رفتن به محتوای اصلی

" منه قورشون یوخ سو گره‌کدیر!" من گلوله نه؛ آب می‌خواهم: مسعود آذر
25.07.2021 - 00:47

منه قورشون یوخ سو گره‌کدیر!
مسعود آذر

تهراندان گلن اوزو گؤرونمز قوناق!
سوسوزوندان مله‌ین چؤللره
هدیه‌نیز قورشوندی‌می؟
دویورسان‌می الی خینالی، بئلی بوکوک قادینین سؤزونو:
«اوغورلانیر تاریخدن قاباق
چای‌لار بویو آخان سولاریم؛
قورودوقجا هورالعظیم، قورودوقجا چؤل‌لریم
سولانیر گؤزلریم؛
منه قورشون یوخ، سو گره‌کدیر-
چاغیریلمامیش سیلاحلی قوناق!»

تهراندان گلن اوزو گؤرونمز قوناق!
قولاق آس بیرآن!
شکر قامیشلیغیندان قووزانان هنیرتینی دویورسان‌می؟
باخ،
آغاجلاریمدا داها خورما یوخ، آتش گؤیریر؛
باتاقلاردا باتان گامیشلاریمین
قورشونلو گؤزلریندن بوگون
عطش قایناییر.
سو –دئیه،
چاتلاییر دوداقلاریم فراتین ساحیلینده؛
یانغی‌لار کارون‌لاشیر تورپاغین دیلینده؛
منه قورشون یوخ، سو گره‌کدیر-
چاغیریلمامیش سیلاحلی قوناق!

تهراندان گلن اوزو گؤرونمز قوناق!
بو چاتلی دوداقلاریما
او اوغورلانان سودان
بیر چیمدیک یاخماق ایسته‌ییرم؛
بو چاتلی دوداقلاریمین دامارلاریندا گیرله‌نن قانلاری
یوماق ایسته‌ییرم؛
ائندیرین سیلاحلارینیزی!
گؤتورون تتیک‌دن بارماقلارینیزی!
دایاندیرین آتشی!
آچین اؤزونوزو،
آچین اوزونوزو ....!
منه قورشون یوخ، سو گره‌کدیر-
چاغیریلمامیش سیلاحلی قوناق!

۳۰ تیر ۱۴۰۰

من گلوله نه؛ آب می‌خواهم
مسعود آذر
ترجمه: رامیز تای‌نور

مهمان رخ‌ در ‌نقاب آمده از تهران،
هدیه‌تان به دشت‌های نالان از عطش مان
گلوله ‌بود!؟
صدای زن پشت خمیدهٔ با دستان حنایی را می‌شنوی :
آب‌های جاری رودها
به درازنای تاریخ
از ما دزدیده می‌شوند
چشمانم اشکبار می شوند
از خشکیدن هورالعظیم
از خشکیدن دشت‌ها
من گلوله نه؛ آب می‌خواهم.

مهمان ناخوانده‌ی مسلح،
مهمان رخ‌ در‌ نقاب آمده از تهران،
لختی به من گوش‌کن؛
ناله‌های برآمده از نی‌زارها را می‌شنوی؟
ببین!
از نخل‌هایم دیگر خرما نه؛ آتش می‌روید.
از چشمان سربین گاومیش‌های غرق در باتلاق‌ها
گلوله‌های عطش می‌جوشد
در حسرت آب،
لب‌هایم ترک می‌خورند در ساحل فرات
و عطش‌ کارون می‌شود در دهان خاک

من گلوله نه؛ آب می‌خواهم

مهمان ناخوانده‌ی مسلح،
مهمان رخ‌ در ‌نقاب آمده از تهران،
می‌خواهم جرعه‌ئی از آن آب‌های دزدیده را
بر لبان ترک‌خورده‌ام بمالم،
می‌خواهم خون‌ جاری در رگان لبهای ترک‌خورده‌ام را بشویم.
تفنگ‌تان را زمین بگذارید
انگشتانتان را از روی ماشه‌ بردارید
آتش را بس‌کنید،
رویتان را بگشایید،
نقاب‌تان را بردارید،

من گلوله نه؛ آب می‌خواهم
مهمان ناخوانده‌ی مسلح.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

راحله طارانی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.