رفتن به محتوای اصلی

دام دین خدا و دار مرگ ملا تاکی؟
12.11.2021 - 21:12

ما دلبستگان و فریبخوردگان مسلمان، ما ستمزدگان و سرکوبشدگان خاموش غیرمسلمان و ما خوشبینان و یاورانِ سرخورده ی دیروز روح الله خمینی و دین دولتی امروز او، همگی ما یکدست قربانی این ساختار انگل و بی آبرو شده و پاکباخته ایم؛ چرا؟ چون مقصریم. چراکه: هریک از ما پاکباختگانِ دام دین خدا و کام مرگ حکومت ملاها و مکلاها بی کم و کاست دور بلندی با وجود دیدن جنایت های بی شمار رژیم و شقاوت های بی مانندش از روی ترس و یا مصلحت خاموش بوده ایم؛ پس مقصریم. مائی که دیری ست تاوان فریبخوردگی و ساده دلی خویش و آبا و اجدادی را به همین "اسلام رحمانی" موجود بدهکاریم و 43 سال است که داریم با جان و نان مان آنرا پس می دهیم و اینک این"مای بزرگ" هستیم که دیگر چیزی برای باختن نداریم مگر همین تتمه ی جان بی جانمان را که کوه گرسنگی ها، تشنگی ها، تنگدستی ها، ستم ها، ترورها، اعدام ها، کشتارها، شلاق ها، زندان ها، دروغ ها، سرکوب ها و گستره فسادها و چپاول های این رژیم آسمان نشین زندگی ما را بنام خدا از ما ربوده، درهم شکانده و زمینگیر کرده، و درین پایان راه نافرجام بیش از همه کارگران، کارمزدان، کشاورزان، زحمتکشان، زنان، جوانان ناامید و اصولن همه ی ما را "حکومت الله" اینگونه به خواری و زاری نشانده است.

 

آنهم مائی که با دیدن اینهمه ننگ ها، پلشتی ها و تباهی ها، و چشیدن زهر و ظلم خودکامی های اسلامی ولائی هنوز و در همین زندگی مرگبارمان، همچنان دست و دل مان پیوسته گشوده و آمیخته بسوی انشاالله ها، ماشاالله ها، واالله های و... روزانه بوده و هست. حیرت انگیزتر اینکه: پس از 43 سال کباب شدن در منقل دین دولتی بازهم، ساده دلانه و معصوم چشم براه یاریرسانی الهی ـ ولائی می باشیم! و این باورکردنی نیست. شگفتا که درین درازنای زنگخوردگی، خودباختگی و خودکم بینی ها اگرچه با تأخیر ولی، امروز در پرونده ی دادخواهی ها و ایستادگی مان در برابر فریبکاران شیعی اسلامی، همبستگی خونین دی 96 و آبان 98 را داریم؛ و همینک نیز ما در سرتاسر کشور برپاخاسته ایم؛ دردا که همچون همیشه پراکنده ایم؛ و گروه گروه در کشتارگاهای رژیم گرفتار و ترورمی شویم. این مای بربادرفته مان اگرچه اندکی دیر به دریای توانای اجتماعی طبقاتی خود پی برده و باورآورده، و دلگرم به اراده ی مستقل مردمی خویش گشته و پشتگرم به آگاهی تاریخی خود است، آگاهی ایکه محصول بلند دوره بدوره خردورزی انسانی بوده، و حالا از تبار ننگین شاه و شیخ فاصله ی سازش ناپذیز گرفته است. مای کلان دردمند نه دیگر اسیر در دام دین خدا و یا خوشبین به قساوت قضای دار مرگ ملاها خواهیم شد. بل مای نوعی انسان کار و زحمت به راه و روش پویای خود که اندیشه ورزی و تجربه مندی انسانی باشد، بازگشته ایم. ای دریغ که بخشی از ما هنوز هم باوری و امید ناچیزی بخود ویران گشته مان نداریم و دیگ گدائی و کاسه لیسی در دست گرفته و بدور دربار آدمخواران خامنه ای می چرخیم. پرسیدنی ست! چرا و تاکی؟

