رفتن به محتوای اصلی

چه بر سر این کشور آمده است ؟ داستان تلفن های عید قسمت 3
30.03.2021 - 10:49

چه بر سر این کشور آمده است ؟
داستان تلفن های عید قسمت سوم

می پرسم "نظرت به مواضع اخیر آقای رضا پهلوی چیه ؟مردم چی می گویند؟" می گوید نشنیده ام .بخش امور خارجه مربوط به همسرم است که کاری جز نشسن پای کانال من وتو ندارد، دو سه روزه که بینمان شکر آب است گزارش نمی دهد.پسرم اصلا تو باغ سیاست نیست. من هم که تمام وقت مشغول دو دوتا چهار تای حساب کتاب زندگیم.
نمی دانم چه گفته .اما مردم دنبال یک آدمی مثل رضا شاه می گردند که بیاد و مملکت را ازاین ویرانی و آشفتگی نجات دهد. نه تنها رضا شاه هرکه میخواهد باشد !تنها از عهده این آخوند ها در بیاد .به این نابسامانی اقتصادی پایان بدهد.باور می کنی اصلا براشون فرق نمی کند شاه باشد، یا رئیس جمهور! مهم اینه که بدونند از پس ان اجامر و اوباش در می آید.
شما اون خارج الحمدلله شکمتان پراست ترس از فردا ندارید. می نشینید مرتب تحلیل می کنید .این جا جای تحلیل نیست. آنکه شکمش گرسنه است دین وایمان از دست داده دنبال راه فرجی است که از این وحشت روزانه، تنگنای معیشت خلاص شود. باور کن نه تعصب آمدن امریکا را دارد! نه چین!
ترس ازآ ینده تاریکی دارد که روز به روز تاریک تر می شود.
مردم بیچاره شده اند ! چاروچنگ!
صمد یادته؟ همون که تمام وقت شوخی می کرد و آدامس به صندلی آقای بیات دبیر تاریخ مان چسباند ؟" تلاش می کنم چهره صمد را بعد پنحاه وسه سال بخاطر بیاورم. آقای بیات را که تمام مدت کلاس چرت می زد. صمد پسر ریز نقشی که تمام مدت می خندید.وسر وکله همه می پرید.
"جند روزقبل دروازه ارک دیدمش با یک فورغون تکیه داده به پایه مسجد دروازه ارک. سال ها بود که ندیده بودمش پیر شده. داغون! منو نشناخت. گفتم آقا صمد چطوری" منم فلانی! مات در چشمانم خیره شد گفت :"عمله لازم نداری ؟"
میدانستم موجی شده در خانه بستریست وخواهرش از او نگهداری می کند.یکی از کسبه محل گفت "تلاش نکن بیادت نمی آورد .صبح ها با این فورغونش می آید این جا ساعت ها می ایستد وبا خودش حرف می زندبر میگردد خانه. "
نمی توانی حالم را تصور کنی. آمدم خانه یک راست رفتم سراغ ودکا تا می توانستم خوردم ودر تنهایی اطاقک بالای پشت بام نالیدم. خوب که نیستی تا ببینی!
حالم خوش نیست گاه چند روز افسرده ام بعد چند روزی بد نیستم سرحالم .این طبیعی نیست. دیروز زدم گوگل ببینم علت چنین تغیر مرتب رفتارم چیست؟ جواب می دهد این علائم آدم های دو قطبی است . حالا در گیر این تشخیصم. راستش هم همین طوره دو روز دیپرسیون دارم دو روز سرحالم .ا
البته اگر این طوری باشد اکثریت این مردم دو قطبی اند .از رهبر خود شیفته بگیر تااون مردکه احمدی نژاد. یک روز هر چه دم دهنشان می آید به این حاکمیت می گویند .فردا که سلیمانی کشته می شود همه می ریزند خیابان ها می زنند سرخودشون .
ملتی که با یک غوره سردی می کند با یک مویز گرمی .
همه ما مریضیم ! بیماران بی طبیب !
تعداد زیادی هم هستند که نمی توانند این گونه تو صحنه کله معلق بزنند. بخصوص بخش زیادی از نسل جوان وتحصیل کرده،آرام وبی صدا با درد به این جامعه در هم ریخته نگاه می کنند.تلاش می کنند در کارها وتشکل های اجتماعی فرهنگی ،هنری فعال شوند. نقش روشنگرانه داشته باشند. تعدادی که آرام آرام بر اطراف خودشان تاثیر میگذارند.هم اونا که آبان دوسال قبل آمدند خیابون ها و آن همه کشته دادند. عمدتا معتقد به شیوه زندگی غربی .تین ایجرهای امروز ایران. این ها عمدتا همان هائی هستند که از رضا پهلوی حمایت می کنند.
بگذریم
این کامپوتر هم بلائی شده هر کس سرش درد می کند می زند گوگل بعد برای خودش دیاگنوس می گذارد.شاید هیچ کجای دنیا مردم این اندازه سر خود بدون نسخه پزشگ دوا نمی گیرند."
می پرسم حال" امشب کدام قسمت قطبی بخش شاد یا بخش تیره ؟"
می خندد "عجالتا که با تو صحبت می کنم خوبم بخش شاد .
همزبانی ندارم نه تنهامن واقعا بیشتر مردم مثل من هستند این جا تئاتر بزرگی است که موضوع نمایشنامه آن "چطور جل خودمان را از آب بکشیم! است "
همه سر همدیگر کلاه می گذارند. رحم و مروتی نیست. هرکس دستش هر جا می رسد یک تکه می کند .همه از صبح شروع به سگ دو زدن می کنند! مانند سگ پا سوخته هر جا سرک می کشند. به دین وایمان به خدا و پیغمبر دشنام می دهند.اما برای گرفتن قیمه نذری هجوم می آورند.شورحسینی می گیردشان و سر ا پا نمی شناسند. خرما و حلوای مرده را می خوردند.هم زمان تو دلشان می گویند خلاص شد. هم خودش راحت شد و هم خانواده را راحت کرد.مرده را قبر نگذاشته دعوا ومرافعه سر ارثیه اش شروع می شود.
داستان این کشور اسلامی عجیب ترین داستان عالم است .
اسم کشوراسلامی است. اما اکثریت بهیچ چیز اعتقاد ندارند.صحبت حلال می کنند همه لقمه حرام می خورند.نمی دانم این خمینی چه جادوئی در کار این مردم کرد که بخش زیادی از صغیر تا کبیر فرصت طلب، دو دوزه باز و حلول مذهب شده اند.
نسلی پای بمیدان نهاده که از اسلام واسلامیت نفرت دارد.دختر ها نترس تر از پسر ها !همین ها هم طومار این حکومت خواهند پیچید.همه منتظر یک حادثه، یک دست غیبی اند ... ادامه دارد ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.