رفتن به محتوای اصلی

ماهیت صبر!
13.04.2021 - 17:03
مقاله ای خواندنی از جامعه نو . به نقل از صفحه آقای سحر خیز
 
یک عبارت واحد میتواند در دو مقطع زمانی متفاوت معانی خوب وبدی داشته باشد . اصطلاح "صبراستراتژیک" درشمار این عبارات است: تا روزی که ترامپ در کاخ سفید بود معنایش این بود که ایران در برابر تحریکات واکنشی نشان نمیدهد، زیرا ممکن است در دام توطئه تندروهای جمهوریخواه و درگیری در جنگ ناخواسته بیفتد. از وقتی او رفته، حکومت ایران در برابر حملات فزاینده اسرائیل در سوریه و مدیترانه صبوری‌بیشتری نشان داده و از گسترش درگیری جلوگیری‌کرده. اما معنای این صبر با آن صبر تفاوت دارد: آن یک از سر فطانت و گریز از دام هزینه شدن برای پیروزی ترامپ و صبوری مقطعی بود، این یک از سر نداشتن تصوری از "بعد"، وبه زبان بهتر نداشتن استراتژی افق‌دار است که به فلج یا تحرک عصبی بدفرجام منتهی میشود: وقتی فاقد استراتژی امنیت‌ملی چارچوب‌دار ودارای بافت عقلانی منطبق برعالم واقع هستی، نمیتوانی دربرابر رخدادها وروندها به تصمیم برسی ودائما منتظر فرصت مناسبی. سیاست صبوری در برابر تحریکات رژیم اشغالگر، محصول این ناتوانی است.
اماهستندکسانی که آن را لابدبه طریقی توجیه میکنند: میخواهیم ظرفیت هسته‌ای کشور را توسعه دهیم وبه سمت خلق نقبی برویم که "گربه گیرافتاده در گوشه" را در ببریم و پنجه‌هایش را تیز کنیم، پس باید فعلا به تحریک اسرائیل پاسخ ندهیم تا زمان مناسب ... این یک عقب نشینی گام‌به گام در برابر خرس وحشی است ، تا از پشت کاردی به دستمان برسانند!
اما این را میتوان انتظار عبث وصبر بدفرجامی توصیف کرد. بیایید فرض کنیم ما آن آزمایش معروف هراس آور را انجام داده‌ایم ولابد همه جهانیان ماستشان را ازترس کیسه کرده‌اند. اسرائیل بیش از همه ترسیده و دوره تازه‌ای درجنگ فرساینده آغاز شده است. فرض خوشبینانه کنیم حتی‌اقدام‌پیشگیرانه و تنبیهی ازسوی قدرتها، آنگونه که درباره آزمایش هسته‌ای پاکستان اعمال شد، درباره ایران صورت نگیرد و اگر هم گرفت به آن اهمیت ندهیم ، آیا فردای‌آنروز محموله‌های ایران به محض رسیدن به فرودگاه دمشق یا عبور از مرزبمباران نخواهند شد؟ حزب‌الله خواهد توانست بدون هراس از تلافی گسترده موشکهایش رامصرف کند؟
به تجربه چنین نخواهد بود وفقط توازن وحشت ازسطح کنونی به سطح دیگری جابجا میشود امانامعادله توان واقعی و عملی راتغییرنمیدهد. فرض این است که وقتی قابلیت‌سلاح هسته‌ای دو طرف برابر شود، این محاسبه پیش میآید که اسرائیل کم‌مساحت رامیتوان بایک بمب نابودکرد، ولی ایران وسیع در اثر حمله اتمی نابودنمیشود. البته این پرسش "کی‌بیشتر؟"سالهاپیش دردوران جنگ سرد پاسخ خود راگرفت: افزایش تعدادبمب و سرعت موشک و سرعت واکنش برتری نمی‌آورد وفقط تعادل را به سطوح کمی دیگری منتقل وبار دیگر گزاره"بمب هسته‌ای، سلاحی برای شلیک نکردن!" را اثبات میکند. نه ایالات متحده و اتحاد شوروی‌استفاده کردند، نه هند وپاکستان، و نه هیچ‌زوج‌هسته‌ای دیگر استفاده خواهندکرد.
سربسته بگوییم که هیچکس حتی جرات تهدید هسته‌ای را نیز نمیکند. دراوج بحران موشکی کوبا ، تهدید آمریکایی‌هااز اعلام بیتابی و کاربرد زورفراتر نرفت، هند و پاکستان با آن نمایش تماشایی خصومت ومسابقه هسته‌ای‌شان هیچگاه درتنش‌هاشان دیگری را تهدید هسته‌ای نکرده‌اند، و اسرائیل هم که اصلا درباره اینکه بمبی در کار هست سکوت میکند.
حال میتوان تداوم سیاست صبر استراتژیک بعداز دوران پیش‌بینی‎ناپذیرترامپ را دقیقترارزیابی کرد. "اگر"هدف تداوم آن تحمل مزاحمتهای رژیم اشغالگر به‌عنوان روش عاقلانه‌ای برای خریدن زمان تا رسیدن به بمب است، کار بی نتیجه‌ای هست. رویارویی ایران و اسرائیل قابل ارتقا از سطح متعارف نیست و دراین سطح نیز از خیلی پیش مشخص شده هیچکس در منطقه (با استثنای احتمالی ترکیه) دست برتر را مقابل آن ندارد. روابط بین‌المللی موجود حاکی است در صورت هر سطحی از درگیری ایران واسرائیل، این رژیم با پشتیبانی نامحدودایالات متحده و اروپاییهاروبرو خواهدشد. در جریان حمله آمریکا به عراق در ۱۹۹۰صدام درمانده از زور آمریکا، تاکتیک حمله به اسرائیل و عربی-اسرائیلی کردن جنگ را با پرتاب موشکهای اسکاد به اسرائیل در پیش گرفت. نتوانست جلوی تداوم تهاجم آمریکا را بگیرد و رژیم اشغالگرحرامزاده هم که معمولا جواب گلوله را با بمب و موشک میدهدهیچ پاسخی جز مظلوم‌نمایی نداشت تا حمایت غرب را کسب کند . بعدا محاسبه شد که در مقابل هر یک موشک اسکاد غیر دقیقی که صدام به بیابانهای اسرائیل زد، پنجاه میلیون دلار کمک مالی فقط از جامعه اروپا گرفت. رژیم اشغالگر جدا از توان انباشته فعلی ازاین ظرفیت استراتژیک دفاعی برخورداراست که حمایت فوری و بدون قید وشرط(به شرط اینکه امکان مظلوم‌نمایی بیابد)قدرتهای جهانی و بیطرفی‌های موثری را کسب کند. ایران فاقد این امتیاز است و درطراحی استراتژی امنیتی‌اش چنین ملاحظاتی دیده نشده است.
پس بالاخره ماهیت این صبر چیست وچرا باید به آن ادامه دهیم ؟ پاسخ این پرسش درماهیت استراتژی امنیت ملی ایران نهفته است. این استراتژی زاینده‌ای هست، اما فرزندهای مرده (در آمریکای لاتین) یا مخلوقات عجیب‌الخلقه‌وبال‌گردن (درآسیاوآفریقا)به دنیا می‌آورد. خطایی استراتژیک است (درباره کیفیات آن ده‌ها مطلب نوشته‌ایم) که برای ارزیابی ناکارایی‌اش نیازی به‌ "روز مبادا" یعنی رخ دادن درگیری تمام عیارو جنگ نیست. از بدزایی و فلاکت امروز و دیروزش نیز میتوان به کارایی و فرجامش پی برد: ایران در برابر تحرک اسرائیل دست بسته و مجبور است مانند مردی که کتک خوردن از همسایه را از خانواده‌اش پنهان‌میکند ، ضرباتی را که در سوریه و مدیترانه میخورد به روی خودش نیاورد(اخیراوقوع چندموردش را صرفا خبرداده). این صبر نیست، ناتوانی از واکنش،متقابل به خاطر اشتباه محاسبه و شرم از موقعیت است. صبرکردن بلاهت‌باردر کوچه بن‌بستی است که فکر میکردیم انتهایش باز است !
ایران در همه جنگهای موسوم به نیابتی‌ منطقه هزینه سنگین میدهد و دستاورد قابل دفاعی نزد ملت و موقعیت قابل معامله در هیچ مذاکره ای ندارد. دائما دور میخورد و مجبور است به دروغ بگوید در جنگهای نیابتی‌اش سود اقتصادی کسب میکند. این توجیه آنقدربی‌پایه است که فقط روابط عمومی‌ها و امثال‌رائفی‌پوراز آن سخن میگویند( نشریه اخبار وتحلیلهای سپاه پاسداران حجم تجارت ترکیه با سوریه را که حضورش در سوریه بی‌دعوت و اشغالگرانه است هفده برابر ایران اعلام کرده است). اینها حاصل عملکرد بد سپاه‌قدس و دیپلماتها در عرصه و میدان نیست، نتیجه عملی یک استراتژی امنیت منطقه‌ای اشتباه وبی‌آینده است‌: آشی که ایدئولوژی‌اش زیاد است و عقل کمی در آن ریخته‌اند. از پی خوردنش اسهال و استفراغ‌‌ بند‌نمیآید ، اما واضع و طراح آن آش را عوض نمیکند و دنبال هسته‌ای است که گیر افتادگی ناخوشایندش را در موال سیاست پایان دهد ؛ کوبیده‌هسته‌خرمایی، آسیاب‌شده‌سنجدی، پودراورانیومی، ...
سایه سیاست منطقه‌ای ایران گسترده‌تر از منطقه است و کل سیاست خارجی ایران را متاثر میکند. بخش عمده گرفتاری ایران با دولتهای غربی بر سر مسائل و تنشهای‌منطقه ای است. ظاهر درگیری با ایالات متحده نیز همین را میگوید: تقاضای امنیتی و سیاسی نهایی ما از آمریکا این است که از منطقه برو! این را حکومتی میگوید که از آمدن آمریکا و ناتو به افغانستان و بعد عراق بیشترین استقبال را کرده و زیر پای ارتش امریکا فرش‌انداخته(تنها کارهای خوبی بوده که کرده؛ با شیطان متحد شده تاطالبان وصدام را بکشدپایین!) امانتوانسته از آن برای رفع تنش با ایالات متحده استفاد کند و گریبان برهاند. علت این هم همان‌هاست که گفتیم: فطانت سیاسی ، درک موقعیت ، فرصت طلبی، و کاربردقدرت مشت‌ملی هم در جایی که استراتژی‌نازا و بی‌افق است بی‌نتیجه میمانند...و گویا حکومت اراده کرده دربرابراصلاح استراتژی مقاومت کند.
*جامعه نو

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.