رفتن به محتوای اصلی

بررسی کتاب
20.08.2012 - 21:14

بررسی کتاب دکتر محمّد مصّدق آسیب شناسی یک شکست (از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی) نویسنده دکتر علی میرفطروس ناشر- شرکت کتاب – چاپ دوّم 2008 – 463 صفحه کامبیز باسطوت 2007/06/07 دکتر علی میرفطروس در این کتاب تصویری از مصدق و شرایط سیاسی دورانی که دکتر مصدق و یارانش تاریخ ایران را شکل میدادند به خواننده میدهد که در کلییتش ناتوانی هوشمندانه و اندیشه ورزی نیروهای سیاسی متجدد ایران را در تناقض با تعقل نیروهای سیاسی سنتی و اسلامی را نشان میدهد. پرسشی که بیش از هر چیز دیگر برای ایران چندین دهه پیش از انقلاب مشروطیت و پس از آن همواره مطرح بوده وجود ایرانی متجدد یا سنتی بوده است، پرسشی که هنوز بر سپهر سیاسی ایران سایه خود را گسترده است. متجددین و نوگرایان در تاریخ معاصر ایران همواره چاره ای نداشتند مگر اینکه پای در جای پای غرب بگذارند و پیام آور آزادی سیاسی، اجتماعی، آقتصادی، دمکراسی، اندیشورزی کمونیستی و دیگر نوگرائی ها و نواندیشی ها باشند. اما نیروهای سیاسی سنتی و اسلامی به هر بیراه سیاسی متوسل میشدند تا سدّی در برابر تجدد و نوگرائی بسازند. باور کردنی نیست که نیروهای متجدد و نوگرا همانقدر که شیفته اجرای اصلاحات از نوع غربی را داشتند همانقدر منافع اقتصادی ایران را با غرب در تضاد میدیدند. اگر بتوانیم بطور مجرد روابط اقتصادی ایران و کشورهای غربی را در نظر بگیریم این تضاد بیشتر به وحدت ملی نیروهای سیاسی مترقی و سنتی منجر میشد. چنانچه در این چارچوب به دوران نخست وزیری مصدق و تناقض متصور در منافع دو طرف نگاه کنیم شاید بتوانیم ارزیابی معقولی از این دوران انجام دهیم. دکتر میرفطروس در این کتاب از کلماتی استفاده میکند مانند سیاست ممکنات، عصبیت و غیره تا نشان دهد که ملی کردن نفت اگر بکار بردن این عبارت درست باشد در دوران دولت مصدق نشان از غیرممکن بودن داشت. ملی بودن صنایع نفت بیشتر از اینکه یک جریان سیاسی باشد یک جریان فنی و اقتصادی بود اما دولت مصدق آنرا به یک جریان سیاسی تبدیل کرد. آنچه مسلم بود در آن سال ها ایران نمیتوانست صنایع نفت خود را بگرداند که معنی واقعی ملی بودن صنایع نفت است و در هر صورت به تکنولوژی خارجی احتیاج داشت، همانطور که حتی امروز هم احتیاج دارد، مشکلی که مصدق در معادلات سیاسی خود بحساب نمیآورد. نکته دیگری که در این کتاب آشکار میشود شتاب تغییراتی بود که دکتر مصدق در رابطه با صنایع نفت انتظار داشت؛ تغییر رابطه ای که در پنج سال و یا ده سال به راحتی اتفاق میافتاد مصدق از آغاز نخست وزیریش میخواست و در تمام دوران بیش از دوسال نخست وزیریش بر آن پا فشاری کرد. نکته دیگری که معمولاً از توجه میافتد روابط خصمانه ای بود که بین سیاست پیشه های ایران و انگلیس در دورانی طولانی ایجاد شده بود. برای دولت مصدق قابل تصور نبود که آنچه او میخواهد با کمی حوصله و تحمل با اندکی زمان بیشتر و کردار دوستانه بهتر قابل دست رسی خواهد بود تا برخوردی خصمانه. در کتاب تحقیقی دکتر میرفطروس مشاهده میشود که جریان قرار داد جدید نفت و یا ملی کردن آن تبدیل به یک بحران سیاسی در کشور میشود و مشکلاتی خیلی بیشتری برای ایران در آن زمان و بعد از آن ایجاد میکند که از جهت سیاسی و تاریخی مهمتر از خود ملی کردن نفت بود. اینطور که دوران نخست وزیری مصدق نشان میدهد او وظیفه خود نمیدید که برای تثبت نهاد های دمکراسی سیاسی کشور که مجلس شورای ملی و سنا و دولت بود کوشش وتلاش کند بلکه آماده بود تا نهاد های دمکراسی کشور را در بحران سیاسی ملی کردن نفت ویران کند. مصدق و برخی از همکارانش قادر نبودند درک کنند که قوانین جهانی هر چه قدر غیر منصفانه و یا منصفانه امکان زیر پا گذاشتن آنها وجود ندارد بویژه وقتیکه نیرمندترین کشورهای جهان به آن احترام میکذارند و آنرا اجرامیکنند. دکتر میرفطروس تبلیغات نیروهای سیاسی معینی را که تاریخ مورد علاقه خود را میسازند و گزارش میدهند را به سنگ محک واقعیات تاریخی میزند و آنها را باز سازی میکند و نشان میدهد که آنها تا چه درجه ای تاریخ را وارونه نشان میدهند و فاقد حقیقتند. مانند عبارت: کودتای 28 مرداد را آمریکائی ها و انگلیسی ها کردند. نویسنده با گزارش مستقیم دست اندرکاران سیاسی آن زمان مانند گزارش های سفارت آمریکا، رهبران جبهه ملی باقی مانده در کنار مصدقٍ و کادرهای تعین کننده حزب توده نشان میدهد که اصولا کودتائی انگلیسی و آمریکائی در کار نبود بلکه نیروهای سیاسی داخلی اسلامی، پادشاهی و ارتش در برابر حزب توده بهره گیرنده از بحرانی که مصدق و باقی مانده جبهه ملی با به بن بست کشاندن ملی کردن نفت ایجاد کرده بود در مبارزه ای در سطح شهر به دولت مصدق خاتمه دادند و رژیم او را سرنگون کردند. تبلیغ مکرر وتکرار کودتای آمریکائی از طرف کمونیست ها، و مصدقی ها و سکوت اسلامی ها در برابر آن دروغ تاریخی است که در میان سیاست پبشه های این نیروهای سیاسی بعلت تکرار تبدیل به یک حقیقت تاریخی شده است. تبلیغات ضد آمریکائی و غربی در رابطه با دولت بحران زای مصدق برای این گروه ها مفهوم استراتژیک دارد که آنرا در انقلاب 57 نیز بکار بردند و رژیم خمینی را به روی کار آوردند و از همین تبلیغات استفاده میکنند تا رژیم اسلامی را در حال حاظر نگهدارند. نویسنده با مدارک تاریخی نشان میدهد که طرح کودتای سیا عوامل اجرائی در اختیار نداشت و اصولاً تخیلی بیش نبود و شاه هم حاظر به تائید آن نبود. دکتر مصدق و یاران باقی مانده در کنارش فرمان ابلاغ برکناری مصدق از نخست وزیری توسط سرهنگ نصیری و انتخاب سرلشکر زاهدی بجای او را در 25 مرداد 32 کودتای ارتش اعلان کردند. دکتر میرقطروس جزئیات ساختن این دروغ تاریخی از طرف مصدقی ها را جزء به جزء بررسی و آنرا ویران میکند. او نشان میدهد که نیروی نظامی برای این کودتا پشت سر سرهنگ نصیری وجود نداشت و بجای آن افسران توده ای تمام جریان برکناری مصدق از نخست وزیری را زیر نظر داشتند و به اطلاع مصدق رسانده بودند. در این جریان حتی نصیری توسط ستوان توده ای که به همراهش بوده است دستگیر میشود و حتی نصیری نمیتواند شخصاً فرمان برکناری مصدق