رفتن به محتوای اصلی

گزارشی تکان دهنده درباره خودکشی در تهران و ایران: نرخ فروش سیانور و
30.07.2012 - 09:42
تفسیر از:
کیانوش توکلی

گزارش زیر را اپوزیسیون ضد انقلاب اسلامی منتشر نکرده است بلکه  جرایدی که به نظام جمهوری اسلامی باور مندند ، دست به انتشار آن زدند . درج  اینگونه  گزارشات نشان می دهد که  پس از گذشت  سال‌های طولانی سرانجام   مسئوولان درجه دوم نظام  در قبال آسیب‌های اجتماعی از «انکار» دست کشیدند . اما موضع «انکار» به اعلام نکردن آمار خودکشی بدل شده است. به گواه تحقیق جامعه‌شناسان، در ایران انگیزه خودکشی در گروه‌‌های ناموسی، اختلافات خانوادگی، تحصیل و ازدواج، شکست و ناامیدی، فقر و تنگدستی، بر ملا شدن حقایق و اسرار، استرس‌ها و فشارهای لحظه‌ای روحی و روانی، تنهایی، عشق و تمایلات شدید عاطفی و اعتیاد به موادمخدر و الکل، تقسیم‌بندی شده است. اینها همه مولفه‌های یک سوی تساوی است. در سوی دیگر انگار تنها چیزی که ارزان شده است، جان آدمی است. مواد لازم برای خودکشی در تهران همیشه در دسترس است. اما سهم نظام ولایت فقیه را  در میان می توان از میزان  آمار  خودکشی با سایر کشورها ی همسایه و با  قبل از انقلاب 57 مقایسه نمود 

شرق نوشت: نیازمندی‌های جراید را ورق بزنید، می‌بینید که می‌توانید حدود قیمت شیر مرغ تا جان آدمیزاد، برای فروش و رهن و اجاره به صورت نقد و اقساط با تسهیلات ویژه را به دست آورید. کار سختی نیست. حالا اگر صفحات اصلی روزنامه‌ها را ورق بزنید در صفحه حوادث با قیمت ارزان جان آدمیزاد روبه‌رو می‌شوید. به این تیترها توجه کنید؛

کامران باقری، لنکرانی وزیر بهداشت وقت: کاهش آمارخودکشی و ثبت سالانه70هزار مورد سرطان (سه سال پیش – منبع: سلامت‌نیوز)

احمدی‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی: آمار خودکشی در کشور دو برابر قتل است (دو سال پیش – منبع: سلامت‌نیوز)

احمد حاجبی، رییس اداره سلامت وزارت بهداشت: سازمان پزشکی قانونی آمار خودکشی را به وزارت بهداشت نمی‌دهد (223 روز پیش – منبع: خبرگزاری فارس)

هر روز 5/10 نفر در کشور خودکشی می‌کنند (25 مرداد 90 – منبع: روزنامه «شرق»)

آمار خودکشی در زنان بیش از مردان است (63 روز پیش – منبع: سایت «تابناک»)

همان‌قدر که از این دست اظهارنظر‌ها خوانده و شنیده می‌شود اخباری چون فردی – مردی، زنی – سیانور خورد و مُرد! یا قرص برنج خورد و مُرد! به وفور شنیده و خوانده می‌شود. خودکشی این روزها حسابی میسر است. انواع و اقسام هم دارد. آمار سازمان پزشکی قانونی در سال گذشته حکایت از آن دارد که روزانه حدود 10‌نفر در ایران خودکشی می‌کنند و بررسی‌های آماری نشان می‌دهد که در یک سال، از هر صدهزار نفر حدود شش نفر خودکشی کرده‌اند.

«احمد شجاعی»، رییس سازمان پزشکی قانونی کشور این آمار را در نشست خبری سال گذشته‌اش حوالی مردادماه اعلام کرد. آمار خودکشی در ایران در شش ماه پایانی سال گذشته همچنان اعلام نشده اما آمار خودکشی در سه ماهه نخست سال‌ گذشته نسبت به مدت مشابه سال قبل 4/9درصد افزایش داشت. در سه ماهه نخست سال‌ گذشته 952 نفر در کشور خودکشی کرده‌اند که از این میان 274 نفر زن و 678 نفر مرد بوده‌اند.

حالا به آمار خودکشی در سال‌های 88 و 89 توجه کنید؛ در سال 88، سه‌هزار و 122 خودکشی و در سال 89، سه‌هزار و 649 خودکشی گزارش شده است.

خودکشی در سال 89 نسبت به سال 88 افزایش 17درصدی داشته است، 4/9درصد هم در سال 90، حالا محاسبه کنید افزایش آمار خودکشی را در سه ماه اول سال 91؟! به قول «فروید»، در خشم، آدم‌ها آرزو دارند کسی را بکشند یا به عامل ناکامی آسیب برسانند و اگر نتوانند خودشان را می‌کشند.

 از سوی دیگر یکی از عواملی که به خودکشی کمک می‌کند در دسترس بودن موادی است که این امر را تسهیل می‌کند. به غیر از طناب در دسترس‌ترین مواد برای خودکشی سیانور و قرص برنج است.

 

خیابان «ناصر خسرو» در مسیر شمال به جنوب
زمزمه دارو، دارو، چنان در هم می‌پیچد که نمی‌دانی به سمت کدام صدا باید برگردی. کور عصاکشی برای اموات مردم دعا می‌کند. پیرمردی «چایی» داد می‌زند. زندگی در مفهوم خرید و فروش جاری است. اما کسی می‌تواند حدس بزند قرصی، گردی برای خودکشی در حال جابه‌جا شدن و دادوستد است؟ مرد میانسالی در حال نوشیدن چای است.

 به سراغش می‌روم و می‌گویم: «دنبال قرصی می‌گردم که همه چیز را تمام کنم، سیانور، قرص برنج...» نشانی دیگری می‌دهد: «از آن آقا بپرس که تی‌شرت سفید به تن دارد.» به سراغ مرد جوانی می‌روم...

- سلام! دنبال سیانور می‌گردم.
برای چه کاری؟

- برای خودم! می‌خوام خودکشی کنم! داری؟
نداریم!

- چیز دیگه‌ای نداری؟
نیست، ‌گیر نمیاد، اینجا سیانور اصل بهت نمی‌دن!

- چی می‌دن؟
آشغال!

- اون نشد، قرص برنج، نشد سم گراز...
سیانور می‌خوای باید 300هزار تومن بدی، نمی‌دی که ...

- واسه چند گرم؟
یه ذره‌اش، نیم گرم. 300 هزار بده...

- الان آنقدر پول ندارم، اگر بخوام پیدات کنم همین‌جا می‌تونم پیدات کنم؟
آره، بیا جلوی همین کبابی.

بازار قاچاق دارو چنین جوانانی را تا به حال به خود ندیده بود که انگار شغل آبا و اجدادی‌شان شده باشد؛ به سراغ پسری جوان‌تر از فروشنده قبلی می‌روم...

- دنبال سیانور می‌گردم، داری؟
چند بهت قیمت دادن؟

- از 300 هزار تومن تا 100 هزار تومن
سیانور هم داریم.

- چند؟
چه مدلی می‌خوای؟ چقدر پول می‌خوای بدی؟

- معطلی نداشته باشه دیگه، درد نکشم.
واسه خودت می‌خوای؟

- نه واسه پشت‌سریم می‌خوام! واسه خودم می‌خوام دیگه!
یه قرص وکیوم شده گِرد ِ. اون هم باهات 120 هزار تومن حساب می‌کنم.

- کجاییه؟
پشتش چیزی ننوشته، اما خارجیه. ایرانی‌اش هم هست کپسول، مرگ موش قاطی می‌کنن باهاش...

- مطمئنه؟
آره، اون هم فقط یه نفر داره که شیمیایی فروشِ.

- مغازه‌داره؟
آره، مطمئنه توی وکیومِ. اصل و تضمینی ِ. اما به یه شرط بهت می‌دم؛ دنبال دردسر نمی‌گردیم.

- چه دردسری؟
فردا خدایی نکرده یکی بیاد دنبال ما که از اینجا و از من گرفتی.

- مگه میان؟
اون دیگه دست خداست. آدمیزاده دیگه می‌خوره وقت مردن ازش بپرسن چی خوردی، چی نخوردی، از کجا خریدی و گرفتی خلاصه بیان دنبال ما.

- نه، خیالت راحت. تنها زندگی می‌کنم... نمی‌دونستم قیمت‌ها این‌طوریه وگرنه دنبال طناب می‌گشتم.
چقدر می‌خوای پول بدی؟

- 30 هزار تومن
تا 70-60هزار تومن می‌تونم برات جور کنم

- یه دوری بزنم... میام پیشت
دوباره چشمم روشن شد به جوانی. همین که می‌بیند با چند نفر در مسیر پیاده‌روی شمالی در حال گپ و گفت درباره سیانور و قرص برنج هستم به سراغم می‌آید.
قرص‌شو می‌خوای یا پودرشو؟

- قرص.
پودر که بهتره، می‌ریزی روی غذا می‌خوری یک، دو، سه... تموم.

- گرمی چند؟
50 هزار تومن. واسه چی می‌خوای؟

- برای خودم.
آخه چرا؟

- بگذریم...
بیا توی کوچه بهت بدم...
 
- نه گرون می‌گی...
این همه راه هست، چرا می‌خوای این کار رو بکنی؟ من نمیارم واست.

- تو نمیاری، بالاتر که واسم میارن...
برو شیشه بکش، مغزت باز شه، بی‌خیال خودکشی شی!

نزدیک مسجد پیرمردی نشسته روی صندلی. به هر حال هرچه باشد دود از کنده بلند می‌شود که شاید اگر دنبال اصل جنس سیانور بودم، مطمئن باشد. به سراغش می‌روم.

- از بالا آمار سیانور گرفتم قیمت‌های پرت دادن، نفهمیدم چی باید بگیرم... سیانور اصل‌گیر نمیاد قربونت. کپسول خالی بر می‌دارن چیزهای دیگه می‌دن جای سیانور

- می‌کشه؟
نه! قرص برنج هست بهتره.

- چند؟
دونه‌ای 30هزار تومن.

- می‌کشه؟
آره.

«امیل دورکیم» در اثر معروف خود به نام «خودکشی» آن را پدیده‌ای اجتماعی تعریف می‌کند و می‌نویسد: «خودکشی عبارت است از هرنوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار منفی یا مثبت خود قربانی است که باید چنان نتیجه‌ای به بار آورد.» در ایران سال‌ها طول کشید تا مسوولان در قبال آسیب‌های اجتماعی از «انکار» دست بکشند. اما موضع «انکار» به اعلام نکردن آمار خودکشی بدل شده است.

 به گواه تحقیق جامعه‌شناسان، در ایران انگیزه خودکشی در گروه‌‌های ناموسی، اختلافات خانوادگی، تحصیل و ازدواج، شکست و ناامیدی، فقر و تنگدستی، بر ملا شدن حقایق و اسرار، استرس‌ها و فشارهای لحظه‌ای روحی و روانی، تنهایی، عشق و تمایلات شدید عاطفی و اعتیاد به موادمخدر و الکل، تقسیم‌بندی شده است. اینها همه مولفه‌های یک سوی تساوی است. در سوی دیگر انگار تنها چیزی که ارزان شده است، جان آدمی است. مواد لازم برای خودکشی در تهران همیشه در دسترس است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.