رفتن به محتوای اصلی

ملیحه حیاتی: به مناسبت روز جهانی زن
13.03.2022 - 10:32
 

میان ماه من تا ماه گردون / تفاوت از زمین تا آسمان است
به مناسبت روز جهانی زن : بررسی اجمالی مفهوم رضایتمندی و تمایل و ارتباط آن با جرم انگاری تجاوز در قوانین کشورهای توسعه یافته (۱)

هشتم ماه مارس میلادی که مقارن با هیجدهم اسفند ماه سال شمسی است بعنوان روز جهانی زن از طرف سازمان ملل نام گذاری شده است. روزی که از دل مبارزات زنان کارگر جوانه زد. زنانی که علیه شرایط کاری نابرابر شوریدند و حتی برای احیا خاطره ی آن نیز تاوان سنگینی ( در آتش سوختن صد و بیست و نه زن کارگر نساجی) را متقبل شدند. بهایی که منجر به رسمیت شناختن حق رای زنان وشکل گیری جنبشهای صلح خواهی آنان در خلال جنگ جهانی شد. قطعنامه ی سازمان ملل در نهایت بر اصل برابری زن و مرد صحه گذاشت و ان سازمان را ملزم به ارایه استراتژی ها- استانداردها – برنامه ها و اهداف هر ساله در جهت ارتقا موقعیت زنان در سراسر جهان کرد. برنامه هایی که بیانگر مشکلات عمده ی جهان در سال مورد نظر ، میزان آسیب رسانی آن به زنان و کنش های زنان در قبال آنهاست.
تا همین امسال ، بیست و هفت نامگذاری سالانه برای روز زن در نظر گرفته شده است که همگی به نوعی بر ضرورت حقوق برابر تکیه دارند و از تضییع این حقوق انتقاد می کنند. اما حتی در کشورهای توسعه یافته جهان نیز موارد بسیاری از نقض حقوق زنان چه درفرهنگ رایج در جامعه و چه از نظر قوانین وضع شده بچشم می خورد. در کشورهای در حال توسعه البته خشونت علیه زنان و انکار حقوق آنها آشکارتر است که در این میان در کشورهایی با باورهای مذهبی و حکومتهای مبتنی بر قوانین دینی وضعیت چندین برابر بدتر است.
بر اساس گزارش امسال بانک جهانی تقریبا دو نیم میلیون زن واجد شرایط کار ، در 178 کشور توسعه یافته جهان ، از شرایط برابر کاری با مردان برخوردار نیستند. در 59 کشور جهان قانونی علیه تعرض جنسی به زنان وجود ندارد. در 18 کشور جهان همسران می توانند مانع کار خارج از خانه ی زنانشان شوند و تعجب بر انگیز تر اینکه در 104 کشور جهان ، قوانین مانع انتخاب آزادانه ی شغل برای زنان هستند. در بسیاری از کشورها خشونت علیه زنان و خشونت خانگی کاملا قانونی است و تجاوز همسر منع قانونی نداشته و اصلا تعریفی برای آن وجود ندارد. کودک همسری در بسیاری کشورها قانونی است کشورهایی همچون ایران، کوبا، جمهوری دومنیکن، تانزانیا، و حتی در 48 ایالت امریکا سن ازدواج کمتر از 18 سال است. در 39 کشور جهان، سهم ارث زنان کمتر از مردان است. در مورد قتل های ناموسی نیز در برخی کشورها از جمله ایران ، سوریه و مصر ، محکومیت مردان حافظ ناموس! از مرتکبین به انواع دیگر قتل کمتر است. در کاستاریکا، اتیوبی، گواتمالا، لبنان، فلسطین و اوروگویه ، ازدواج با قربانی تجاوز ، بعنوان جریمه ی عمل تجاوز در نظر گرفته شده است!
اما بحث این مقاله ، حول یک محور از موارد بسیار زیاد نقص حقوق زنان ، می چرخد. چرا که با وجود مطرح شدن آن در جوامع مختلف و گستردگی ارتکاب به آن ، و نیز فعالیتهای فعالین حقوق زنان در زمینه ی روشنگری و فشار بر دولتها درجهت به حداقل رساندن آمار آن ، فقط در 48 کشور جهان بعنوان قانون در نظر گرفته شده است. این مسیله تعریف تجاوز در قوانین جاری کشورهای بیشرفته و ارتباط آن با تعاریف جدید از تمایل و رضایتمندی در رابطه است. مفهوم عام تجاوز یعنی دخول با خشونت و به زوراست و اگر آثار آن خشونتها و کبودی ها وجود نداشته باشد تجاوز محسوب نمی شود.
برای بررسی ارتباط بین تجاوز و مفهوم رضایتمندی و اینکه چرا اغلب کشورهای جهان آنرا در قوانین خود لحاظ نکرده اند ابتدا تعریفی از رضایتمندی در ارتباط را باید ارایه داد و رابطه ی آنرا با تجاوز روشن ساخت. البته بایستی خاطر نشان کرد که این تعاریف در بسیاری از جوامع اصلا کاربردی ندارند وبا توجه به سیستم های غالب مردسالارانه آنها کاملا ناشناخته باقی مانده اند. اما در سالهای اخیر این مفاهیم و نگرش نوین به آن در سخنرانی ها و مقالات زیادی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و بذیرفته شده اند. و شاید فراتر از آن بتوان ادعا کرد که رضایت امری وجودی و اگر هر کس به قلب خود مراجعه کند آن را در نهانخانه ی دل می یابد . شاید در جوامع بسیاری در طول تاریخ اصلا رضایت جایی برای مطرح کردن نداشته و ندارد ولی در حال حاضر از نظر بسیاری از اندیشمندان مورد قبول واقع شده و بعنوان مطالبه ی بحق انسانها مطرح می شود. هر چند هنوز راهی در دل قوانین کشورهای بیشرفته و در حال توسعه برای خود باز نکرده است!
رضایتمندی جنسی در مفهوم عام یعنی توافق برعمل و فعالیت سکسی در هر احظه از آن.رابطه ای بر اساس اطمینان به هم و نه قدرت. قبل از ارتباط فیزیکی با کسی شما بایستی مطمین شوید که او نیز به این امر تمایل دارد. در عین حال هر دو طرف می بایست با صداقت کامل با یکدیگر برخورد کنند. شما در رابطه ی جنسی با شریک خود مرزهای خود را مشخص می کنید و از نقاط قرمز او نیز مطلع می شوید و حتی به موارد غیر شفاف نیز توجه می کنید. بدون داشتن رضایت هر نوع ارتباط فیزیکی، اعم از سکس دهانی، لمس آلت تناسلی، دخول مقعدی و یا از طریق واژن ، تعرض جنسی و تجاوز محسوب می شود. رضایت بایستی کاملا آگاهانه و آزادانه باشد ، بطور مثال در حین خواب، تحت تاثیر مواد مخدر و یا مصرف مشروبات الکلی اعلام رضایت هوشیارانه نیست و اگر همراه جنسی شما این موارد را ببیند و با شما همبستر شود در واقع به شما تجاوز کرده است. در مواقعی در خلال عمل جنسی و همبستر شدن ، یکی از طرفین از ادامه ی آن منصرف می شود ، در اینجور مواقع نیز اگر شریک جنسی با این فرض که در ابتدا با شما توافق کرده ، یا اینکه امکان توقف آن برایش نبوده و یا اینکه شما شرایط او را در نظر نگرفته اید ، به سکس ادامه دهد در واقع شرط فی مابین که رضایتمندی دو طرفه بوده را نقض کرده است. یا مواقعی که شریک جنسی شما قولی را بدهد و بعد به آن عمل نکند مانند استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری. مطمینا احساس رضایت زمانی حاصل می شود که شما آنچه را می خواهید انجام دهید و نه آنچه از شما انتظار می رود مثل زمانی که زن فکر کند فقط مسیول برآورده کردن خواسته های شریکش است . اما مهمتر از همه این است که وقتی شما بله می گویید این ” بله ” شامل برآورده کردن تمام خواسته های شریک شما نیست. به همان اندازه که شما حق موافقت دارید ، به همان میزان هم حق دارید در هر لحظه از ارتباط “نه ” بگویید. در زمینه ی رضایت در رابطه، سکوت هرگز علامت رضا محسوب نمی شود. مطمینا کودکان، نوجوانان و افراد که دچار عقب ماندگی های ذهنی هستند، قدرت تشخیص این مفاهیم را نداشته و شاید از رابطه نیز لذت ببرند ولی از آنجا که آسیب های بسیار جسمی و روحی برایش در بی خواهد داشت، رابطه با آنها نیز تجاوز است. حتی سابقه ی داشتن رابطه ی جنسی با فردی دلیل بر این نمی شود که این رابطه عطف به ماسبق شود و در هر دفعه این توافق باید کاملا برقرار باشد.
درتعربف عام ، همانگونه که قبلا هم ذکر شد، برای جرم انگاشتن تجاوز، مجریان قانون نیازمند شواهدی هستند که نشانگر زور و اجبار در ارتباط فیزیکی و نیز علایم و آًثار آن بر بدن ، یا در داخل دستگاه تناسلی جانبدربرده از تجاوز هستند. مورد دوم برای مجرم شناختن فرد متجاوز ، ناتوانی جسمی و ذهنی فرد جانبدر برده در دفاع از خود است. اما چنین اتفاقاتی در بسیاری از موارد تجاوز رخ نمی دهد. در بسیاری از موارد بعلت نبود آًثار خشونت ، تلقی قضات این ست که رضایت از رابطه وجود داشته است و جرم تجاوز منتفی می گردد. بطور مثال در برخی موارد ، فردی که مورد تجاوز واقع می شود دچار شوک شده و به حالت سکون و یا فریز شدن می رسد و مقاومتی نمی کند ولی به دلیل نبود علایم خشونت ، تجاوز به او ثابت نمی گردد. گاهی زنان و دختران توسط دوست، شریک زندگی، و نزدیکان خود مورد تجاوز قرار می گردند ، که در بسیاری ازآثار مقاومت قربانی دیده نمی شود. حتی در مواردی جانبدربرده مورد تجریک جنسی قرار می گیرد مانند لمس کلیتوریس و یا آلت تناسلی در مردان، و بطور ناخواسته تحریک می شود و همین امر باعث می شود ادعای او مبنی بر مورد تجاوز قرار گرفتن ، تایید نمی شود.
شاید جای شگفتی باشد وقتی ببینید که در سال 2019 فقط 8 کشور و در سال 2020 ، 12 کشور در قاره ی اروبا ، سکس بدون رضایت را در قوانین خود ، تجاوز می انگارند. این نکته از دو جهت قابل تعمق است. اول اینکه نشان می دهد فعالین حقوق زنان ، کمبین های برگزار شده و سازمانهای مدافع حقوق بشر ، توانسته اند به نتایج خوبی دست یابند. چرا که در عرض یکسال چهار کشور در قولنین خود اصلاحاتی بوجود آورده اند هر چند در مقیاس جهانی اصلا چشمگیر نیست. از طرفی دیگر نشان می دهد که چقدر دنیا تا تبدیل به جهانی برابر فاصله دارد. چقدر دردهای انسانی و در این میان بین خواسته های زنان تا آنچه که واقعیت زندگی آنان است ، چه دره ی عمیقی وجود دارد. میان ماه من تا ماه گردون / تفاوت از زمین تا آسمان است.
بر اساس گزارش امنیستی کشورهای: بلژیک، کروواسی، یونان، دانمارک، آلمان، ایسلند، لوگزامبورگ، ایرلند، مالتا، سوِئد و انگلستان تنها کشورهایی هستند که تجاوز را چنین تعریف می کنند” رابطه ی جنسی بدون رضایت”.کشورهای دیگر مانند: فنلاند، هلند، سویس و اسلوانی در حال بررسی تغییر قوانین موجود و کلاسیک در مورد جرم تجاوز هستند! در اسبانیا نیز لایحه ای در مورد آزار جنسی تنظیم شده که اصلاحاتی در مفاهیم قانونی جرم تجاوز را شامل می شود و تلاش کرده اند به مبانی حقوق بشرو استانداردهای بین المللی نزدیک گردند! بر اساس گزارش امنیستی در سال 2021، همچنان قوانین ایالات متحده ی امریکا در رابطه با جرم تجاوز، ناکافی، ناسازگار با شرایط هستند و بطور سیستماتیک اجرا نمی شوند و زنان ،نوجوانان، و دختران را در معرض خطر جشونت جنسی قرار می دهند.در بیشتر ایالات امریکا همان تعاریف کلاسیکی که در بالا به انها اشاره شد برای جرم تجاوز در نظر گرفته شده است. .
مطمینا برای زندگی در جوامعی بدون تجاوز ، نقش قوانین و فرهنگ سازی کاملا حایز اهمیت هستند. در این میان ، وضع قوانینی بر اساس گستردگی مفاهیم در ارتباط با تجاوز، از اهمیت بسیاری برخوردار است چرا که، فرهنگ سازی و آموزش اموری دراز مدت هستند. تغییر نظامهای مردسالارانه و تفکرات حاصل از آن در رفتار تمامی افراد جامعه نیازمند آموزشهای مداوم و برنامه های توانمندسازی است که بایستی در تمام سطوح جامعه صورت گیرد . ولی قوانین ، در کوتاه مدت می توانند بازدارنده باشند. تغییر قوانینی که بر اساس تعاریف عام و کلیشه ای بنیاد نهاده شده اند- که اغلب نیز در برگیرنده ی محکوم کردن قربانی تجاوز ونزول شدت عمل انجام شده بر روح و تن جانبدربرده در حد مشاهده ی آثار خشونت- گام نخست در تغییر رفتار و گرایشات هستند. تغییر و اصلاح قوانین مطمینا بر میزان محکومیت تجاوز کنندگان و تعرض کنندگان تاثیر می گذارد و آنها نخواهند توانست براحتی از زیر بار مجازات شانه خالی کنند. اما مسیله ای که توجه به آن ضروری است آنست که سرعت تغییر قوانین در کشورهایی که ادعای برابری جنسیتی و رعایت حقوق بشر را دارند تا چه اندازه ای کند صورت می گیرد و همچنان قوانین آنها با انتظارات رو به رشد زنان فاصله دارند. هنوز فرهنگ و قدرت سیستم فکری مردسالاری مانع بزرگی در راه احقاق حقوق برابر است. یکی از شاخصه های توسعه ی دموکراسی و اهتمام به حقوق برابر جنسی در جوامع ، نگاه جامعه و قوانین حاکم بر آن ، به رابطه ی فیزیکی بین افراد و حق آزادی انتخاب در تمامی جوانب این رابطه می باشد. دقیقا همینجاست که ضرورت کار بیشتر از طرف برابری طلبان بچشم می خورد تا بتوانند نقش کلیدی در تغییر قوانین و ساختار جامعه داشته باشند. البته منظور کسانی هستند که با جان و دل به این تغییرات بنیادین باور دارند نه سازمانهایی که اتفاقا از دل همان نظامهای مرد سالار برخاسته اند و برایشان فقط منافع خودشان در راس هرم توجه قرار دارد و نه برابری انسانها. سازمان ملل متحد هم در همه ی این سالها شعارهای متفاوت ولی با یک محتوای واحد را بیان کرده است. سال 1996 که شعار ” گرامیداشت گذشته و برنامه ی آینده ” .،در 1998 شعار ” زنان و حقوق بشر” ، یا سال پس از آن ” دنیای بدون خشونت علیه زنان” . سالهای بعد 2003و 2005و 2008 و 2009و2014 و نیز امسال دقیقا از ” برابری جنسیتی ” از زوایای مختلف نام برده است. یا بر توانمند سازی زنان دست گذاشته است. یا بر نقش زنان در تغییر جهان. در سال 2014″ برابری برای زنان ، ضامن پیشرفت همه” را سر لوحه ی کار قرار داد. در سال 2016 ” جهانی پنجاه پنجاه تا 2030 : برای برابری جنسیتی ” را چشم انداز اینده قرار داده. اما همه ی این نامگذاری ها نتوانسته بصورت قدرتمند ، مانع از تضییع حقوق زنان در اساسی ترین رکن زندگی آنها یعنی روابط جنسی برابرشود. چرا که تصمیم گیرندگان اصلی جهان ، بودجه ی سازمان ملل را تامین می کنند و آنها هستند که هنوز بر طبل نابربری می کوبند. اما مطمینا همانگونه که کلارا زتکین توانست خواسته های مبارزان زن در آلمان را طبق قانون مطالبه کند، زنان مبارز همراه با مردان برابری طلب در کنار هم خواهند توانست به اهداف خود نایل آیند.

ملیحه حیاتی
08.03.2022

 
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.