را بخاطر مراقبت های ارتشی ها از او که از طرفداران مصدق و توده ای ها تشکیل شده بودند به او بدهد. دکتر میرفطروس در کتاب خود نشان میدهد ملی کردن نفت به روش مصدق که در آغاز یک بحران دیپلماتیک را با انگلیس ایجاد کرد، از ابتدا بخش هائی از سیاست پیشه های کشور به خطرات خارجی و داخلی آن که از بین بردن تجانس سیاسی ایران و رو در رو کردن مخالفان و موافقان آن بود پی برده بودند و با آن مخالفت کردند و سرلشکر رزم برای آن دیدگاه بدست اسلام سیاسی کشته شد که خواسته ای بود که مصدق آن را اینگونه در مجلس اعلان کرده بود: به وحدانیّت حق، خون میکنیم! خون میکنیم! میزنیم و کشته میشویم! اگر شما نظامی هستید، من از شما نظامی ترم. میکُشم! در همین مجلس شما را میکُشم! با اوج گرفتن بحران سیاسی و بهره جوئی حزب توده از جنگ داخلی بین سیاست پیشه ها برای ملی کردن نفت وزنه مخالفان روش سیاسی مصدق افزایش یافت و دوستان پیشین مصدق او را ترک کردند. آنچه در سرنگونی دولت مصدق نقشی اساسی بازی کرد رفتن اسلامی ها بسوی شاه بود که با انتخابی بین پیروزی حزب توده یا شاه روبرو شده بودند. اسلام سیاسی از این هوشمندی برخوردار بود که برای روبرو شدن با کمونیست ها احتیاج به کمک شاه دارد در حالیکه در انقلاب 57 کمونیست ها از این هوشمندی برخوردار نبودند . دروغ بزرگ دیگری را که مصدقی ها ساخته اند نقش شعبان جعفری در "کودتای 32 " است . بنابر اسناد ارائه شده در این کتاب شعبان جعفری در جوانی با فدائیان اسلام نواب صفوی بوده است و بعداً از طرفداران آیت الله کاشانی شده است. شعبان جعفری با حقوق ماهی 3000 ریال در استخدام شهربانی دولت مصدق بوده است و کار اصلی او تهدید و ا رعاب مخالفان مصدق از جمله روزنامه های مخالف اوبوده است که اوج آن در 14 آذر 1330 اتفاق افتاده است. همینطور شعبان تا ساعت پنج گذشته از نیم روز 28 مرداد در زندان بوده است و چون کاشانی به مخالفان مصدق پیوسته بود شعبان هم از او پیروی کرده بود . عده ای از سیاست پیشه ها نسبت دمکرات و آزادیخواه به مصدق میدهند که اگرچه پیش از نخست وزیر شدنش آثار آنرا میتوان پیدا کرد اما وقتیکه قدرت سیاسی را بدست آورد با مخالقان خود آزادمنشانه برخورد نکرد. در جریان 14 آذر 1330 شعبان جعفری که در استخدام رئیس شهربانی مصدق بود به مردم و دفترهای روزنامه های مخالف او مانند فرمان، داد، آتش، سیاسی و طلوع حمله کرد که تعدادی از مردم کشته شدند و اموال روزنامه ها غارت و نابود شد که بهیچوجه نشانه اعتقاد به آزادی بیان نیست . دکتر بقائی قانون جدید مطبوعات رژیم مصدق را اینگونه تعبیر میکند "این قانون یک ماده کم دارد، و آن ماده اینست که هر کس روزنامه بنویسد بلافاصله تیرباران میشود" . دکتر مصدق در برخورد بامخالفان سیاسیش نه تنها مدارا و سازش نمیکرد بلکه برای محکوم کردن دکتر بقائی به قتل سرلشکر افشارطوس اقدام به موافقت به شکنجه دستگیر شدگان متهم میکند و تلاش میکند مصونیت پارلمانی دکتر بقائی را منتفی کند که منجر به استیضاح او در مجلس میشود. سرلشکر زاهدی برای گریز از دستگیری در مجلس متحصن میشود که منجر میشود تا کاشانی مصدق را "صیاد آزادی ایران و یاغی طاغی بخواند که در کشور مشروطه ایران، به خیال خداوندگاری افتاده است" . دکتر مصدق با مجلس شورای ملی شکومندترین نهاد دمکراسی در تاریخ معاصر ایران برخورد و رفتاری ابزاری و خود سرانه داشت. با به بن بست کشیده شدن مذاکرات و افزایش مخالفت در مجلس شانزدهم با اینکه پیش از آن مصدق گفته بود که تا پایان جریان ملی شدن نفت مجلس شانزدهم خواهد ماند آنرا منحل میکند . همچنین او با پی بردن باینکه منتخبین مجلس هفدهم نیز با او به مخالفت بر خواهند خواست آنرا باطل کرده و با برگذاری رفراندمی با شرکت 150 هزارنفر مجلس را منحل میکند، مجلسی که بارها او "دزدگاه" و "خاک بر سر این مجلس نامیده بود" . منابع تاریخی که در این کتاب از آنها استفاده شده است تا هاله مقدس افسانه ای که طرفداران مصدق سعی میکنند او را در آن بپوشانند تصویر غم انگیزی از او و سیاست پیشه های این دوران بما میدهد. بکرات در کتاب دکتر میر فطروس مشاهده میشود که او مردم ایران را مسئول بر آمدن سیاست پیشه های جنجالی و غوغاگرا بجای سیاست پیشه های معقول و واقعگرا معرفی میکند و بکرات از ادبیات چپ در تحلیل های خود استفاده میکند. بیان اینکه تاریخ انسان را شخصیت های مصمم و یا مصمم تر ساخته اند که در ابتدا به خودشان باور داشتند و مانعی را در برابر خود نمیدیند که نتوانند از برابر خود بر ندارند شاید براشت درستی باشد. انقلاب مشروطیت را شاید چندصد نفر شخصیت سیاسی مصممی بیشتر به پیروزی نرساندند. شاید هیچکسی غیر از رضاشاه نمیتوانست اجتماع ایران را آنچنان از بنیاد دگرگون کند که هنوز تصور آن باور نکردنی است. دکتر مصدق موفق شد بحرانی ترین دوران تاریخ ایران را بسازد و رژیم او وقتی سرنگون شد که نیروهای سیاسی داخلی ایرانی تعین کننده در برابرش ایستادند. بدون خمینی و تعداد انگشت شماری از مشاورانش در اجتماع توسعه یافته فرهنگی ایران انقلاب اسلامی در ایران هرگز اتفاق نمی افتاد. در هر صورت بیشترین مسئولیت در تاریخ هر کشور به گردن نخبگان آن است چون مردم به رهبران سیاسی غالب خود اعتماد میکندد و از آنها پی روی میکنندد حتی به رهبرانی مانند خمینی که سدّها هزار نفر از آنها را به کشتن میدهد و روابط اجتماعی عهد عتیق را دوباره سازی میکند. کتاب دکتر میرفطروس تلاش صمیمانه ای است برای نشان دادن کم بود تعقل دمکراسی که پایه و بنیاد آن بروی سازش و تحمل و همکاری با مخالفان سیاسی بجای تمامیت خواهی و انگ خائن زدن به مخالفان سیاسی است. چنانچه دکتر مصدق با مخالفان داخلی خود و دوستان سابقش در اواخر رژیم خود توجه و سازش میکرد و با ملی کردن نفت مرحله ای برخورد میشد آنطور که سرلشکر رزم آرا میگفت دمکراسی مشروطیت که در 1320 زندگی دوباره ای یافته بود به زندگی خود ادامه میداد و پالایش ضروری را میافت و ایران راهواره تاریخی دیگری را میپیمود که بدرجات با سرنوشت کنونی اش فاصله داشت. www.iranpolitics.org info@iranpolitics.org

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.