 

بویژه ما مذهبی ها، مائیکه یکراست قربانیان باور شکننده ی خویشیم و همزمان ناخواسته بی شمارانی را نیز بهمراه سرسپردگی خویش به دین دولتی در قتلگاه های این رژیم بدست جلادان بیرحم آقا و بسوی مرگ و میرهای ناگزیر کشانده ایم ما، دیر یا زود ناگزیم برای یافتن راه رهائی خود و نجات نوع انسان همدرد، گشایش راه فردا را از مسیر فراعقیدتی دیده و به مصیبت های بارآمده از میان عقل پویا بگذریم و در پایه ی کار و تلاش جستجوگر نیز می بایست روزی نچندان دور به چرائی و چگونگی بدسرانجامی ها و بدبیاری های دوران ننگین هردو ساختار شاهی شیخی که هردو حکومت ها، ساختاری فردی و فرقه ای بوده اند پاسخ چاره ساز دهیم. پاسخ دهیم که چرا ما به گرز گردنکشی شاه و تکسواری هایش، و سپس به گول وعده الهی ملای مکار و ولایت خودکامه تن داده و بر جنایت های صدساله گذشته های سیاه و خونین آنها چشم بسته و قلدری آنها را برتابیده و اینچنین یکپارچه دار و ندارمان را باخته ایم؟ یافتن این پاسخ تنها یاور فراروئی اجتماعی طبقاتی مبارزه ماست.

 

از همینرو بایسته و شایسته تجربه های خونین و دردبار همه ماست که هرچه زودتر بخود اجتماعی، فراملی و فرامذهبی مان بازگردیم و برای کندوکاوهای پیشارو پاسخی درخور به آسیب پذیری ها، تضادها و تناقض های موجود زندگی سراسری خود در برابر همه دشمنان مان که از سرمایه سالاری انگل گرفته، تا هرگونه جاهطلبی های اشرافیت راست و بالانشینی ساختارهای شیخی، شاهی، ناسیونالیستی، راسیستی، فاشیستی و یا هرگونه برتریجوئی ها مشابه باشد، با بدست گرفتن شیوه های خردجمعی و راهکارهای طبقاتی راه چاره بیابیم، تا هم برای خود و هم برای نسل های آینده مان روشن شود که چرا کشوری چنین مجرب، دارا و توانمند و بویژه درین 43 سال حکومت الهی بدین پرتگاه سیاهی ها و تباهی های هراسناک و مرگبار دچار گشته است!؟ باید پاسخ دهیم که چرا ما از اصالت حکومت مردمی که شاه و شیخ بوئی از آن نبرده و کمترین نشانه ای در هردو و در طول دستکم تاریخ مدرن یک مورد هم از آن یافت نمی شده است، ما به این یکه سواران زیرکِ زورگو باورداشته و بار کثافتکاری های آنانرا برکول کشیده ایم؟ آری بایستی پاسخ داد: چرا کارگران و کارمزدان و زحمتکشان این نیروی سازنده و مفید کشور که خود با وجود آنهمه تلاش و کار و زندگی سخت، ای بسا اغلب نان بخور و نمیر هم ندارند که هیچ، بل همزمان بخاطر اعتراض، سرکوب و بسان آبان 98، 1500 تن بمیل اسلام و راهبر زمینی اش یکجا ترورمی شوند؟! چرا؟ چون: هریک از ملاها و مکلاهای کاخ نشین دست در دست سرمایه سالاری داخلی و جهانی داشته و در هم پیوند خورده و در همبستگی با آنان موجودیت یافته و می یابند. فرزندان این قوم متظاهر و دروغگوی ضدامپریالیست نیز به آن آگاه هستند و بیشترین این ملا و مکلازادگان، اندکی بردباری نظام اسلامی پدران شان را نداشته و چشم و دل بسوی دروازه های گشوده امپریالیسم آمریکا و اروپای طاغوتی داشته و همچنانکه می دانیم قریب به اتفاق آنها خارج نشین شده اند؟ و گریزناپذیر هزینه های کلانی دارند و خود بالانشینی های آخوندجماعت هم هزینه های نجومی دارد که می بایست از کام زن و بچه های کارگران و تنگدستان بیرون کشیده شود و می شود. در کنار این چپاول ها، تازه یادمان نرود که مای سراسری امروزه اغلب سوخت و گاز مورد نیاز خود را نداریم، ولی اراده ی خودکام ولایت فقیه مطلق برای رهبری جهان اسلام اش میلیون ها تن نفت و گاز و بنزین ما را به باندهای حزب اللهی اش و بقیمت گرسنگی همه ی ما به آنان بذل و بخشش می کند. چرا و پرسیدنی ست ابن اختیار را چه کسی به او داده است؟!

