رفتن به محتوای اصلی

طلاق از سوسیالیسم، ازدواج با دموکراسی
16.06.2021 - 13:48

طلاق از سوسیالیسم، ازدواج با دموکراسی

مقدمه

نظام ارزشی منسجمی در قالب ایدئولوژی دموکراسی غربی تا حدود قابل توجهی بر احزاب چپ سایه افکنی میکند. این نظام فکری بر پایه قالب بندی هایی از قبیل دموکراسی، توسعه اقتصادی، رفاه عمومی، کرامت انسانی،  جمهوریت، حکومت قانون و عدالت اجتماعی، در شرایطی که این مفاهیم را از مضامین طبقاتی، اجتماعی وعمق پایه های اقتصادی آنها تهی کرده است، بصورت ارزش های عموم بشریت تبلیغ و ترویج می نماید. این نظام ارزشی، بطور همزمان،  این موضوع را هم کاملا کتمان میکند، که  پایگاه های طبقاتی بر قدرتمداری های گروه های اجتماعی خاصی متکی میباشند که از  طریق اعمال قدرت های نرم و سخت، منافع خویش رابطور غالب به قیمت سلب حقوق دیگران در جامعه اعمال می نمایند.

به عنوان نمونه، اگر دموکراسی به مفهوم چرخش دوره ای قدرت مابین قدرتمداری های حاکم میباشد، مفهوم آن در میان توده های مردم این است، که هر چند سال یکبار به پای صندوق های رای رفته و یکی از جناح های قدرتمداری حاکم را از میان چندین جناح موجود بر سر کار انتخاب مینمایند. در شرایط حاکمیت قدرتمداری کلان سرمایه داری، این قالب ها و مفاهیم، بصورت استاندارد های دوگانه، با دو چهره و دورویی تمام در جامعه خود را نشان میدهند. استاندارهای اجرائی این الگوها، اگر به قیمت سخت، سنگین و پیچیده ای در مورد اکثریت آحاد جامعه اعمال میگردد، به شیوه کاملا متفاوتی در میان اقلیت قدرتمدار حاکمه به مرحله اجرا در می اید.

یک نمونه

آقای "یان استالتنبرگ" رئیس پیمان امنیتی نظامی آتلانتیک شمالی "ناتو"، چند روز اخیر، قبل از دیدار خویش با آقای جو بایدن در دیدار های دوره ای اعضای این پیمان گفت، نظام ارزشی چین با ما متفاوت میباشد. ایشان ضمن تاکید بر ضرورت رقابت غرب  با چین در عرصه های مختلف، از آمادگی ها لازم در عرصه های نظامی امنیتی   برای مقابله با آنها سخن به میان آورد. البته که چین از چندین هزار مایل فاصله هیچ تهدید امنیتی برای اروپا ایجاد نمیکند، بر عکس، استعمارگران و امپریالیستها همچنان با پایگاهها نظامی و ناوگان جنگی خویش در اطراف چین، بر طبل امادگی برای سرکوب نظامی دیگرانی که با آنها متفاوت میباشند، در این مورد "چین" میکوبند.

 

آقای استالتنبرگ. نه تنها دهها سال عضو حزب کارگر نروژ بود، بلکه  بیش از بیست سال در سمت های مختلف وزارت و نخست وزیری آن کشور مشغول بوده است. ایشان که گذشته درخشانی مانند سابقه تونی بلیر در جنگ عراق، و بیل کلینتون در جنگ یوگسلاویای سابق و امثال اینها را یدک میکشد، عملا اعلام میکند که در نظام ایدئولوژیک- ارزشی دموکراسی غربی-اروپایی، هر کس مانند با ما نیست، یا مانند ما فکر و عمل نمیکند، دشمن ما میباشد. اشاره ایشان بطور مشخص در درجه اول مربوط به کشورهای کوچک و بزرگ سوسیالیستی، و یا کشورهای دیگری که مانند چین توسط حزب کمونیست مدیریت میگردند بوده، و همچنان در درجه دوم متوجه رقیبان جهانی آنها از قبیل روسیه میباشد.

