رفتن به محتوای اصلی

چه بر سر این کشور آمده است؟ داستان تلفن های عید
29.03.2021 - 05:30

 

دوست دیگری زنگ می زندسومین بار است که در عرض یک هفته تلفن می کند. دوست سالیان دور دوران دبیرستان و تداوم آن تا به امروز. هربار که زنگ میزند صدای بغض کرده اش را از پشت تلفن احساس می کنم.
میگوید "خوب که این جا نیستی وگرنه طاقت نمی آوردی .نمی دانی چه خبر است کر فرمان کور نمی خواند .هر کس که دستش بجائی بند است زور می گوید "بشوخی می گویم" تو که زور نمی گوئی ؟" "من هم مثل بقیه من دستم جائی نمی رسد توی خانه به زنم وپسرم که بیکار نشسته ودر اطاقش را باز نمی کند زور می گویم .پرخاش می کنم .دنبال بهانه هستم که پیدا کنم وخودم را خالی کنم. دیروزمثل دیوانه ها ایستادم وسط اطاق بخودم فحش می دهم لعنت بکسی که زن بخواهد! بچه بخواهد! گور پدر کسی که آرزوی زن وبچه بکند."
می گویم "باور نمی کنم تو وپرخاش گری؟"فشرده شدن چهره ا ش را در تصویر می بینم ."دست خودم نیست داد وفریاد راه می اندازم بعد پشیمان می شوم می روم اطاقم در را بروی خودم می بندم وهزار دشنام بخودم می دهم .البته کسی هم غیر پسرم وخانمم نیست اون بیچاره ها دارند من را تحمل می کنند.خانمم آمده می گوید این کار ها چیه که می کنی؟ فردا اگر"بهروز" رو در رویت ایستاد چه می کنی؟ برو خدا را شکر کن که معتاد نیست ،قاطی لات ها نشده دنبال این آخوند ها راه نیفتاده. باطوم کمرش نبسته ،گلوله به بچه های مردم نزده .بهش کار نمی دهند اخلاق وقدی خودتو داره که با هشون کنار نیامدی از ادا ره اخراجت کردند. اینقدر سر به سرش نگذار! من جهنم !
خجالت کشیدم. رفتم پشت در اطاق پسرم عذر خواستم اما این شده داستان همیشگی ما اوقات تلخی کن بعدش عذر بخواه.ببین چه بلائی سر خانواده ها آورده اند! سه نفریم نمی توانیم همدیگر را تحمل کنیم .حال برو تو حساب یک ملت.
هر کدام جدا جدا تو یک اطاق می نشینیم خانمم در میبنده تلویزیون من وتو را نگاه می کند .پسرم با تلفن دستی مشغول است ومن مثل روح سرگردان داخل خانه قدم می زنم یاد گذشته می کنم و بخودم فحش می دهم . نانت نبود آبت نبود انقلاب کردنت چه بود ؟
"کل به احمد" همسایه مان بعضی روز ها در خانه را می زند می گوید" برو پیت نفت را بیار سر کوچه نفت مجانی می دهند."
چه شیطانی بود این خمینی! بچه هارفته اند اما هر کدام گرفتاری خودشان رادارند .هم شون یک جوری در گیرند.من قبلا امکانشو داشتم کمکشان می کردم. اما امسال غیر ضرر کاری نکردم. قبلا حداقل هفته ای یک کامیون جنس در مغازه خالی می کردم. اما امسال این گرانی وکرونا کاری کرده اند که باور کن یک ماه یک ماه ونیم یک کامون را نمی توانم بفروشم. مردم پولی ندارند!
هر روز حساب می کنم ومنتظرم ببینم کدام مشتریم نمی آید. باور کن بیشتر از نیمی از مشتزی ها دیگه در آمدشان کفاف نمی کند که بیایند خرید کنند. وقتی تو خیابان روبرومی شویم من نمی پرسم چرا نمی آیئد و آن ها چیزی نمی گویند اما من نوعی خجالت زدگی در چهره شان می بینم خجالت این که وضع مالیشان طوری شده که دیگر نمی توانند بیایند خرید کنند.خود من هم وضعم بهتر ازاونا نیست اگر همین طورپیش برود مجبورم در دکان را ببندم .بروم بنشینم خانه وبه حداقل قناعت کنم."
می گویم "چرا اعتراضی نمی کنید ؟"
می گوید "در حال حاضر که می ترسند یکی خود من! اینها رحم ندارند می دانند اگر یک قدم عقب بنشینند مردم یک ساعت امانشان نمی دهند.از بچه شیر خواره تا پیر مرد دم مرگ از این ها نفرت دارد .مردم علنا فحش می دهند باور می کنی اکثر آخوند ها از ترس مردم کمتر در انظار ظاهر می شوند .مردم طوری نفرت به آخوند جماعت واین حکومتی ها پیدا کرده اند که آخرش بهر بهائی که شده یک روز می ریزند خیابان .نمی دانم این حس از کجا آمده که اکثرا فکر می کنند امسال سال دگرگونی وسال تسویه حساب با این جماعت فاسداست. خیلی ها می گویند امسال بهترین فرصت است ."
می گویم "باور کردنش سخت است ."
می گوید:" اگرتو هم این جا این همه فشار راتحمل می کردی ونمی توانستی یک جفت جوراب برای عیدی نوه ات بخری می گفتم .مجبور می شدی هر ماه با این در آمد کم هر بار که خرید می کنی برای خونه دخترت هم بخری وقتی که می دانی ماه هاست شوهرش بیکار شده و بسختی پول کرایه خانه را تهیه می کنند.تازه این مسائل و گرفتاری ها مال کسانی است که دستشان بدهنشان می رسد .نمی دانم آن کارگر بدبخت با چندرغاز حقوقش چکار می کند؟مردم این طور دوام نمی آورند کارد به استخوانمان رسیده .مردیکه فلان فلان شده می گوید ما قدرت اقتصادی هجدهم جهان هستیم .آتش می گیرم وقتی این وقاحت را می بینم."
می پرسم "نظرت به مواضع اخیر آقای رضا پهلوی چیه ؟مردم چی می گویند؟" ادامه دارد ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.