رفتن به محتوای اصلی

شیک و شلخته,
17.03.2022 - 04:50
 
امروز در جهان دو گونه سرمایه داری داریم که ماهیتأ هیچ تفاوتی با هم ندارند بلکه تفاوتشان در ظاهر و شیوه عملکرد آنهاست. یکی شیک است و با پنبه سر میبرد و اگر در تنگنا قرار گیرد هفت تیر هم میکشد و دیگری شلخته و لات صفت است و فقط با قمه سر میبرد.
واقعیت اینست که امروز روسیه یک کشور کاملا سرمایه داریست و هیچ نشانه ای از مارکسیسم در آن وجود ندارد, وارث اعتبار کشور شوراهاست ولی خود معتبر نیست. همچنین سرمایه داری غرب کهنه کار و با سابقه طولانی و ریشه دار است ولی در شرق برون رفته از مارکسیسم یک سرمایه داری تازه به دوران رسیده و بی ریشه شکل گرفته است که ویژه گی شلخته ای دارد و بی ریخت عمل میکند. اگر امروز روسیه در مقابل غرب قرار گرفته نه برای اینست که نماینده کشور شوراهاست و از مارکسیسم دفاع میکند بلکه بطور سنتی از دوران شوروی در مقابل غرب بوده ولی اینبار نه برای نجات زحمتکشان جهان بلکه برای ایجاد توازن قدرت بین دو طیف سرمایه داری وارد میدان شده است. در این بین یک سرمایه داری کمی شیک و تازه به دوران رسیده هم حضور دارد که نام کمونیست را هم یدک میکشد و آن چین است. در حقیقت هر سه این کاراکترها خطرناکند ولی هر یک به شیوه خود, بهر صورت آنها در صحنه جهان حاضرند و باید با آنها سر کرد تا بتوان زندگی کرد, هنر سیاستمدار واقعی در همین است که در بین غولها بگونه ای عمل نماید که کشورش به حیات خود ادامه دهد و بگونه ای عمل کند که میزان آسیب پذیری کشورش را به حداقل برساند. مارکسیسم نیز در صحنه جهان حضور دارد ولی دیگر در قدرت نیست, انسانهای نالایق کشور شوراها او را آواره کردند, ولی او همچنان در کمین است و دارد خود را بازیابی میکند چون بهر حال یک فلسفه انسانیست که نیت نیک دارد لذا آینده ای نیز دارد ولی بازگشتش نیازمند رهبران صادق و لایقی میباشد که بسیار کمیاب است و انسان هم که متاسفانه پر از اشکال میباشد.
با حضور این غولهای شیک و شلخته جهان جای امنی نیست و تنها سیاستمداران با تجربه و ورزیده قادرند بگونه ای عمل نمایند که یک سپر حفاظتی به دور کشورشان بکشند و از تضاد بین غولها نیز با مهارت استفاده کرده و منافع و امنیت کشور و ملتشان را تامین نمایند. کسی که پوپولیست است الزاما سیاستمدار خوبی نمیباشد و با یک حرکت اشتباه میتواند کشور و ملتش را به دردسر بیاندازد همانگونه که در بسیاری از کشورهای جهان سوم شاهد آن بوده ایم و امروز هم در اوکراین شاهد نمونه دیگری از آن هستیم, کشوری که یک هنرپیشه موفق وارد صحنه سیاسی آن شد که هیچ تجربه سیاسی نداشت و مشخص نیست که چگونه و به چه منظور او را وارد این حوزه نمودند, شاید هم او را برای اجرای سناریوی امروز اوکراین لازم داشتند. بهر حال او از یکطرف فریب غرب را خورده و از طرف دیگر گرفتار یک زورگو شده که به کوچک و بزرگ رحم نمیکند, او نمیدانست که در سیاست گاه باید امتیاز داد تا امتیازی گرفت تا کشور در توازن سیاسی قرار گیرد. در نهایت بهر شکلی که سرنوشت جنگ رقم بخورد بازندگان اصلی تراژدی اوکراین همان مردم آن کشور هستند که بسبب ناشیگری سردمداران ساده اندیشش از یک زندگی آرام و یک امنیت مناسب بیرون آمده و آواره و رها گشته اند و عزیزانشان هم قربانی بازی غولها شده اند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.