 

زمانی که نظام ارزشی ایدئولوژیک دموکراسی غربی، حتی از نوع سوسیال دموکراسی و حزب کارگر آن، غیر خودی هایی که رنگ پوست متفاوت، قیافه متفاوت، زبان آسیایی و نظام فرهنگی اجتماعی متفاوتی را دارا میباشند، نه در صفوف رقیبان، بلکه عملا در صفوف دشمنان خویش قرار داده و در مقابل آنها به صف آرائی نظامی می پردازد، اینجا باید به پوشالی بودن دموکراسی صادراتی این کشورها و آنچه رویهمرفته "نظام ایدئولوژیک- ارزشی دموکراسی غربی- اروپایی" نامیده میشود پی برد.

 

بودجه نظامی

از میزان دو تریلیون دلار بودجه نظامی سالانه جهان، بیش از یک تریلیون و دویست میلیارد دلار آن متعلق به "ناتو" و اقمار آن ، و کمی بیش از سیصد میلیارد دلار آن متعلق به چین و روسیه روی همدیگر میباشد. سردمداران دموکراسی اروپایی، برای آنچه که آنها دفع خطرات امنیتی و نظامی که چین برای آنها از هزاران مایل آنطرف تر، بدون هیچ پایگاه نظامی در اطراف اروپا ایجاد میکند می نامند، احتیاج دارد با با بودجه نظامی بیش از پنج برایر چین، در آن سوی اقیانوس ها خود را آماده عملیات دفاعی (بگو تجاوزکارانه) نموده و بر طبل های جنگ بکوبند.

 

آنهایی که با داشتن نقش مستقیم و فعال در تظاهرات بیش از شش ماهه در هنگ کنگ، نتوانستند کار به جایی ببرند، این روزها جهت دفاع از "دموکراسی" در تایوان، به ارایش نظامی دست میزنند. در شرایطی که همه این کشورها با سیاست "یک کشور و دو سیستم" چین و "یکپارچگی کلیت چین" همراه میباشند، دولت جو بایدن مستشاران امنیتی نظامی خویش را با هواپیمای نظامی آمریکایی به تایوان میفرستند. این در شرایطی میباشد که آنها کتمان هم نمیکنند، که موضوع محوری دیدار کشورهای جی هفت و سران پیمان ناتو طی این هفته، موضوع چگونگی جلوگیری از برآمد اقتصادی اجتماعی و علمی چین میباشد.

 

استراتژی مهار و آبکش کردن چین

حزب کمونیست چین قادر بوده است تا بصورت کنترل شده ای از پتانسیل های اقتصادی نظام سرمایه داری، به موازات نهادهای اقتصادی سوسیالیستی در آن کشور استفاده کرده و چین را به سطح دومین اقتصاد جهان برساند. این در شرایطی میباشد که با توجه در درگیر بودن های عمیق اقتصادی اجتماعی کشورهای غربی با بحران کرونا و پسا کرونا، چین همچنان با رشد اقتصادی شش  درصد، با شتاب به پیش میتازد. بطور همزمان، چین از بزرگترین کارخانه تولیداتی برای جهانیان،  خود را به سمت پیشرفته ترین کشورهای صنعتی تکنولوژیک رسانیده، در خیلی عرصه ها گوی سبقت را ربوده است.

استراتژی تیم بایدن، قدرتمداران حاکمه دموکراسی در کشورهای عضو پیمان اتلانتیک شمالی و اقمار پراکنده همپیمانان آنها از قبیل کانادا و استرالیا، در شرایطی که بطور همزمان با رکود اقتصادی، تزریق تریلیون ها دلار پول بدون پشتوانه در اقتصاد خویش و بحران پسا کرونا روبرو میباشند، و از آن هراس دارند، که مبادا چین، در عرصه های علمی، صنعتی، اقتصادی و سیاسی دیپلماتیک جهانی خود را چنان به قله نزدیک نماید، که خطرات زیادی برای دلار آمریکا و موقعیت  سلطه گرانه جهانی غرب ایجاد نماید، چگونگی مهار کردن چین میباشد.

در شرایطی که چین، سودآورترین شرایط و امکانات را برای بزرگترین انحصارات غربی در کشور خویش فراهم نموده است، تا از این طریق با انحصارات غربی استراتژی همکاری – رقابت را به موازات همدیگر به پیش ببرد، کلان سرمایه داری مالی، نظامی، نفتی و امنیتی خود را با خطرات جدی مواجه یافته و بازنده می بیند. با توجه به غالب بودن نقش این بخش از کلان سرمایه داری در قدرتمداری های حاکمه بر  کشورهای غربی، آنها نه تنها علنا اعلامی میکنند که استراتژی آنها جلوگیری از روند رشد و توسعه اقتصادی، علمی، صنعتی چین در تمام عرصه ها میباشد، بلکه آنها تمام اقمار دوستان خویش را در این مسیر بسیج نموده اند که چین را کاملا مهار نمایند.

تئوری توطئه و چگونگی تسخیر افکار عمومی

توطئه گرانی که تهاجمات خویش به کشورهای دیگر جهت پیاده کردن طرح های استعمارگرانه خویش را همیشه بر بستر تبلیغات دروغین در قالب "توطئه توسط کشورهای جهان سوم علیه خویش" به پیش میبرند، در زمینه های دروغ سازی و دروغ پراکنی هیچ موقع کم نمی آورند. آنها نه تنها در این زمینه ها قادر به دروغ پردازی میباشند، بلکه چنان با توسل به دستگاه های وسیع و قدرتمند تبلیغاتی خویش بصورت مداوم و طولانی این دروغ پراکنی ها را در جامعه تبلیغ میکنند، تا در اذهان مردم خویش و جهانیان بصورت واقعیت پذیرفته شود.

جرج بوش پسر، دروغ پردازی های علنی خویش در جنگ عراق را توسط "کاندلیسا رایس" و "کالین پاول" که خود سیاه پوست بودند به پیش میبرد. توجیهات حقوقی شکنجه های خویش در زندان های عراق و گوانتانامو را توسط یکی از حقوق دانانی که چینی تبار بود، تنظیم میکرد. آنها بلد هستند به صف ارایی های ظاهر سازانه تیم های جلوداری خویش، تئوری های توطئه و دروغ پردازی های خویش را در قالب های "دموکراتیک"، با رعایت موازین "حقوق بشر" در سرتاسر جهان تبلیغ و ترویج نمایند. همانطور که امروز صفوف مقدم تیم آقای جو بایدن، توسط هندی تبار، اسپانیایی تبار، سیاه پوست، زنان و  دگر باشان و غیره تنظیم گردیده است، تا در ظاهر نشان دهد که تا چه اندازه بر موازین دموکراتیک و حقوق بشری مبتنی میباشد، به عنوان نمونه کافی است تنها به وزیر دفاع سیاه پوست تیم ایشان اشاره کرد، که مستقیما از تیم مشاوران هیات مدیره شرکت "لاکهید مارتین"، یکی از بزرگترین شرکت های تولید مهمات آمریکایی چیده شده و بر مقام وزارت جنگ تکیه زده است.

این روزها ، بخصوص در دنیای رسانه های مجازی، ما میدانیم که بر بستر انباشت اطلاعات لگاریتمی پشت تحلیل های رفتاری اطلاعاتی افراد ، آنها قادر میباشند تا از طریق تنضمیات تبلیغاتی خویش، بصورت هدفمند، افکار مردم را، بصورت های فردی و گروه بندی های اجتماعی  از طریق این تبلیغات مورد هدف قرار بدهند، بلکه امروزه تاثیرات این نوع تبلیغات را در این کشورها در شکل گیری حرکت های فاشیستی و یا نمونه هایی مانند "کیوانآن" شاهد میباشیم.

