به بورژوازی و سرمایه داری هستند و با جیب های پر از پول از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند برای شما کف زده و آفرین خواهند گفت و یا مردم گرسنه ایران؟ رفقا ! کدام یک از گرسنگان کارتن خواب ایرانی درباره آرامگاه کورش و گور داریوش و نژاد اهورائی آریائی و دبستان به زبان مادری و دبستان به زبان پدری و دبستان به زبان عمه ای و دبستان به زبان خاله ای و کردستان بزرگ و خلیج عربی سخن می گویند؟ و آیا مردم گرسنه ایران در جستجوی نان هستند و یا پان؟

رفقا ! اگر کسی بخواهد حتی صد زبان را یاد بگیرد حق دارد که یاد بگیرد، زبان یاد گرفتن نه گناه است، نه حرام است، نه جرم است و نه جنایت اما دستاویز کردن زبان برای نفرت پراکنی ناسیونالیستی از سوی پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی و برپائی جنگ های خانمانسوز ناسیونالیستی و رسیدن به دریای خونی مانند یوگوسلاوی چیز دیگری است! رفقا ! شما با نوشتن بیانیه های این چنینی خودتان با دست خودتان آب به آسیاب راست گراترین راست گراهای جهان که همانا ناسیونالیست ها هستند می ریزید! آیا باید کمونیست های بهکیش صف خودشان را از وابستگان به بورژوازی و سرمایه داری جدا کنند و یا آب به آسیاب آنها بریزند؟

بپردازیم به ستم ملی یا ستم ناسیونالیستی! رفقا ! شناسه روشن و آکادمیک ستم ملی یا ستم ناسیونالیستی چیست؟ نمی دانید؟ من به شما می گویم تا بدانید! ستم ناسیونالیستی یا ستم ملی برابر با آن است که در یک سرزمین یک رژیم ناسیونالیست بر سر کار باشد و آن رژیم ناسیونالیست کسانی را که از وابستگان به نژاد و تبار و زبان و نیاکان گردانندگان آن رژیم نیستند دچار نابرابری کند، مانند رژیم نازی ها در آلمان، رژیم آفریقای جنوبی پیشین، رژیم رودزیای پیشین، رژیم بعثی در عراق و رژیم های ناسیونالیست دیگری از این دست، از این روی هنگامی که یک رژیم ناسیونالیست در یک سرزمین بر سر کار نباشد سخن گفتن از ستم ملی یا ستم ناسیونالیستی نیز بی جاست!

شاید در یک سرزمین یک رژیم ستم پیشه بر سر کار باشد و مردم را دچار رنج های فراوان کند اما برای ناسیونالیست نبودن آن رژیم چیزی هم به نام ستم ملی یا ستم ناسیونالیستی در آن سرزمین یافت نشود! مانند رژیم فرانسیسکو فرانکو در اسپانیا، رژیم آگوستو پینوشه در شیلی، رژیم محمد سوهارتو در اندونزی، رژیم فردیناند مارکوس در فیلیپین، رژیم رافائل تروخیو در دومینیکن، رژیم آناستازیو سوموزا در نیکاراگوئه، رژیم طالبان در افغانستان و رژیم های دیگری که با آن که ستم پیشه هستند اما چون ناسیونالیست نیستند مردم هم در سرزمین هائی که آن رژیم ها بر سر کار هستند دچار ستم ملی یا ستم ناسیونالیستی نیستند!

با این روال سخن گفتن از ستم ملی در ایران آخوندی نیز بی جاست زیرا چنان که گفته شد هنگامی می توان در یک کشور از ستم ملی سخن گفت که یک رژیم ناسیونالیست در آن کشور فرمانروا باشد و کسانی که وابسته به نژاد و تبار و زبان گردانندگان آن رژیم ناسیونالیست نیستند دچار ستم ناسیونالیستی یا ستم ملی باشند، رژیم ولایت فقیه چون یک رژیم ناسیونالیست نیست چیزی به نام ستم ملی نیز در ایران آخوندی یافت نمی شود، ایران آخوندی مانند آفریقای جنوبی پیشین و رودزیای پیشین و آلمان نازی و عراق بعثی نیست که یک رژیم ناسیونالیست و نژادپرست آن را بگرداند و سخن گفتن از ستم ملی یا ستم ناسیونالیستی در سایه رژیم ولایت فقیه نیز بی جاست!

در ایران آخوندی آن چه که دیده می شود ستم دینی برای کردهای سنی و ترک های سنی و بلوچ های سنی است نه ستم ملی برای کردهای سنی و ترک های سنی و بلوچ های سنی و این چنین نیست که کردهای سنی و ترک های سنی و بلوچ های سنی برای کرد بودن و ترک بودن و بلوچ بودن از سوی رژیمی ناسیونالیست و نژادپرست دچار ستم ملی یا ستم ناسیونالیستی شده باشند، چنان که در ایران فارس های سنی و فارس های مسیحی و فارس های یهودی و فارس های زرتشتی و فارس های بهائی و فارس های بیدین دچار نابرابری با دیگران هستند اما این نابرابری ها دینی هستند نه ناسیونالیستی و هیچ پیوندی میان این نابرابری ها با ستم ملی و نابرابری های نژادپرستانه نیست.

اما ناسیونالیست های ایرانی برای نفرت پراکنی ناسیونالیستی از ستم ملی در ایران سخن می گویند! مانند پان آریاهائی که ایران را سرزمین نژاد اهورائی آریائیان که به دست عرب ها افتاده است نامیده و ایرانیان را گرفتار ستم ملی می نامند! و یا پان ترک هائی که رژیم آخوندی را حکومت فارس ها می نامند و ترک های ایرانی را برای نداشتن دبستان به زبان مادری گرفتار ستم ملی می نامند! و یا پان کردهائی که کردهای ایرانی را گرفتار ستم ملی نامیده و می گویند که کردهای ایرانی باید گرداگرد خودشان و دیگران دیوار بکشند تا ستم ملی از میان برود! و یا پان عرب هائی که عرب های ایران را دچار ستم ملی نامیده و از خلیج عربی و الاحواز و شط العرب سخن می گویند!

روشن است که با داستان پردازی های خنده دار ناسیونالیست های ایرانی نمی توان از ستم ملی در ایران سخن گفت و سپس خواستار از میان رفتن چنین ستمی شد، پیامد سخن گفتن بی جا از ستم ملی نفرت پراکنی ناسیونالیستی است و رژیم آخوندی با بهره برداری از نفرت پراکنی ناسیونالیستی و با روش: "چند دستگی بینداز و فرمانروا باش!" میان ایرانیان شکاف انداخته و فرمانروائی ننگینش را پی می گیرد! ستم تراشی ها و تبعیض تراشی های من درآوردی پانستانی ها ستم هائی را که مردم ستمدیده ایران گرفتارشان هستند کمرنگ می کنند و دروغ بافی ها و داستان پردازی های خنده دار پانستانی ها درباره ستم ملی تنها یک سودبر دارند و آن هم رژیم دوزخی ولایت فقیه است!

رفقا ! شما چند بار در این بیانیه از ستم ملی سخن گفته اید و نبودن دبستان به زبان مادری را نیز نماد چنین ستمی دانسته اید! رفقا ! بیانیه شما با گفته ها و نوشته های پانستانی هائی که ستم تراشی و تبعیض تراشی می کنند و با این ستم تراشی ها و تبعیض تراشی های من درآوردی رژیم آخوندی سود می برد چه ناهمسانی دارد؟ رفقا ! چگونه با نوشتن چنین بیانیه های زهرآگینی که زهر ناسیونالیسم از آن می ریزد خود را کمونیست و سوسیالیست و چپ گرا می دانید؟ رفقا ! آیا کسی که خود را کمونیست می داند باید سخنانی بگوید و بنویسد که گره گشا باشند و یا سخنانی که کپی شده سخنان راست گراترین راست گراهای جهان یا ناسیونالیست ها هستند؟

رفقا ! درباره زبان ایرانیان بدون ترس از روی ترش کردن ها و دشنام ها و ناسزاها و بد و بیراه گفتن های ناسیونالیست های نژادپرستی که وابسته به بورژوازی و سرمایه داری هستند به شما راهکار درست را نشان می دهم و آن این است که در ایران آینده هر کس حق دارد هر زبانی را که خواست یاد بگیرد اما تنها با یک زبان باید کشورداری شود و کشورداری با ده ها زبان و کار کردن دبستان ها با ده ها زبان نیازمند بودجه ای تریلیونی است که هیچ کشوری چنین بودجه ای را در دسترس ندارد و در هیچ کشوری با ده ها زبان کشورداری نمی شود که ایران هم بتواند دومین کشور باشد و در ایران نیز مانند همه کشورهای جهان تنها با یک زبان می توان کشورداری کرد نه با ده ها زبان!

تنها زبانی نیز که در ایران می تواند زبان کاربردی باشد زبان فارسی با گویش تهرانی است و اگر ما بخواهیم در ایران زبان دیگری را جایگزین زبان فارسی کنیم باز هم باید تریلیون ها پول به کار بگیریم تا زبان دیگری جایگزین زبان فارسی شود و این هم کاری ناشدنی است و بهترین راه این است که زبان فارسی ویرایش شود و زبان فارسی ویراسته زبان کاربردی ایرانیان باشد، رفقا ! کارگران و رنجبران و دهقانانی که بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و از بام تا شام کار می کنند اما حتی توان خریدن نان ساده را هم ندارند با پان نامه های اشترگربه ای ناسیونالیست های وابسته به بورژوازی و سرمایه داری گره از کارشان گشوده نخواهد شد!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تبریزی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.