رفتن به محتوای اصلی

همان کارها به همان طریق سابق
20.12.2011 - 05:53

لزوم تغییر

مردم با ارضا نیازهایشان نیازهای جدیدی می آفرینند , و با پیشبرد نیروهای تولیدیشان و پیشرفت علم و تکنولوژی , شرایط و احوالی را به وجود می آورند که لازم است مناسبات و نهادهای اجتماعی شان را بر طبق آن تغییر دهند.

اینست که تغییر در جامعه به وقوع می پیوند و اجتناب ناپذیر است.

پروسه اجتماعی یک پروسه تکرار نیست , بلکه پروسه ای است که در آن چیزهای نو به وقوع می پیوندد .

لازم و پیش زمینه اصلی تغییر تضاد است. در واقع تضاد نیروی محرکه تغییر است.

اصولا جامعه ای که شامل تضاد نباشد صرفا همانطور که هست ادامه می یابد تا اینکه یک نیروی خارجی آن را متوقف سازد و یا تعدیل کند. جامعه بدون تضاد , جامعه ای خواهد بود که مردم با ادامه همان کارها به همان طریق سابق , نیازهای خود را ارضا می کنند.

چنین جامعه ای هرگز تغییر نخواهد کرد .

تغییر سلاحی برای نظام

چنین به نظر می رسد که نظام حاکم بر ایران که عملکرد تاریخ 30 ساله اش به وضوح نشان دهنده عدم تمکین و تحمل در برابر هرگونه صدای مخالف و نیمه مخالف بوده و هست , با درک نیاز مردم و اشتیاق اجتماع به تغییر و در تلاش برای مشابه سازی از یک تغییر واقعی نشات گرفته از ذات جامعه و تضادهای گروهها  و تلاش برای ایمن سازی حکومت به منظور جلوگیری از هرگونه خودجنبی برای تغییر واقعی ؛ سیاست مخالف پروری و اپوزسیون خودساخته را به دقت و ظرافت هر چه تمام تر دنبال کرده که شعارهایی چون تغییر در چارچوب قانون اساسی ! را می توان در این چارچوب و رویکرد ارزیابی کرد.

دین ابزار ارتجاع حاکم بر ایران

در تمام طول تاریخ ایده آلیسم یک سلاح اساسی برای ارتجاع بوده است و این محدود به نظام اسلامی ایران و کشفی جدید نیست. در واقع ایده آلیسم همیشه یک وسیله توجیح حکمرانی اقلیت استثمارگر و تحمیق استثمارشدگان , مورد استفاده قرار گرفته است .

با نگاهی به تاریخ مبارزات آزادیخواهان در کشورمان می یابیم اکثر جنبشهای مترقی در طول تاریخ کشورمان یک تئوری ایده آلیستی را پذیرفته و تحت آن مبارزه کرده اند غافل از اینکه  کاشت بذر ارتجاع برای آیندگان را می کوشیدند. در عمل آنها , نماینده گروه اسثثمار جدید برای رسیدن به قدرت بوده اند. اینان یا خود تحت تاثیر ایده های ارتجاعی بودند و یا اینکه ضعف و نرسیدگی آنان چنین ثمره ای برایشان برجا گذارد.

در همین راستا , حکومت اسلامی حول محور نماینده خدا در زمین ! یا همان ولی فقیه که دستاورد تلخ انقلاب 57 میباشد که خود نمایانگر همان ناپختگی یا ضعف نیروهای انقلاب در تعیین موضع صریح و در شناخت نیروهای اصلی درگیر و میزان آگاهی و آمادگی شان از یکسو و استراتژی موثر دستگاه آخوندی در استفاده ابزاری از نفوذ دین و خرافه های رایج در اجتماع از سوی دیگر , شکل گرفته که تا امروز هم با تکیه بر همین رویکرد و همین ابزار تداوم داشته است.

ولی تداوم قانون تکامل نیست

استراتژی اصلی آن گروه از اپوزسیون خودساخته رژیم و هواداران خارج نشین شان در این نکته است که غالب آنها  پروسه تحول را پروسه ای هموار , مداوم و بلاانقطاع جلوه می دهند. 

آنها پروسه گذار از یک مرحله تحولی به مرحله دیگر را عبور از یک سلسله درجات , بدون تضاد و بدون شکسته شدن تداوم تبلیغ می کنند .

ولی تداوم قانون تکامل نیست.

برعکس تکامل تحول آمیز همواره و مداوم توسط انقطاع در تداوم , جهشی از یک حالت به حالتی دیگر پدید می آید.  غلط املایی اصلاح طلبان حکومتی نیز در این نکته است . برخی از اینان با تحلیل مکانیکی از وضع موجود و برخی دیگر بر حسب وظیفه! در تلاش برای تغییر در نمای کلی و اصلاح شاخ و برگهایی که زائد می پندارند , به این مسئله توجه نمی کنند ؛ و یا می کنند و پوشش می دهند ؛ که آمال توده ها , نیاز و جهت جامعه نه در تغییر تداومی که در تحولی ساختاری و در براندازی اصل نظام مرتجع حاکم می باشد .

که چه این تکامل همانا در ذات نهفته است و یک میل هوس انگیز نیست.

رهبری تحول

اشیا هر قدر هم از نظر ما ایستا به نظر می رسند اما در وجود آنها یک حرکت دائمی وجود دارد . مثلا اتم توسط حرکت مداوم اجزایش است که خود را به همان صورتی که هست نگه می دارد. بنابراین مثال , ما در مطالعه عمل تغییر نباید دنبال علل خارجی بگردیم, بلکه مهمتر از آن باید در جستجوی منبع تغییر در درون خود پروسه "در خودجنبی خودش" , در محرکهای درونی خود جامعه , یعنی تکامل نیروهای اجتماعی باشیم.

تشخیص گرایشهای متضاد , متباین , مقابل هم در تمام پدیده ها و پروسه های طبیعت , این به تنهایی کلید "خودجنبی" همه چیز موجود را به دست می دهد. این به تنهایی کلید جهش ها , انقطاع  در تداوم و شروع تکامل و ظهور نو را به دست می دهد.

بنابراین در جستجوی علل  تکامل اجتماع و قوانین وشیوه آن , نه باید تغییرات اجتماعی را ناشی از عمل انسانهای بزرگ و رهبری قوی که قادر باشد اراده و عقاید خود را به جامعه تحمیل کند , بدانیم و نه ناشی از تصادفات و عوامل خارجی , بلکه ناشی از تکامل نیروهای خود جامعه است که جهش , قطع تداوم و تکامل صورت می گیرد.

------------------------------------------

یادداشت : 

تراوشات ذهن من در حین مطالعه کتابی از موریس کنفورت میباشد که برای ارزیابی آن توسط دوستان اندیشمندم , جسارت انتشار آن را به خود داده ام . باشد که از نقد جانانه دوستان بهره مند شوم . با مهر

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.