در کشوری که با چهار درصد جمعیت جهان، بیست و پنج درصد زندانی های جهان را در خود دارد، و هر سه روز، ده نفر توسط پلیس در خیابان های آن کشته میشود، بیشترین جمعیت خیابان نشین جهان را دارد، با یدک کشیدن نام بزرگترین دموکراسی غربی، یک نفر را در روسیه بنام الکسی ناوالنی پیدا کرده، یا یک نفر بعنوان "جاشوا وانگ" در هنگ کنگ پیدا کرده و به این بهانه که آنها الگوی ارزشی آمریکایی ندارند،  فریاد دشمنی با "دیکتاتوری" در این کشورها را راه انداخته و با این بهانه این کشورها را با پایگاه های نظامی خویش و هزینه کردن های نظامی صدها میلیارد دلار محاصره می نمایند. استعمارگران سابق و امپریالیستهای امروزین، برای تسخیر افکار عمومی بر بستر تئوری توطئه، هیچگاه کم نمی آورند.

طلاق از سوسیالیسم، ازدواج با دموکراسی

"نئوکان ها"، گروهی که با هارترین بخش رهبری قدرتمداری جمهوریخواهان در حمله به و کشتار مردم کشورهای جهان سوم، از جمله کشورهای کوچک سوسیالیستی مشهور میباشند، تاریخچه و پشتوانه ای تروتسکیستی دارند. آنها که اغلب در دهه های پنجاه و شصت از خواستگاه تروتسکیستی و سوسیالیستی جهانی به حزب دموکرات آمریکا پیوسته بودند، در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان، آرمان های "دموکراتیک" و "جمهوریخواهی" و "توسعه اقتصادی" و "رفاه عمومی" خویش را در دولت ریگان و جمهوریخواهان آمریکا یافتند. بخش قابل توجهی از این "نئوکان ها" به تئوریسن های جمهوریخواهان در دروغ پردازی های جنگی آنها در عراق، افغانستان و کشورهای دیگر آمریکای لاتین و خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل گردیدند.

سیر حرکت طلاق از سوسیالیسم و ازدواج با ایدئولوژی الگوی دموکراسی غربی استالتنبرگ ها و تونی بلیر ها یک شبه اتفاق نمی افتد. این جریان از یک روند آغازین "پذیرش ایدئولوژی دموکراسی غربی" بعنوان بهترین و مناسبترین جایگزین اجتماعی شروع گردیده، با تعریف غیر خودی هایی که نظام های ارزشی متفاوتی دارند، و نظام های اجتماعی سیاسی خویش را بصورت الگوبندی های دیگری غیر از نظام کلان سرمایه داری امپریالیستی به پیش میبرند، در قالب دشمن دموکراسی توع اروپایی و غربی تعریف میکنند.

ما، امروزه شاهد شکل گیری یک چنین جایگزینی ارزشی طلاق از سوسیالیسم در بخش هایی از جنبش چپ سوسیالیستی ایرانی میباشیم.  کسانی که در درون جنبش چپ هر روز به میزان بیشتری با سوسیالیسم فاصله میگیرند، به همان میزان شیفته اتوپیای مدینه فاضله دموکراسی غربی میگردند. اگر موضوع به اینجا ختم میشد، باز هم مساله چندان خطرناک نبود. خطر موضوع زمانی جدی میگردد، که این افراد گاها به مبلغین و شیفتگان نئوکان های جنگ افروز غربی تبدیل شده و دروغ های توطئه گرانه آنها را تکرار، باز تولید و تبلیغ می نمایند.

کم نیستند نمونه هایی که خود از درون جنبش چپ برخاسته و خود را شیفته "دموکراسی غربی" و دشمنان سرسخت "دیکتاتوری شرقی چین و روسیه" می نامند. آنها نه تنها در تبلیغات خویش بر علیه کشورهای سوسیالیستی کوچک پراکنده در آمریکای لاتین و جاهای دیگر کم نمی آورند، بلکه گاها  قدرتمداری هایی مانند حکومت آپارتاید صهیونیستی در اسرائیل را بعنوان تنها حکومت مردمی و دموکراتیک در خاورمیانه تبلیغ و ترویج می نمایند.

دنیز ایشچی

12 ژوئن 2021

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دنیز ایشچی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.