رفتن به محتوای اصلی

تضاد انقلاب با اسلام
26.01.2022 - 12:53

پیش از پرداختن به چرائی تضاد و ناسازگاری ذات یا گوهر انقلاب با اسلام لازم است در همین آغاز از نگرش های فراخردی و برداشت های ذهنگرائی تهی و بیرون از شناخت عینی که بیشتر مرسوم و محصول فرهنگ اسلامی و ادیان ابراهیمی است دوری جست. همچنین بایست به چگونگی علل ستیز بلند دیدگاه های یکسر واپسگرایانه  مطلق اسلام و همینطور به ناخوانانی و ناسازگاری دیگر ادیان ابراهیمی توامان نگاهی گذرا و تاریخی انداخت و بویژه به چسانی دشمنی کور و رویاروئی مرگبار همین اسلام با هرگونه بینش ها و اراده های انسانمدارِ آزاد، خودباور، جستجوگر، مردمی و مستقل نیز دست آگاه برد و به علل چند و چون گسترش اسلام پرداخت تا آنگاه بتوان فهمید که چرا سرکردگان قدرت و ثروت ادیان چه در دوران پیشین، و یا در همین دوران فلاکتبار خلافت خمینی ـ خامنه ای اینان خود توانسته اند جانشین خدا شده و خداوندگاران زمینی جهان اسلام بشوند که شده اند.

 

پرسیدنی ست! ضرورت دین و بقای آن در کدام راستا می گنجد؟ آنهم دین و دینمدارانی که پیوسته از زمان پیدایش شان تا به امروز با زندگی و زمانه ی نسل در نسل ما و در همه میدان ها که همیشه در حال دگرگونی بوده و هست ناهماهنگتر شده اند، چرا آنان و ادیان آنها در ایران و سرتاسر جهان آشکارا با هر درخواست انتخاب آزاد عقیده و وجدان که خواست اتنیک نوع انسانی می باشد بیگانه و در ستیز مانده اند، و بی کم وکاست هریک از ادیان و مذاهب نشان داده و می دهند که هرکدام بسهم خود دشمن حقوق بشرند، مخالف با فراروئی های شناخت دیدگاه های فلسفی توده های ساده دل می باشند، و از همه بدتر هیچکدام اصل بودن و شدن های پیوسته در پدیده های رو به تکامل را نپذیرفته و برنتابیده اند.

 

بر اساس منابع موجود تاریخی و البته خونباری که بشریت از عوارض خودکامگی ادیان و خودبرتربینی سران جابر و جاهل آنها در دست دارد، این ادیان و همین اسلام و گرانندگان پیشین و کنونی آن جز جنگ و خونریزی و نسل کشی ها در پرونده های چرکین شان موجود نیست و هیچکدام نه تنها دستآوردی اندک و انسانی در تحول دین خود نداشته، بلکه به توان شگرف و دگرگونساز انسان و اندیشه ی پیشرو او نیز بهانداده اند. و رویش هر شکوفه نونگاهی را اگر توانسته بوده اند درجا چشم بینا را کور و خردجویندگان را سرکوب کرده اند. و تنها اهرم و چماق ادعائی آنها نیز جز همان فرمان های ازلی و ابدی خدائی شان نیست که دستورات اش را همچون همیشه تاریخ تکرار طوطی وار کرده، و با زور و ریا و دروغ در ژرفای نادانی انسان تنگدست و نادان اعمال می کرده و هنوز می کنند. و در طول تاریخ و در سراسر جهان جنگ افروزی های دینی فرقه ای شان چه جنایت ها و چه تبهکاری هائی که بنام خدا بکارنبرده و هرکدام هر اعتراضی را بمیل ساختار خود کفر و خداستیزی نامیده و چه زبان ها که نبریده شده، و چه دست و دهان های دادخواهی را که ظالمانه نبسته اند! و بقول خودشان آنها، مامورند و معذور و ناچارند اینگونه مومنانه راه و نور رحمت انبیای شان را در دل سوت و کور توده ها بازکنند و چنانکه شنیده و امروزه می بینیم حزب اللهی ها و طالبان ها و داعش ها القاعده ها و...ادامه دهنده های بی پروای دادگری اسلامی می باشند. همانگونه که جنگ های 400 ساله چنین نسل کشی هائی را در شرق و غرب اروپا براه انداخت.

 

و رهبران اسلام چه در سده های پیش و چه اینک با چسبیدن به اصول و فروع 1400 ساله اسلام صحرانشینی، حرفی تازه برای گفتمان متمدنانه نداشته و ندارند و این دکانداران دینی دیروز و امروز یکدست ولی با اندکی تفاوت میان سبک و شیوه پیشبرد اهداف ادیان ابراهیمی، همگی دشمن هرگونه جهان بینی علمی و تازه، در تضاد با فراروئی بسوی نوآوری های انسانمدار و هر گرایش بسوی اندیشه ورزی معاصر بوده و هستند.

 

بگذریم و بگذارید باهم شناخت تاکنونی از مفهوم انقلاب را اندکی باز کرده و بررسی کوتاه کنیم.

 

انقلاب یعنی تغییریافتن و دگرگون شدن! جابجائی بنیاد کهنه، پوسیده و ناکارآمد به، پدیده ای نو، پیشتاز و کارا که وقوع زمان آن ساختگی و گمانه زدنی نیست! و در کارکرد نیز انقلاب به معنی سپرده شدن هر پدیده ی کهنه به تاریخ گذشته هاست و البته آموختن از تجربه های ناکارای آن! ولی پیدائی و هدف انقلاب همواره فرارفتن بسوی راه تازگی ها و نوآوری های بهتر و مفیدتر به حال انسان نوگرا و مستعد بالندگی ها بوده است. و آن نیز جز با دگرگونی پایه ای در دید و راهکارها، و همزمان جز درهمریختن و زیر و رو نشدن ساختار فرسوده و رهانکردن پیشینه های پیش از انقلاب، پیروزی انقلاب هیچگاه متصور نیست و معنی پیشبرنده نداده و نمی دهد؛ همچنانکه انقلاب به اصطلاح اسلامی پس از 43 سال یکه تازی مطلق، بهره ای جز ویرانی و تباهی زندگی انسانی نداشته است. اصل چندی انقلاب یا کمیت، و چونی آن یا کیفیتِ فراروئی های بسوی ساختار مدرن تر هرگز نمی بایست اینجا و آنجا بر پایه و اصول کهنه و پیشین باقی ماند، و بدور آن بچرخد! وگرنه انقلابی در کار نبوده و نیست مگر اندکی رفرم و تغییر روبناها در کوتاه زمان و سپس دور و تسلسل بی هوده بازمی گردد؛ همانگونه که ما بسان دوران شاه، اینک دچار خودکامگی فردی ـ مذهبی می باشیم.

 

البته انقلاب سویه های فراوانی دارد و انقلاب ها می تواند در گستره های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دانشی، بینشی و... روی دهند که موضو گفتمان ما نیست.

 

بنابرین پرسیدنی ست! آیا در ایران و در سال 57 انقلابی روی داد؟ آری در ایران انقلابی اجتماعی روی داد و توانست بساط ساختار شاهی را یکدست فروریزد؛ ولی همان انقلاب بسرعت توسط مرتجعان اسلامی ـ مذهبی و البته بیاری غربی ها و خود امپریالیسم آمریکا روبوده شده و آنرا بدست آخوندها سپردند.

 

پس اگر تعریف بالا از انقلاب درست باشد به گمان من و بسیارانی، انقلاب مردمی 57 در همان آغاز راه شکوفائی اش شکست خورد و سرکوب شد. عمر این دگرگونی انقلابی و بزرگ بسیار کوتاه بود و پیروزی انقلاب بر علیه شاه، تنها بسود ملاها و مکلاها درآمد و برای شان یک جابجائی کلان تاریخی ساخت. زیرا قریب به اتفاق سران ملاها و مکلاها و گردانندگان ریز و درشت دستگاه دین دولتی دیروز و امروز هرکدام و هریک در باندها و مافیاهای شان بیاری هزاران دله دزدی ها و چپاول ها و اختلاس ها و رشوه ها به چنان پایگاه و جایگاه ارتقایافته اند که اینک خود و فرزندان شان در ایران و جهان غرب جزو اشراف زمانه ی ما می باشند. اینان در دوران دین دولتی و با اهرم قدرت سیاسی به چنان ثروتی هائی دست یافته اند که با گذشته های چندسده ای شان هیچگاه قابل مقایسه نبوده است و توان بدست آوری آنرا در تصور خود هم نیز نداشتند. و در مفهوم جابجائی پایگاه طبقاتی روحانیت آری براستی یک انقلاب راستین و سرآخر ضدکارگری ـ مردمی پدیدارشد که هچنان فسادها، چپاول ها، جنایت ها، تبهکاری ها، بیدادگری ها، اعدام ها، ترورها و زن ستیزی ها و...هایش ادامه دارد. بنابرین پس از انقلاب 57 یک تغییر و جابجائی روبنائی و ظاهری رخ داد و تنها جامه قدرت سیاسی و یک تنه شاهی درآورده شد و به تن شیخ پوشانیده کشت و این تنها تغییری بود که کرد و نه بیش.

 

از همینرو تضادها و تناقض های ما با انقلاب اسلامی و یا برعکس آن، تضاد اسلام با انقلاب مردمی در همین شیوه سرکردگی مطلق و فاشیسم مذهبی آن می باشد که از یکسو بی ارادگی و واماندگی یکدست اجتماعی ـ طبقاتی ما را نشان می دهد، یعنی شرایط با دوران شاه تغییر نکرده، و از دیگرسو اراده و اداره بی حد و مرز و مطلقن رژیم را می نمایاند که دیکتاتوری دینی مطلق است! این رژیم ولائی با نوع شاهی آن هردو چوب دوسر طلا هستند و هردو ما را زیر زور، سیطره و یا چیرگی مطلق خود برده فرض کرده و می کنند. پرسیدنی ست! شرایط امروز با دوران آنچه شاهی می نامیم در چیست؟ هیچ و بسی خفقانی تر و ... از پیش. پس، تفاوتی به معنای انقلاب که در بالا آوردم در ایران روی نداده که آخوندجماعت آنرا انقلاب اسلامی بنامند و یا جمهوریتی هم وجودندارد که جمهوری اسلامی نامش باشد!!؟ مگر همین شمشیر عریان کشتارها با قوانین دینی و اعمال اراده ی مطلق دینمداران آن که در سرسر ایران ویران موجوداست. نظام بربری که در 43 ساله ی گذشته بنام انقلاب اسلامی و بفرمان خدا، ما را جز بنده و برده ی مطیع برتابیده و نمی خواهد. و در صورت اعتراض چه ها که به نام دین برسر ما بیکاران و گرسنگان و غارتزدگان نیاورده است.

 

این دین دولتی وحشی، دست و چشم درازی دارد که از خیابان تا خوابیدن ترا می جوید و می پاید تا اسلامگونه رفتارکنی. ما در دام رژیمی فریبکار با اراده ای فرانسانی و با خودرائی ها و خودکامگی های یک کاست اسلامی ـ مذهبی مطلق آن دچارهستیم که انقلاب ما را یکدست به شکست کشاندند. همچنین عنوان پوچ جمهوری اسلامی هم یکی از آن تف های روبه بالاست که با بی ارادگی اجتماعی ـ طبقاتی کارگران و توده ها و زن ستیزی آن که شامل نیمی از جامعه انسانی ماست، این جمهوریت در تضاد و تناقض آشکار با اسلام و حکومت دینی می باشد و در پیش چشم جهانیان این جمهوریت آخوندیسم رسواست و آبروئی ندارد.

 

بهنام چنگائی ششم بهمن 1400

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.