رفتن به محتوای اصلی

مام میهن، آذربایجان را تنها نگذاشت
13.08.2012 - 03:49

بر خلاف تمام آن‌روزها که آذربایجان می‌خروشید و فرزندان قهرمانش چون ستارخان و بابک و باکری و خروش خیل لشکریانش لرزه بر اندام هر متجاوز خارجی‌ می‌انداخت و مستبدین داخلی‌ از هراس فرزندان  آذربایجان لحظه ای‌ آرامش نداشتند امروز آذربایجان مینالد و مویه می‌کند.

سال‌ها بود که آذربایجان غریبانه مي‌گريست. سال‌ها بود که درد مردم آذربایجان به فراموش‌خانه سپرده شده بود.

آن‌روز که به دلیل فعالیت‌های هسته ای‌ رژیم در آذربایجان هزاران نفر به مرگ خاموش وابتلا به بیماری سرطان جان باختند و هنوز هم می‌بازند، فریاد ما را کسی‌ نشنید ما آنروز فریاد زدیم که ببييد چه بر سر مردم مظلوم آذربایجان می‌آید و رژیم اسلامی نسبت به سرنوشت میلیون‌ها ايراني در آذربایجان بی‌تفاوت است اما پاسخی که شنیدیم زندان و شکنجه بود وتنهايي! وقتي‌که سرکوب‌گران رژيم اسلامي در خرداد سال ۱۳۸۵مردم آذربايجان را به‌خاک وخون کشيد، حتی از یک اطلاعیه تسلیت نیز در حق آنها دریغ شد؛ گناه آنها چه بود؟ آن‌روز باز هم سهم ما از این فریاد زندان بود و تنهايي ودیگر هیچ!

چرا شرح دلاوری و شجاعت آنها که در خرداد سال ۱۳۸۵ فریاد مرگ بر استبداد سر داده بودند نه تنها مورد توجه قرار نگرفت بلکه خیل سایت‌های ایرانی آزادی‌خواه و مخالف رژیم! عامدانه هر آنچه که در آذربایجان مي گذشت را پنهان کردند؟

آنروز سایت‌ها و رسانه‌های خارج کشور آنها را بایکوت کردند و امروز رسانه‌های رژیم اسلامی!

تنها گناه آنها در آنروز اتهام بی پایه و اساس تجزیه‌طلبی بود و گویا مرگ بر استبدادشان بوي تجزیه طلبانه مي‌داد!

 در خرداد ۱۳۸۵ درد آورتر از توهین به زبان مردم آذربایجان و کشتار معترضین به آن، اتهامی بود که به آنها زده شد «تجزیه طلبی»!

سال‌ها گذشت تا اینکه عروس آذربایجان به زیر آفتاب جهل و دروغ رژیم اسلامی حاکم بر ایران سوخت و خاکستر شد، دریاچه اورمیه هنوز هم می‌سوزد و دریغ از قطره آبی

سردمهری بین که کس بر آتشم آبی نزد

گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم

سوختم از آتش دل در میان موج اشک

شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم

در حالی‌که آذربایجان از داغ عروس در حال مرگ خویش به خود می‌پیچيد، ناگهان زمین هم لرزيد وجان صدها نفر راگرفت و هزاران نفر را بي‌خانمان کرد و باز دریغ از یک تسلیت واين‌بار از سوي رژيم حاکم بر ايران!

این‌بار ملت ایران، مظلومیت هموطنان‌شان را به خوبی‌ لمس کرده و شریک غم آنها شده و رسانه‌های فارسی زبان خارج کشور هر آنچه که در توان‌شان بود و هست برای رسانیدن فریاد مظلومیت آذربایجان به گوش جهانیان به کار بستند و مرهمی بر زخم‌های آنها شدند.وقتی‌ که زمین لرزید، وقتی‌ که کسی‌ به یاری کودک زیر آوار مانده نشتافت، وجدان‌های بیدار تنها یاریگر آنها شدند و چنین شد که دیگر آذربایجان غریب و تنها نبود و بعد از این هرگز تنها نخواهد سال‌ها بود که رسانه‌های استیجاری  و با کمک مستقیم رژیم هر صدایی در آذربایجان رابه خود نسبت میداد تا در انعکاس فریاد آنها اخلال ایجاد کنند

 

 تو گویی آذربایجان در عین قهرمانی‌اش محکوم به مظلومیت نیز بود، سر و سینه سپر کردنش برای بزرگی‌ و پاسداری از میهن چه زود فراموش می‌شد اما اتهامی بی‌پایه وطعنه‌های درد آور چقدر دیر می‌پاییدند؟!

گر سنگ فتنه بارد، فرق منش سپر کن

ور تیر طعنه آید، جان منش نشانه

بیشتر از تیرهای بلا، طعنه‌های دوستان می‌کشت مارا !

ناله‌های امروز ملت مظلوم آذربایجان از جنس همان ناله‌هایی‌ است که سال‌هاست به گوش می‌رسد، اما امروز دیگر دیروز نیست امروز مظلومیت «قهرمانان دیروز» بر همه روشن و آشکار شده است. گر چه از داغ لاله می‌سوزیم ...ما همان سرفراز دیروزیم

حاکمان ضّد بشری رژیم اسلامی که حیات ننگین خود را در پراکندن بذر نفرت  می‌دیدند، آندم که دریافتند آذربایجان، فریب آنها را نخورده و در دام شوم آنها نیفتاده، شمشیر را از رو بستند، دیروز در قبال خشکیدن دریاچه ارومیه با بی‌تفاوتی آشکار، دشمنی خود را با ملت آذربایجان نشان دادند و امروز در قبال زلزله خانمان‌سوزی که جان صدها انسان را گرفت و هزاران نفر را بی خانمان نمود، مهر سکوت بر لب زده و‌حتي در نجات مصدومین و اسکان زلزله زدگان تعلل و کوتاهی می‌کنند.

 اینک پس از همه این سال‌ها آذربایجان اگر چه تنها و مظلوم، اما ایستاد و نه در مقابل استبداد سر خم کرد و نه در برابر عمله‌های اجير شده رژيم  آن .

آذربایجان ایستاد، هربار هم که افتاد سر فراز تر از قبل از جا برخاست، اینک نیز گرچه داغ‌دار عروس خویش است، گر چه داغ‌دار زنان و مردان وکودکان زیر آوار مانده خویش است اما دیگر هیچ گوشی بر ناله‌هایش بسته و هیچ چشمي بر خرابه‌هایش بی اشک نیست.

 

 به زیر زلف دوتا چون گذر کنی‌ بینی‌... که از یمین و یسارت چه سوگوارانند

  دیر نخواهد بود که بی‌تفاوتی‌ رژیم در قبال خانه‌های آوار شده بر سر ملت آذربایجان، چون آواری بر سر خود رژیم فرو ریزد و امواج خشم ملت آذربایجان به جای امواج دریاچه ارومیه شلاق بر صورت سردمداران رژیم به غایت ضّد بشری اسلامي بزند.

 

انتشار از: امین موحدی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.