اشتغال غیررسمی و فروافتادن در تلهی فقر
19.09.2021 - 06:04
در حالی که آمار و اطلاعات بیان شده از طرف برخی مسئولان نشان میدهد خط فقر در کشور بیش از دو برابر حداقل دستمزد کارگری شده است و افرادی که با حداقل دستمزد مصوب وزارت کار فعالیت میکنند نمیتوانند هزینههای حداقلی متناسب با خط فقر را پوشش دهند، جدیدترین برآوردها از بازار کار ایران مشخص میکند تنها 40 درصد از نیروی کار کشور مشمول همین حداقل نیز میشوند و 60درصد دیگر کارگران در بخشش غیررسمی فعالیت میکنند.
دارد.
در سطح خرد و فردی نیز رابطه بین فقر و بازار کارغیررسمی قابل بررسی است. برآورد ILO نشان میدهد بین سطح تحصیلات افراد و اشتغال غیررسمی رابطه مستقیم وجود دارد و هرچه سطح اشتغال پایینتر باشد احتمال حضور در بازار غیررسمی بالاتر است. از آنجایی که در شرایط فقر اقتصادی ترک پیش از موقع تحصیل بیشتر اتفاق میافتد درنتیجه فقر خانوارها آنها را با احتمال بیشتری به بازار کار غیررسمی سوق میدهد.
این پایان ماجرا نیست؛ زمانی که فردی وارد بازار کار غیررسمی میشود از بسیاری از حمایتهای اجتماعی محروم میماند و درنتیجه در مواجهه با اتفاقات پیشبینیناپذیر مانند بیماری، از کارافتادگی، بیکاری و ... بار اصلی را خود به دوش میکشد. این واقعیت در شرایط کرونا طی دو سال گذشته بیش از پیش خود را نشان داد. در روزهایی که بنا بر آمار رسمی روزانه بیش از 500 نفر بر اثر ابتلا به کرونا کشته میشدند و تمام رسانهها ماندن در خانه را تبلیغ و خروج از خانه را محکوم میکردند هیچ سیاستی مبنی بر حمایت از نیروی کار غیررسمی تعریف نشد تا این بدنه اصلی نیروی کار کشور نیز بتواند برای حفظ جان خویش و بدون نگرانی از تأمین حداقل معاش خود، فعالیتهای کاری را محدود کند.
پیامدهای رها شدن نیروی کار غیررسمی بدون حداقل حمایت تنها محدود به زمان حاضر نیست و اگر دایره تحلیل را از نظر زمانی نیز گستردهتر کنیم فاجعه دیگری در آینده نه چندان دور خود را نمایان میکند؛ زمانی که نسل در سن کار فعلی به زمان سالمندی میرسد. در این زمان از یک طرف به دلیل تغییر ساختار جمعیتی وکوچکشدن خانوادهها شیوه حمایت سنتی از سالمندان در درون نهاد خانواده دشوار میشود و از طرف دیگر حمایتهای اجتماعی عمومی مبتنی بر بیمه بازنشستگی شامل حال اکثریت سالمندان نخواهد شد. توجه داشته باشیم که جمعیت محروم از بیمه بازنشستگی (به عنوان بنیادیترین سیستم حمایتی-بیمهای در کشور ما) تنها محدود به 60 درصد شاغلان غیررسمی نیست و افرادی که به دلایل مختلف از بازار کار خارج شدهاند و یا از ابتدا مشارکتی در بازار کار نداشتهاند نیز از این سیستم محروم هستند. درنتیجه سهم عمده سالمندان آینده را افرادی تشکیل میدهند که هیچ ارتباطی با نظام بیمهای و حمایت از سالمندی کشور ندارند و در عین حال شرایط بهرهمندی از حمایتهای سنتی-خانوادگی نیز برای آنها فراهم نیست.
برای پاسخ به این مشکل در کشورهایی که از نظام رفاهی قویتری برخوردار هستند حتی با وجود بخش غیررسمی کوچکتر نسبت به کشورهای در حال توسعه، بخشی از سیاستهای رفاهی فارغ از وضعیت بازار کار، مبتنی بر حق شهروندی افراد تعریف شده است. درنتیجه فرد چه در بازار کار رسمی حضور داشته باشد و چه در بازار کار غیررسمی، در مواقع خاص مانند بیکاری، بیماری و سالمندی از حداقلی از حمایتهای اجتماعی برخوردار خواهد شد.
در کشور ما با وجود آنکه قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی در نیمه اول دهه هشتاد به تصویب رسید اما ارادهای برای اجرای آن وجود نداشت و امروز میبینیم چگونه بخش بیصدای نیروی کار دور از حداقلی از حمایت باید فعالیت کند و در آینده نزدیک خواهیم دید که چگونه بخش اعظمی از سالمندان کشور در تله فقر فرو خواهند رفت. این یکی از نتایج غیررسمیسازی نیروی کار و مسئولیتناپذیری دولت در قبال این بخش از جامعه است.
ايران فردا
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید