رفتن به محتوای اصلی

لطفا قضیه فخرآور و باطبی را کش بدهید
02.09.2012 - 07:09

تقریباً حدود شش سال است که جنگ دو گنگستر عمد‌تاً در فضای مجازی در آمریکا -سرزمین فرصتها- ادامه داشته و در روز‌های اخیر به اوج خود رسیده است و به نظر می‌رسد هیچ افقی نیز برای پایان مسالمت آمیز آن حداقل در کوتاه مدت متصور نیست و هیچ اقدامی نیز از سوی نهاد‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر در جهت صدور قطعنامه صلح انجام نپذیرفته و نمی‌پذیرد، شاید هم فعلا سرشان به تحلیل لحظه به لحظه بحران سوریه و اوضاع فلسطین و نوار غزه گرم است. در این جنگ خونین هر دو طرف به شدت به قصد کشت از طریق تریبون هایی‌(توپ خونه) که در اختیار دارند به یکدیگر شدیداً حملات مکرر میکنند و هر دو طرف در این حملات سخت آسیب دیده و زخمی شده اند. علیرغم شدت خونریزی و عمق زخمها اما هیچ کدام از طرفین مشاجره حاضر به مذاکره یا مصالحه و یا نوشیدن آن جام زهر معروف نشده اند حتا اخیرا یک مورد اسیر کشی ناجوانمردانه نیز مشاهده شده(کیوان رفیعی) اسیری که تنها جرمش این بوده که رفیق فابریک باطبی بوده است.در این جنگ به نظر می‌رسد که طرفین به هیچ یک از اصول و مقررارت شناخته شده جنگ‌های کلاسیک نیز پایبند نیستند و از هر سلاح غیر متعارفی نیز جهت ضربه زدن به یکدیگر سود می‌جویند. فعالان سیاسی هم که در خوش بینانه‌ترین حالت اکثراً یا سکوت پیشه کرده اند و صرفاً نظاره گری بیش نیستند و یا برخی‌ نیز که خود را به اصطلاح زیرک و سیاستمدار! میدانند در خفا و در پشت جبهه‌ جنگ یکی‌ از طرفین دعوا را به صورت مثلا محرمانه به طرق مختلف یاری و به پیشرفته‌ترین سلاح‌های مدرن امروزی(وبسایت،رادیو،تلویزیون،فیسبوک،) تجهیز میکنند، برخی‌ نیز که اوضاع را بلبشو یافته اند فرصت را مغتنم شمرده و جهت مطرح کردن خود از سوراخ‌های خود خارج شده و در کسوت نماینده گان خود خوانده به صورت علنی از یکی‌ از طرفین جنگ حمایت و تفسیرهای خود را ارائه میدهند که بارز‌ترین نمونه این نوع افرد پا در هوا ایرج مصداقی و حمید ذاکری هستند. اما صرف نظر از اینکه این تخاصم به وسیله کدام طرف آغاز شده یا به طرف دیگر تحمیل شده، یا اینکه کدام یک از طرفین دعوا محق و کدام باطل میباشد، موضوعی که شاید تعمداً کمتر بدان پرداخته شده و میشود انگیزه و سر منشأ چنین مشاجراتی است که تا حد یک دشمنی خونین پیش رفته است. نگارنده بر این باور است که وقتی شخصی‌ یا گروهی نگاه حذف آمیز توام با تحقیر و بایکوت را استراژی مبارزاتی خود برای حذف رقبای سیاسی را یک اصل متصور مينمايد و برای رسیدن به آن تلاش می‌کند ، مسلما رقیب مقابل در مقابل چنین نگاه دگم آمیزی مقاومت خواهد کرد. مهم نیست رقیب تا چه اندازه ممکن است از دیدگاه این گروه دگم، پست و خار و یا بی‌مقدار باشد تا حذف سیاسی ش را با این دیدگاه بتوان توجیه کرد، مهم نادرست بودن دیدگاه حذفی است حالا این حذف میخواهد سیاسی باشد یا اجتماعی یا فیزیکی‌. معمولا برای حذف رقبا استدلال‌های مختلفی‌ بیان میشود برای مثال می‌گویند مجاهدین خلق چون در زمان جنگ برای صدام مزدوری کردند و مرتکب ترور‌های مختلفی شده اند باید از اتمسفر سیاسی ایران حذف شوند ودر بایکوت خبری مطلق قرار بگیرند حتا اگر هزار نفر آنها نیز یکجا قتل عام شوند نباید به آنها توجه کرد و… یا مثلا چون سلطنت طلبها در گذشته دیکتاتور بودند و الان هم شاهزاده متوهمی چون رضا پهلوی را دارند که آرزوی پادشاهی را در سر میپروراند,بنابرین گروه ارتجاعی هستند که باید حتما اینها را نیز تا میتوانیم سانسور و تا مرز نابودیشان پیش بریم در مورد افراد هم با استدلال‌های مشابه چنین دیدگاهی را (حذف و بایکوت) تعمیم میدهند، یارو قبلا اطلاعاتی بوده باید حذف بشود….طرف مشکوک به همکاری با جمهوری اسلامی باید حذف شود… و.. و.. در مورد امیر عباس فخرآور نیز عده‌ای تلاش کردند تا وی را نه تنها از صحنه سیاسی حذف کنند بلکه حتا اگر امکانش را داشتند وجود پلیدش را(پلید از دیدگاه رقباش) از صحنه گیتی‌ یک بار برای همیشه محو کنند! در عصری که عصر اینترنت،رادیو و ماهواره و … می‌باشد بدون تردید صرف نظر از اینکه این نوع دیدگاه (نگاه حذفی) محکوم به شکست است، عملا امکان حذف کامل رقیب و یا صدای مخالف وجود ندارد ،حتی دولتهای استبدادی با وجود صرف میلیون‌ها دلار قادر به سانسور و حذف صدای مخالفان و منتقدان خود نشده اند. بنابراین چه دمکرات باشیم چه نباشیم مجبور هستیم صدای منتقد یا مخالف را بشنویم و تحمل کنیم و لاجرم به قواعد بازی دمکراسی تن‌ در دهیم. بخاطر دارم زمانی‌ که در اردبیل زندگی‌ می‌کردم ته کوچه امان محلی بود تقریبا خلوت و کم تردد، از اینرو برخی‌ از عابرین و رهگذران که بومی نبودند هر از گاهی از سر ناچاری آنجا گوشه‌ای کز میکردند و مشغول ادرار می‌شدند، صاحب خانه وقتی‌ از این امر آگاهی‌ یافت تلاش کرد تا با نوشتن “لعنت بر پدر مادر هر کسی‌ که اینجا ادرار می‌کند” روی دیوار از این امر ناپسند به زعم خود جلوگیری بعمل آورد، اما نوشته شدن این شعار روی دیوار نه تنها تأثیری بر روی عملکرد عابران و رهگذران نداشت بلکه کار را بدتر کرد و نه تنها هر روز بر میزان ادرار کنندگان افزوده می‌گشت بلکه برخی‌ حتا به قضای حاجت و اجابت مزاج نیز می‌پرداختند و صاحب خانه هر صبح مجبور بود این کثافت کاریها را شخصا پاک و تمیز کند، نهایتا صاحب خانه به اشتباه خود پی‌ برد و تصمیم به پاک کردن نوشته روی دیوار شد. ابتدای این نوشتار قصد داشتم که به جای تیتر “قضیه فخرآور و باطبی را کش بدهید” بنویسم “قضیه فخرآور و باطبی را کش ندهید” اما علاوه بر دلایلی که در سطور فوق اوردم ساخت فرهنگی‌ و اجتماعی مردم ایران نیز دلیل دیگری بود تا بجای فعل نهی از فعل امر استفاده بکنم. از اینرو من از هم میهن نان استدعا می‌کنم قضیه فخراور و باطبی را حتما با تمام توان کش بدهند هر چند که تا همینجا هم اینقدر کش داده اند که دیگر کش پاره شده است ولی‌ مهم نیست چون من مطمئن هستم این مبارزین واقعی(دانشجویی) حتا اگر صدها کش پاره شود اقدام به آوردن کش‌های جدید خواهند کرد و حتا اگر لازم باشد کنفدراسیون کش را جهت مبارزه با رژیم پایه گذاری خواهند کرد. فضائل عزیزان – واشنگتن

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.