رفتن به محتوای اصلی

پیامبر اسلام بر صحنه تاتر (نگاهی به کتاب «تعصب‌گرایی یا محمد پیامبر»)
26.09.2021 - 20:25

نگاهی به کتاب «تعصب‌گرایی یا محمد پیامبر»
نویسنده: ولتر
مترجم: آزاده سپهری
مقدمه: ب. بی‌نیاز
انتشارات: فروغ - کلن، سپتامبر 2021

 

1)پیش سخن

ولتر از جمله اندیشه‌ورزان غربی است که خیلی زود آثارش به ایران راه باز کرد. گفته می‌شود نخستین بار در دوران قاجار و به خواست عباس میرزا کتاب مشهورتاریخی «تاریخ شارل دوازدهم»، ولتر به فارسی برگردانده شد. اگر این قول را دقیق بدانیم، ولتر  بیش از بسیاری از فلاسفه و متفکرین غربی با قدمتی نزدیک به دویست سال است که در ایران خواننده دارد (1).

ولتر نزد بسیاری از ایرانیان یک فیلسوف محسوب می‌شود اگر چه کمترین کتاب‌ها را در این زمینه نوشته است و اگرچه در همان کتابها هم بیشتر به توضیح و شرح اندیشه های فلاسفه‌ی دیگران پرداخته است. البته بسیاری هم او را روشنفکر عصر روشنگری و گسترش ‌دهنده‌ی اندیشه‌های آزادی فردی و سبب ساز انقلاب در فرانسه می‌دانند.

اما واقعیت این است که ولتر بیشتر یک نویسنده در زمینه‌ی ادبیات است و بیشترین آثار او هم شامل ادبیات داستانی، رمان و داستان و از همه مهمتر نمایشنامه است. مجموعه آثار ولتر در دیگر زمینه‌ها به سختی میتوانند در کمیت با ۵۶ نمایشنامه‌ی او برابری کنند. شاید این واقعیت را که ولتر آثار نمایشی بسیاری داشته، حتی از نگاه اهل تاتر ایرانی هم پنهان مانده است. علت هرچه باشد، بماند برای یک بحث مفصل در باره‌‌ی آثار نمایشی ولتر و موضوعات و مضامین آثار نمایشی او که جایش در این مختصر نیست.

چه این ادعای من دقیق باشد یا برپایه‌ی حدس و گمان، اما میدانم که تا پیش  از این نمایشنامه‌‌ای از ولتر نخوانده بودم و حتی ندیده بودم. در کتاب شناسی تاتر خانم لاله تقیان و پژوهش دو جلدی آقای خسرو شهریاری هم نامی از ولتر به چشم نمی‌خورد.

اما برگردان نمایشنامه‌ی تعصبگرایی یا محمد پیامبر  به کوشش آزاده سپهری در چند روز اخیر خبر خوشی ست به علاقمندان عرصه‌ی تاتر و پایانی به کنجکاوی من به خواندن اثری نمایشی از ولتر به فارسی.

———————————

2)اندکی هم در باره ی ولتر

در باره‌ی فرانسوا ماری آروئه (۱۶۹۴-۱۷۷۸) معروف به ولتر سخن بسیار گفته‌اند و بی‌شک این نوشتار مختصر من حرف تازه‌ای بر دانسته‌های موجود نخواهد افزود، اما به بهانه‌ی این نمایشنامه ذکر چند نکته از زندگی او خالی از فایده نیست.

ولتر یکی از پدیده های شگرف تاریخ فرانسه و یکی از متفکرین آزاداندیش عصر روشنگری آن دیار است. متفکری یاغی که زندگی‌اش صرف اعتراض و نقد استبداد دینی، چه بسا عرفی، از یک سو و روشنگری و تبیین اندیشه های ضرور جامعه آزاد گشت.

ولتر نخست از راه ادبیات داستانی، بیشتر طنز سیاسی، به مصاف این موانع جامعه آزاد رفت.  همین سبب شد که خیلی زود کارش به زندان و تبعید بکشد. دوبار در زندان باستیل به بندش کشیدند و عاقبت به انگلیس تبعیدش کردند. شاید مهمترین رخداد زندگی ولتر همین دوران تبعید است. چرا که در آنجا با افکار جان لاک آشنا می‌شود و از همان روز در تبییین اندیشه‌های او می‌کوشد. از همین رو اهل فلسفه ولتر را نه یک فیلسوف بلکه "مروج ممتاز" می‌شناسند (2). کسی که با انواع آثار خود و با هوشی سرشار توانست بذر آزاد اندیشی را ابتدا در فرانسه و خیلی زود در اروپا بپاشد. بذری که کمترین حاصلش انقلاب کبیر فرانسه (۱۷۹۹-۱۷۸۹) بود.

گرچه در سالهای زندگی ولتر از قدرت مطلق و سلطه‌جویانه‌ی دوران قرون وسطایی مسیحیت خبری نبود، اما هنوز قدرت پنهان و آشکار اخلاق جامعه براساس باورهای دینی بود. از دیگر سو هنوز دین برای حکومت‌مداری تعیین تکلیف می کرد. هنوز حکومت‌مداری و مجازات و بسیاری از تصمیمات اجتماعی و چه بسا بسیاری از امور خصوصی مردم  را نیز بر اساس دین تنظیم، رعایت و اجرا می‌شد. از همین رو ولتر خیلی زود مشکل اصلی جامعه‌ی خود را شناخت و به جنگ با آن پرداخت. گرچه مقابله‌ی او با دین و نفوذ عمیق آن عاری از خشونت بود و تنها متکی به قلم. ولی قدرت قلم و بیان او آنقدر بود که صاحبان دین احساس خطر می‌کردند و مقابله با ولتر را سرلوحه‌ی کار خود قرار دادند.

دشمنی صاحبان قدرت دینی با ولتر تا بدانجا کشید که حتی با مراسم خاکسپاری وی مخالفت شد. از همین رو دوستانش وی را شبانه به خاک سپردند و سالها در همانجا پنهان ماند تا در پی انقلاب فرانسه او را بسان قهرمان ملی و با شکوه تمام دوباره به خاکش سپردند.

—————

3)نگاهی مضمونی-داستانی به نمایشنامه‌ی تعصب‌گرایی یا محمد پیامبر

 داستایفسکی در برادران کارمازوف می‌گوید: ولتر می‌گفت اگر هم خدا نبود باز اینها (اهل دین) آن را درست می‌کردند. داستایفسکی در اینجا بیشتر می‌خواهد تاکید کند که خدا هست و برای دینداران ضرورت مطلق. چرا که او ناباوری را ریشه‌ و علت هر جنایتی می‌دانست.  شاید اما نمی‌دانست که اصرار بر باورمندی هم خود جنایت‌آفرین  است. بماند که توان حیله‌گری در باورهای دینی را هم به کل در نظر نمی‌گرفت.

اما ولتر عصر روشنگری اولن جنایت را ناشی از حضور و وجود دستگاه دینی می‌داند که به نام خدا هر چه دلش می‌خواهد انجام می‌دهد. البته ولتر جنایتکاری و خون ریزی را تنها وسیله‌ی دین نمی‌داند، بلکه حیله و دغلکاری، تفسیر به رای و بدعت گذاری را هم از وسایل روحانیت می‌دانست. جنایت را شاید بسیاری بتوانند انجام دهند. اما توجیه جنایت فقط از عهده باورمندان دینی به خوبی و به آسانی برمی‌آید.

پافشاری ولتر بر این توانایی مهلک دینی به وضوح در نمایشنامه‌ی  تعصبگرایی یا محمد پیامبر به بهترین شکل و با وضوح کامل دیده می‌شود:

محمد پیامبر برای تسخیر مکه و تسلط بر سراسر عربستان نه تنها در فرصت صلح با شمشیر بدانجا حمله می‌کند، بلکه از حیله و توطئه برای تحمیق مردم مکه نیز بهره می‌گیرد. در این راه ابتدا به زید فرمان قتل ظفیر، حاکم مکه، را می دهد و در قبال آن قول رسیدن وی به پالمیرا، دلداده‌ اش، را می دهد. از دیگر سو زید را توسط عمر مسموم می‌کند تا خودش (محمد) به راحتی به پالمیرا برسد. حیله‌ای که دو سویه عمل می‌کند. فراموش نکنیم که قران خود تاکید دارد: وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ! (3)

پس ظفیر، حاکم مکه، توسط زید که پسر خود او هم هست به خنجری از پای در می آید. زید ِ مسموم هم به مشعوق نمی رسد و پالمیرا هم وقتی از حیله‌ی محمد باخبر می‌شود، با همان خنجر زید خودکشی می‌کند و محمد را از رسیدن به او باز می‌دارد. اما آرزو و هدف مهم و اصلی محمد برآورده می‌شود: تسخیر مکه توسط او و یارانش.

در نمایشنامه‌ی تعصبگرایی یا محمد پیامبر نباید دنبال دقت و سندیت تاریخی بود و از آن به عنوان مرجعی ‌ تاریخی بهره گرفت. چرا که اولن داده های جدید بر وجود تاریخی محمد شک وارد می‌کند. ثانین در این نمایشنامه‌ از شخصیت‌هایی سخن گفته می‌شود که در نزد مبلغین دین اسلام نامی از انها به میان نیامده است. سوم اینکه اهل نظر، ولتر را حتی در کتاب‌های تاریخی اش شخصی مطلقا وفادار به اسناد و رخدادهای تاریخی نمی‌دانند (4).

نکته‌ی آخر اینکه یک اثر هنری ابدا مقید به وفاداری تاریخی نیست. احسان طبری جمله ای را در جایی نقل می‌کند که به روشنی بازتاب مضمونی این ادعای نگارنده است: "تاریخ، داستانی است که بوده است و داستان، تاریخی است که می‌تواند باشد و داستان تاریخی هردوی آن‌هاست" (5).

بر این اساس باید دو نکته مهم دیگر بر بخش مضمونی کتاب افزود: بنابراین از این نمایشنامه انتظار فهم تاریخ اسلام نمی‌رود. نکته مهم دیگر، که شاید مهمتر از نکته ی نخست باشد، تاکید ولتر بر تعصب‌گرایی، دغلکاری و حیله‌گری از راه دین به معنای عام است. وگرنه ولتر با آن هوشی که داشت و با آن مشکلات مبرمی که جامعه فرانسه در این ارتباط بدان مبتلا بود، نمی‌بایستی به فکر افشای محمد و دغلکاری های او می‌افتاد. نمی‌توانست از شتر مقابل چشمانش در فرانسه غافل بشود‌ و به کلاغ کیلومترها دورتر از خود بپردازد. شاید انتخاب محمد و اسلام برای ولتر نوعی فرار از سانسور زمانه و فشارهای روحانیت فرانسه بوده است. البته بررسی‌های بعدی تاریخ و سرنوشت امروز جامعه‌ی ایران خود به خوبی نشان میدهد که ولتر تا چه حد در شناخت دکانداران دینی/روحانیت دقت داشته است. یکبار دیگر رو سفیدی ماند برای روشنگران و روسیاهی بر قامت تاریک اندیشان.

——————

4)نگاهی ساختاری بر کتاب تعصب‌گرایی یا محمد پیامبر

۱- شاید باید نکته نخست در این بخش را به سبک و سیاق ترجمه و دقت کار خانم آزاده سپهری، مترجم، اختصاص داد. اما این کار به چند دلیل بر من، حداقل در این فرصت اندک، ممکن نیست. چرا که اصل متن را نخوانده‌ام و در این نوشتار هم چنین وظیفه‌ای بر خود ضرور نمی بینم.

ترجمه سالهاست که از یک فن در آغاز و مباحثی کلی چون فهم زبان مقصد و تسلط بر زبان مبدا دور شده است و با آمدن مباحثی چون زبان ویژه‌ی اثر، سبک نویسنده، ریتم و حس درونی اثر و مخاطب، کار ترجمه را پیچیده‌تر کرده و به علمی تازه به دانشکدهای زبان راه یافته است.

اما در کار ترجمه نمایشنامه علاوه بر نکات بالا ویژگی ‌های کلی زبان نمایشنامه و زبان صحنه هم تاثیر دارند که بسیاری از مترجمین ما از آن غافل بوده اند. یادم می‌آید روزگاری به عنوان تکلیف درسی و به خواست زنده یاد حمید سمندریان، قرار بود در باره ی نمایشنامه‌ی ملاقات بانوی سالخورده مطلبی بنویسم. در راه تحقیق خود مواجه با مبحث زبان درونمات، به ویژه در این اثر، مواجه شدم و دیدم که هیچکدام از مترجمین، از جمله خود سمندریان که در آلمان درس خوانده بود، بدان توجه نداشته‌اند. چرا که مضمون‌گرایی و ناتوانی از فهم سبک زبانی نمایشنامه و نویسنده کار را در ترجمه بسیار دشوارمی‌کند (6).

در کنار زبان نمایشنامه مقوله‌ی زبان صحنه هم از نکات مهم است. زبان صحنه یعنی ویژگی ترجمه‌ی دیالوگ/گفتار تاتری. در اینجا تا آنجا که ممکن است باید حواس مترجم به قول بهمن فرسی به دهان چرخان بودن کلمات باشد (7).

از این کلیات که بگذریم باید اذعان کنم که به دلیل اطلاعات اندک من از سبک و سیاق ولتر در این نمایشنامه می توانم فقط چند خرده‌ گیری بر ترجمه‌ی خانم سپهری بگیرم که آنها هم از اهمیت چندانی برخوردار نیستند. اما ذکر آنها شاید بتواند به بهبود بیشتر آن در چاپ های آینده بیانجامد (8).

۲- نمایشنامهی تعصبگرایی یا محمد پیامبر از پنچ پرده شکل گرفته است. در این نمایشنامه شش شخصیت (ظفیر،  فانور، پالمیرا، محمد، عمر و زید) حضور دارند. البته از هرسید هم سخن به میان میآید اما هرگز حضور صحنه ای ندارد و از علی هم در صحنه‌ای نام برده می‌شود که نه دیالوگی دارد و نه کارکردی در پیشبرد کنش های نمایشی.

به نظر من پرده‌ی سوم نمایشنامه در برخی صحنه‌ها دچار تکرار شده است. مثلن گفته‌های عمر در صحنه پنجم از پرده سوم و یا در صحنه‌ای از پرده چهارم. به نظر نگارنده اینها سبب شده که نمایشنامه اندکی بیش از ضرور طولانی جلوه کند.

بهره‌گیری ولتر از موضوعاتی چون همخوابی با محارم، پدرکُشی و نادانی یا بی‌خبری شخصیتهایی چون زید و ظفیر و پالمیرا از عناصر مهم دراماتیک نمایشنامه است که احتمالن برگرفته از کلاسیک‌های چون افسانه‌‌های شهر تبای اثر سوفکل باشد. اگرچه اصل موضوع و مضمون نمایشنامه برای ولتر همانا افشای دغلکاری صاحبات قدرت دینی بود.

۳- من از ذکر برخی دیالوگ های خوب و برخی صحنه‌های عالی کتاب پرهیز کردم. تا خواننده به خواندن کتاب بیشتر ترغیب شود و از لذت افزون‌تر برخوردار گردد. همچنین در باره‌ی سرنوشت اجرایی این نمایشنامه از زمان نگارش تا امروز سخنی به میان نیاوردم. چرا که اولن در مقدمه اشاره ای مختصر بدان شده است. دوم اینکه نخواستم این نوشتار بیش از این طولانی شود. بماند به وقت دیگر و نوشتاری مستقل.

۴- داریوش بی نیاز در توضیح مضمون نمایشنامه مقدمه‌ای نوشته است که در فهم نمایشنامه کمک بسیار می‌کند. این مقدمه قطره ای از تلاش فراوان بینیاز در سال‌های اخیر در برگردان چندین کتاب ارزشمند در باره‌‌ی پیدایش، شکل گیری و فرایند اسلام است.تلاشی روشنگرانه برای بازنگری در تاریخ‌نویسی سنتی اسلام. برگردان نمایشنامه‌ی تعصبگرایی یا محمد پیامبر را باید ادامه‌ی کوشش‌های وی و همکارشان خانم آزاده سپهری دانست.

 

۵- همانطور که در مقدمه نیز آمده است نمایشنامه از زبان انگلیسی برگردانده شده، اما برای تدقیق کار مترجم نگاهی هم به متن اصلی به فرانسه و نخستین ترجمه‌ی آلمانی آن توسط گوته انجام گرفته است (9). نمایشنامه با ۱۲۳ صفحه و قلمی (خطی) خوانا و خوب و چاپی تمیز و از همه مهمتر، تقریبا بدون اشتباه چاپی (من فقط یک یا دو اشتباه در کتاب یافتم) می تواند هر خواننده‌ی علاقمند به تاتر، اسلام و روشنگری را به خود جلب کند. به راستی که جای نمایشنامه‌ای از ولتر در ادبیات نمایشی ما خالی بود و این به همت خانم آزاده سپهری جبران شد. امیدوارم نمایشنامه‌ی خوب و یا مهمترین اثر نمایشی ولتر، یعنی «زئیر» را هم به زودی از همین مترجم ببنیم.

دوستان دست اندرکاران این کتاب همگی خسته نباشید.

اصغر نصرتی (چهره)

کلن، هشتم سپتامبر 2021

—————

1)  http://oral-history.ir/?page=post&id=2705

2) سرگذشت فلسفه، براین مکی، حسن کامشاد، نشر نی، ص. ص. ۱۲۲ و ۱۲۳.

3)  سوره آل عمران آیه ۵۴.

4) نگاه کنید به انتقاداتی که اهل نظر بر کتاب «تاریخ شارل دوازدهم»  داشته اند.

5) فرهاد چهارم، احسان طبری، انتشارات آلفا ۱۳۵۸ ص. پیش از مقدمه.

6) در این باره بحث‌های بسیار شده است. اما آخرین آن به عنوان نمونه سخنرانی آقای محمود حسینیزاد در هفته برتولت برشت در خانه هنرمندان، ۶ بهمن ۱۳۸۴ میتواند اندکی به برخی از مشکلات ترجمه‌ی نمایشنامه‌ها روشنایی بخشد.

 

7) از پست و بلند ترجمه: هفت مقاله، کریم امامی، تهران ۱۳۷۲، زمینه.

 

8) ذکر برخی نکات:

۱- معمولن پرده های نمایشنامه را به عنوان فهرست بکار نمی گیرند. بلکه اگر فهرستی باشد، فقط شامل مقدمه و صفحه‌ی آغاز نمایشنامه می‌شود. ما در صفحه داخلی یا در روی جلد کنار نام کتاب می نویسند: نمایشنامه ای در پنج پرده.

۲- شخصیت‌های نمایشنامه را به ترتیب ورود به صحنه می نویسند و نه بر اساس اهمیت نمایشی آنها. ص. ۱۹.

3- کلماتی چون «باعث» در خور نمایشنامه‌ای از این نوع سبک نیست و گفتنش دشوارتر. بهتر است از  کلمه‌ی «سبب» بهره گرفت.

4- در برگردان نمایشنامه همانطور که در بالا هم گفته شد، «زبان چرخان» کردن کلمات و جملات خیلی مهم است. مثلن به جای "وظیفه‌ی افتخار آفرینی انتخاب کرده است"، میتوان اندکی خلاصه‌تر و فاخرتر "وظیفه‌ی پرافتخاری برگزیده" نوشت.

9) نام کتاب (محمد، تراژدی در پنج صحنه) در ترجمه‌ی گوته اندکی قابل توجه است. انگار سانسور زمانه یا نظرگاه محافظه کارانه ی شاعر و جامعه مانع از برگردان دقیق تیتر فرانسوی کتاب گشته است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

رضا وضعی
برگرفته از:
ایمیل دریافتی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.