 

آری پرسیدنی ست! این اسلام برتریجو و گردانندگان فاشیست شیعی اش درین 43 سال آزگار برای ما چه کرده اند؟ این قوم مفتخور و باندباز مافیائی پیشترها کجا بودند و امروز در کجای ایران ویران ما جاخوش کرده اند؟ یکروزی و یا همینک بایست از خود بی طرفانه و صادقانه پرسید! این اسلام کجایش بدرد مردم کار و کوخ نشین خورده است که همین بینوایان سازندگان کاخ های بی شمار اخوندها بوده و خود بیچاره شده اند؟! آیا اهرم این اسلام جز برای سروری و سرمایه اندوزی آخوند جماعت نبوده است؟ آیا پذیرش اسلام جز پذیرفتن بردگی و بندگی بی چون و چرا و مطلق به آخوندیسم نبوده است؟ کجای کار اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی درین نظام اسلامی الهی گره اش به اراده و اداره کارگری ـ توده ای سپرده شده و بازمی شده است؟ البته که در هیچکا! پس این رژیم مال کیست؟ پاسخ: این دم و دستگاه جز برای یک مشت مفتخور واپسگراست که در پس و پشت نام خدا، دمار از روزگار ما درآورده است، نیست. وپرسیدنی ست چرا و تاکی؟

 

از چگونگی هویت دین دولتی، چرائی اهداف دشمنی ها و جنگ افروزی ها در منطقه و جهان و همچنین بازشناساندن برنامه اتمی این رژیم، و اهداف بلند سرمایه سالاری و فاشیسم مذهبی آن در پهنه جهان بسیار نقدها و تفسیرهای مدلل و مستند نوشته شده است و منهم نیز می توان به آن روش و شیوه ی پیشین با طرح تئوری های خاص ادامه دهم ولی ضرورت آنرا نمی بینم و به آن شگرد تن درنمی دهم. چرا؟ چون: کلیت ریز و درشت دعاوی فریبکارانه ی نظام الهی ولائی در پیش چشم توده های کار و رنج بی آبروست و رژیم هزگز نمی تواند به نام خدا اینهمه پستی و فرومایگی را از سفره تهی آنان بزداید. کار رژیم کارستانی رسواست که باید توسط اراده ی مستقل ما کارگران و رنجبران و توده های بیدادرس سرنگون شود . چراکه حکومت به تک تک مای بزرگ، و زندگی بربادرفته مان نشان داده است که او جز وعده سالار، پلشتی سالار، فامیل سالار، چپاول سالار، مافیاسالار، دروغ سالار، سرمایه سالار، جلادسالار، اعدام سالار، فسادسالار و... نبوده و نیست؛ و یگانه چاره ی ما برای نجات زندگی آتی مان متصور نیست مگر، با کنارگذاردن آگاهانه و هوشیارانه دام و نام خدا و دین اوست که ما از ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قضائی، فرهنگی داروندارمان را باخته ایم و این خدا و دین اوست که برای مان این کابوس های مرگ را برپاساخته است و براستی حکومت الهی چه ها که ... نکرده و نمی باشد؟! البته حق آزادی عقیده و وجدان جای خود را دارد و امری مسلم و فردی و حقوقی ست. اما با ماندن دام خدا و دین نمی توان از دار مرگ همه جا آویزان آخوندجماعت رهائی یابیم.

بهنام چنگائی 21 آبان 1400

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.