.
اشارهوار میگویم:
۱ ـ عضویت در کانون با دو کتاب؛ مربوط به زمانیست که چاپ کتاب یعنی هویتِ تقریبا تایید شدهی فرد به عنوان شاعر، نویسنده، مترجم... و این هویت از مسیری سخت و سنگین و از راهِ چاپ و انتشار در نشریات و به سالها به دست آمده بود، نه امروزی که هر فردِ بیرون از این گود نیز میتواند با صرف یک میلیون تومان؛ ده نسخه کتاب چاپ و بهسادگی و بدون کارنامهی قابلِ استناد، صاحب کتاب و عضوِ کانون بشود.
امروز دیگر ملاک؛ چاپ دو کتاب یا حتی چاپ در نشریات نمیتواند باشد، چرا که مدیا با تمامِ نوآوریهایش توانسته نقشِ «نشریاتی بیسردبیر» را نیز به عهده بگیرد و هر نوشتهای را به عنوان اثری هنری به خوردِ خوانندگان بدهد...
.
۲ ـ تابعیت ایران داشتن در بند(شرایت عضویت)با توجه به رشدِ غیرقابلِ انکارِ فنآوریهای گوناگون و هرچه کوچکتر شدنِ جهان به اندازهی یک گوشیِ همراه، برای امروز دیگر موضوعی منتفیست. با توجه به برگزاری نشستها و جلساتِ مهم در چهارگوشهی جهان از طریقِ شکلهای مختلفِ مدیا، ساکنِ ایران بودن دیگر نمیتواند موضوعی اصلی برای عضویت در کانون نویسندگان ایران باشد.
و چه کسی گفته آنکه ساکنِ ایران نیست، نمیتواند یا صلاحیتِ اظهار نظر در مورد مسایلِ ایران را ندارد؟! فرهنگِ یک کشور را تنها ساکنانَ جغرافیاییِ آن کشور نمیسازند، زبانِ مشترک و آبشخورِ مشترک است که فرهنگ را معنا میدهد و نه جغرافیای سکونتی خاصه اینکه بعد از سال ۱۳۵۷ این بند عملا بخشِ زیادی از هنرمندان در رشتههای مختلف را از گردونه خارج؛ و عملا میدان را برای ترکتازیِ بدخواهان حکومتی و غیرحکومتی باز میکند...
به نظرم با توجه به اشارهی گذرا به دو موردِ عنوان شده، اساسنامهی کانون نویسندگان ایران (برای جلوگیری از سوءاستفادهی فرصتطلبانِ حکومتی و غیرِ حکومتی) باید بهسرعت اصلاح و به تایید در «مجمع عمومی» کانون برسد، و فراموش نکنیم هیئت دبیران کانون تابعی از اعضاء و جمعِ مشورتی کانون است و نمیتواند خواستها و درخواستهای اعضاء را نادیده و ناشنیده بگیرد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید