روز شمار یک جنایت هولناک تاریخی !
18.08.2021 - 09:16
محکومانی که باید گردن زده می شدند دور حوضی سنگی گرد می آورند، گردنشان را بر پاشوره سنگی آن قرار می دادند وامیر تیمور که در حال تلاوت قران بود! قران باز بر رحیل می نهاد شمشیر میگرفت ،گردن های نهاده شده برکناره حوض را از دم شمشیر می گذراند !بازمیگشت قران از رحیل برمی گرفت وبخواندن قران ادامه میداد.
خمینی همان گونه که قران برکنار خود داشت ! قلم وکاغذ برگرفت و با نوشتن تنها چند سطر بحکم الله ! حکم بر قتل عام هزاران زندانی سیاسی که دوران محکومیت خود در زندان های جمهوری اسلامی رامی گذراندند داد!
قلم بر زمین نهاد با آرامشی مملو از رضایت و خنده ای موذیانه که کمتر بر لب های او می نشست بکار روزانه خود ادامه داد بی آن که کوچکترین حسی از پشیمانی در جبین او ظاهر شود.
اونخستین طالبان ، داعش و القاعده ای بود که در سیمای یک ناجی که پیامش جز مرگ و ویرانی نبود ظاهر شدو پایه های جنگ و خونریزی را در ایران ومنطقه تهداب نهاد.
پیامی که هنوز توسط جانشینانش اجرا می شود .او تخم جنایت بی هراس از پاسخگوئی را نه تنها در ایران! بلکه در جهانی که جهان اسلام نامیده می شود افشاند.
هر جنایت وجنگی که بعد انقلاب اسلامی رخ داده و میدهد جای پای اورا میتوان دید.
دادگاه حمید نوری برای اولین بار فرصتی شده که گوشه هائی از جنایت عظیم و وحشت انگیز قتل عام سال شصت وهفت در زندان های جمهوری اسلامی در معرض دید مردم سراسر جهان قرار گیرد.
جنایتی تکان دهنده که در محاق مانده است .من تلاش می کنم از زبان مادری، از مادران اعدام شده گان روز شماری از این جنایت و درد رنج آن ها را باز گو کنم .مادران عزاداری که تنها آرزویشان افشا شدن این جنایت در برابر چشم جهانیان وجزای حنایت کاران بود.
"وقتی روزنامهها را ندادند، در بندها را بستند و ملاقاتها قطع شدند فکرنمیکردیم که در تدارک یک فاجعهاند. تعدادی گمان میکردند جنگ تمامشده ممکن است بخشی آزاد شوند. زمانی که شبها تریلیها جابهجا میشدند، در تصورمان نمی گنجید که جنازه زندانیانی را حمل میکنند که ساعتی پیش اعدام شده اند مگر ممکن بود؟
حتی زمانی که بوی کلر در فضا پیچید، فکر کردیم در حال سمپاشی و تمیز کردن محوطه زنداناند! زمانی که نخستین بار یکی از بچهها از سوراخ کرکره آهنی پنجره، دستهای آویزان شده از باربند انتهای تریلی را دید فریاد کشید: " آنها دارند جنازه حمل میکنند!" جنازه زندانیانی که در بر رویشان بسته بودند. این آغاز جنایت بود.دو ماه جهنمی ،ترس ،وحشت ، نشستن چشم بسته در راهروها،تصور کردن مرگی تلخ که در انتظار تو بود! ادامه دارد ابوالفضل محققی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید