گلناز عزیز زمانی که نگارش این کتاب را شروع کردم امید زیادی به بازتابش نداشتم زیرا که با موضوع قبلی کتابم که اعدام بود فاصله زیادی داشت ، اما الان با حسی از رضایت و اطمینان خاطر می دانم که در انتخاب
گلناز عزیز
زمانی که نگارش این کتاب را شروع کردم امید زیادی به بازتابش نداشتم زیرا که با موضوع قبلی کتابم که اعدام بود فاصله زیادی داشت ، اما الان با حسی از رضایت و اطمینان خاطر می دانم که در انتخاب موضوع و درونمایه داستانم اشتباه نکردم زیرا که همان قدر از سوی شما نویسنده و مترجم و مخاطب حرفه ای مورد توجه قرار گرفته است برایم کافیست .
باز سپاس بیکران
قلمتان سبز و‌پاینده
۴۳ سال است که رژیم اخوندی شعار مرگ بر اسراییل سر می دهد ؛ اکنون موساد چنان سلطه ای در پایتخت ایران پیدا کرده است که مخفی ترین عناصر اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی را در روز روشن ترور می کند و سالم به
۴۳ سال است که رژیم اخوندی شعار مرگ بر اسراییل سر می دهد ؛ اکنون موساد چنان سلطه ای در پایتخت ایران پیدا کرده است که مخفی ترین عناصر اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی را در روز روشن ترور می کند و سالم به پایگاههای خود بر می گردند و سر انجام همین استراتژی ضد اسراییلی اخوند های تبهکار ؛ موجب سرنگونی و مرگ جمهوری اسلامی خواهد شد
ترور هشت دانشمند هسته ای که هفت تاي ان موفق بود و 2انفجار در پایگاه هسته ای نطنز و همچنین پیچیده ترین عملیات ترور تاريخ جهان (ترور فخر ي زاده) نشان داد كه موسادنه تنها اشراف اطلاعاتي -عملياتي در داخل كشور داردبلکه دارای زندان مخفی در ایران است ؛ بگونه اي که افسران اطلاعاتي سپاه در داخل ايران توسط موساد بازجويي و سپس رها مي شوند
شایان ذکر است که رسانه‌های اسرائیلی، از جمله کانال ۱۳، پس از انتشار خبر کشته شدن این عضو سپاه پاسداران از او به عنوان فردی که در رشته حملات تروریستی علیه اسرائیلی‌ها در سراسر جهان نقش داشت یاد کردند.
کانال ۱۳ اسرائیل همچنین گزارش کردند صیاد خدایی کسی بود که منصور رسولی را برای ترور کنسول اسرائیل در استانبول مامور کرده بود.
دوستان گرامی، ارزش اسکناس بدون پشتوانه برابر با ارزش کاغذ است و آن چه که ارزش پول کاغذی را از میان برده و آن را بی پشتوانه می کند تورم است! تورم برابر با چیست؟ تورم برابر با بیشتر بودن پول و کم .....
..... بودن کالا در بازار یک کشور است!
زمانی پشتوانه چاپ اسکناس زر و سیم و گوهر و ارز بود اما هم اکنون به جز چنین چیزهائی حجم کالاهائی که در بازار یک کشور یافت می شود پشتوانه پول چاپ شده از کاغذ است، از این روی کمتر بودن اندازه کالا در یک کشور از اندازه پول کاغذی چاپ شده در آن کشور برابر با بی ارزش شدن پول کاغذی است و این همان چیزی است که تورم نامیده می شود!
برای نمونه هنگامی که اندازه ماکارونی در بازار یک کشور دو برابر بشود ارزش پول کاغذی چاپ شده در آن کشور نیز برای خریدن ماکارونی دو برابر می شود اما هنگامی که اندازه ماکارونی در بازار یک کشور به نصف می رسد پول کاغذی چاپ شده در آن کشور نیز برای خریدن ماکارونی نیمی از ارزش خودش را از دست می دهد!
سیستم سرمایه داری بدون تورم در هیچ جا یافت نمی شود و سرمایه داری و تورم دو پدیده در هم تنیده اند! برای آن که بدانید چگونه سرمایه داری و تورم در هم تنیده اند نمونه ای می آورم:
در کشوری بهای هر بسته آرد یک دلار است، پس از آن که از آن آرد ماکارونی ساخته می شود هر بسته ماکارونی به پنج دلار فروخته می شود، از این پنج دلار یک دلار بهای آرد است، یک دلار هم بهای بسته بندی و سوخت و ترابری و هزینه های دیگری است که برای درست شدن ماکارونی از آن آرد پرداخته شده است که فرمول آن این چنین است:
آرد یک دلاری + هزینه یک دلاری = ماکارونی پنج دلاری
همچنان که دیده می شود از پنج دلار اگر دو دلار را کم کنیم آن چه بر جای می ماند سه دلار است و سه دلار بر ارزش آرد یک دلاری افزوده شده است، اما این سه دلار بهای چیست؟
سه دلار چیزی است که دیوید ریکاردو اقتصاددان انگلیسی آن را "ارزش افزوده" می نامد و کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی آن ارزش افزوده را بهای کاری می داند که کارگران انجام داده و با کار خودشان ارزش آرد یک دلاری با به پنج دلار رسانده اند و سه دلار بهای کار کارگرانی است که کالائی جز نیروی کار خودشان را برای فروش ندارند!
از این روی فرمول دیوید ریکاردو و یا کارل مارکس برای ساخته شدن ماکارونی چنین می شود:
آرد یک دلاری + هزینه یک دلاری + کار سه دلاری = ماکارونی پنج دلاری
اما آیا آن سود سه دلاری به کارگران می رسد؟ نه! سرمایه داری که دارای ابزار کار (سرمایه) است به کارگران نیم دلار برای خوردن و نمردن می دهد و دو و نیم دلار دیگر به جیب کارخانه دار ریخته می شود و کارخانه دار بی آن که کاری کرده باشد از دسترنج کارگرانی که کالائی جز نیروی کارشان را برای فروش ندارند و آن را به بهائی پائین تر از ارزش حقیقی آن می فروشند سودهای فراوان و پول های مفت به دست می آورد!
اما سرمایه دار برای آن که ارزش کالا کمتر از پنج دلار نشود و حتی بیشتر از پنج دلار بشود تا سود بیشتری ببرد و آن مزد بخور و نمیری را هم که به کارگران می داد به همراه هزینه فراوری کالا از نو به دست آورد کالا را احتکار می کند و قحطی مصنوعی به بار می آورد تا بهای ماکارونی بیشتر شود که فرمول آن چنین است:
آرد یک دلاری + هزینه یک دلاری + کار سه دلاری + احتکار = ماکارونی ده دلاری
که می توان این فرمول را این چنین نیز نوشت:
ماکارونی پنج دلاری + احتکار = ماکارونی ده دلاری
هنگامی که بهای ماکارونی دو برابر می شود پول نیمی از ارزشش را برای خریدن ماکارونی از دست می دهد و این همان پدیده ای است که به آن تورم گفته می شود.
تاوان این تورم و گرانی کالا را هم کارگران و رنجبران و دهقانانی می دهند که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند و نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به کسانی که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند می فروشند تا جیب های زرسالاران و سرمایه داران از پول های مفت و بادآورده پر شوند!
در اقتصاد کمونیستی چون ابزار کار (سرمایه) و ارزش افزوده کالاهای ساخته شده با آن از آن کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) است کار نکردن و مفت خوردن جائی ندارند! و از این گذشته چون دولت به نمایندگی از کارگران و رنجبران و دهقانان کشور را می گرداند کارهائی مانند احتکار برای به بار آوردن قحطی مصنوعی نیز دیده نمی شوند، از این روی اقتصاد کمونیستی بدون تورم است.
Mahmood Moosadoost برخی از لغزش‌های نوشتار بالا: بیتی ویا جمله ای ==> بیتی و یا جمله‌ای اعتراضات مردمی .روی گردانی ==> اعتراضات مردمی، روی‌گردانی چهل واندی ==> چهل و اندی
Mahmood Moosadoost
برخی از لغزش‌های نوشتار بالا:
بیتی ویا جمله ای ==> بیتی و یا جمله‌ای
اعتراضات مردمی .روی گردانی ==> اعتراضات مردمی، روی‌گردانی
چهل واندی ==> چهل و اندی
وآرزوی ==> و آرزوی
انقلاب است !همراه ==> انقلاب است! همراه
داده می شود . برای من ==> داده میشود. برای من
روز گارنیز ناموزد ز ==> روزگار نیز ناموزد ز
وا می دارد.تامل بر راه ==> وا‌می‌دارد. تامل بر راه
وعمل کرد خویش ! ==> و عملکرد خویش!
با حیرت،تاسف ==> با حیرت، تاسف
پراکنده،تحلیل ==> پراکنده، تحلیل
من نیزدر گوشه ای ==> من نیز در گوشه‌ای
ذهن های بسته گرفتاران ==> ذهن‌های بسته‌ی گرفتار آن
وخود ==> و خود
از خوداز می پرسم ==> از خود می‌پرسم
ومچ انداختن ==> و مچ‌انداختن
بر صدرهمان ==> بر صدر ِ همان
انزوا ،فروریختن بدنه ،دلسردی ==> انزوا، فروریختن ِ بدنه، دلسردی
تحول واصلاح بودند گردیده ! ==> تحول و اصلاح بودند گردیده!
ریزش،پراکندگی ودلسردی ==> ریزش، پراکندگی و دلسردی
دگم ها ، منیت های فردی ، یار ویار کشی وخود ==> دگم‌ها، منیت‌های فردی، یار و یارکشی و خود
برسر همین ==> بر سر همین
برسانسور خبری ،برسانسور ==> بر سانسور خبری، بر سانسور
وانتقادات ==> و انتقادات
وآن ==> و آن
وترس ==> و ترس
می دانیم.بی ==> میدانیم. بی
اخبار ونقد ==> اخبار و نقد
وببینم ==> و ببینیم
بلند گوو تکرار کننده ==> بلندگو و تکرارکننده
نیستیم . ==> نیستیم.
کشورتوسط ==> کشور توسط
صغیرهستیم ==> صغیر هستیم
وبد وخوبشان ==> و بد و خوبشان
شعار وخواست ==> شعار و خواست
آن هارا داخل ==> آنها را داخل
ونقد ==> و نقد
بررد ==> بر رد
ونتیجه این گونه ==> و نتیجه‌ی اینگونه
بسیاردیدنیست ==> بسیار دیدنیست
سانسور چیست ؟ ==> سانسور چیست؟
"رضا شاه روحت شاد " ==> "رضاشاه روحت شاد"
بدفعات تکرار می کنند.اما ==> به دفعات تکرار میکنند. اما
که حاصل عمل کرد نکبت بار چهل سال ==> که حاصل عملکرد نکبت‌بار چهل‌سال
حاصل توهم ونقش تلویزیون های من وتو وایران انتر ناسیونال است منعکس کرد.لذا ==> حاصل توهم و نقش تلویزیون‌های من و تو و ایران انترناسیونال است، منعکس کرد. لذا
وهمچون ==> و همچون
وقادر ==> و قادر
ونقطه ==> و نقطه
درقلب ==> در قلب
باشد .در درون ==> باشد. در درون
وافرادی ==> و افرادی
وگروهی ==> و گروهی
پنهان می سازدو مانع ==> پنهان می‌سازد و مانع
مواز ماست ==> مو از ماست
گاورا ==> گاو را
واز خود سئوال کنیم .ما چه می کنیم ؟امروز ==> و از خود سوال کنیم ما چه می‌کنیم؟ امروز
ونقشی ==> و نقشی
عملاحکومت ==> عملا حکومت
ودیکتاتوری ==> و دیکتاتوری
ترجیح داده می شود ؟ ==> ترجیح داده میشود؟
ما منتظرتا روز وروزگاری ==> ما منتظر تا روز و روزگاری
وکاری کارستان کند .اما ==> و کاری کارستان کند. اما
ونو آوری ==> و نوآوری
ودست کشیدن ==> و دست‌کشیدن
وشیوه عمل کردشان ==> و شیوه‌ی عملکردشان
نخواهد داشت.ما ==> نخواهد داشت. ما
وتراپی زمان کهولت گردیده ایم !هرکدام ==> و تراپی زمان کهولت گردیده‌ایم! هرکدام
خطوط وخط ==> خطوط و خط
طرح وبرنامه ای ==> طرح و برنامه‌ای
خواهد کرد.دلخوش ==> خواهد کرد. دلخوش
ونمی تواند ==> و نمی‌تواند
داردوواقعیت ==> دارد و واقعیت
ببیند.از ==> ببیند. از
درپراکندگی ،انزوا وخود خواهی های فردی وگروهی بسربرده وخواهد برد ==> در پراکندگی، انزوا و خودخواهی‌های فردی و گروهی بسر برده و خواهد برد
هر که نامخت از گذشت روزگار / هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار ***** این چام را نخست خود نویسنده این نوشتار باید به خودش بگوید و سپس به دیگران! در همین نوشتار و نوشته های .....
..... دیگر این نویسنده بارها و بارها بر روی رویدادهای سال ۱۳۵۷ نام: "انقلاب" گذاشته شده است! اما آیا در سال ۱۳۵۷ انقلابی در ایران رخ داد که ما هم سخن از انقلاب در آن سال بگوئیم؟ و آیا بازگشت ایران به هزار و چهارصد سال گذشته برابر با انقلاب است؟
روشن است که سخن گفتن از انقلاب در سایه خرافه های دینی به جای مانده از زمان برده داری و شترچرانی یک جوک خنده دار است و هرگز نمی توان با خرافه های دینی انقلاب کرد و دگرشی بنیادین در ساختار یک سرزمین و به پیش رفتن آن سرزمین در سایه بی خردی و از کار افتادن مغزها با خرافه های دینی ناشدنی است و با این روال در سال ۱۳۵۷ هیچ انقلابی در ایران رخ نداد و آن چه همگان در آن سال دیدند انتحار اسلامی بود نه انقلاب اسلامی و از میان رفتن یک رژیم و بر سر کار آمدن رژیم واپسگرای کهنه پرستی که یک کشور را به نابودی بکشاند برابر با انقلاب نیست!
برای نمونه به خیابان ریختن مردم گمراه و نا آگاه آلمان پس از جنگ جهانی یکم و سر دادن شعارهائی مانند: "هایل هیتلر!" و بر سر کار آمدن نازی ها برابر با انقلاب نیست و آن چه همگان در آلمان پس از جنگ جهانی یکم دیدند انتحار بود نه انقلاب! آیا می توان بر سر کار آمدن هیتلر در آلمان پس از جنگ جهانی یکم را انقلاب دانست؟
روشن است که ما نمی توانیم بگوئیم پس از جنگ جهانی یکم مردم انقلابی آلمان به خیابان های آلمان ریختند و انقلاب بزرگی در آلمان برپا شد و در سایه این انقلاب رژیم نازی که یک رژیم انقلابی بود در آلمان بر سر کار آمد! آن چه که پس از جنگ جهانی یکم در آلمان رخ داد برابر با انقلاب نبود و برابر با انتحار بود و انتحار برابر با انقلاب نیست!
این سخن هم که در ایران انقلاب رخ داد اما به بیراهه رفت یا شکست خورد باز هم نادرست است چون در سال ۱۳۵۷ در ایران انقلابی رخ نداد که به بیراهه برود یا شکست بخورد!
درباره انقلاب روسستان به درستی می توان گفت که در روسستان انقلاب رخ داد و یک رژیم کمونیستی بر سر کار آمد اما سرانجام این انقلاب به بیراهه رفت و از دل واژه هائی مانند سوسیالیسم و کمونیسم بدترین چهره سرمایه داری که سرمایه داری دولتی است پدیدار شد!
درباره انقلاب بزرگ فرانسه نیز به درستی می توان گفت که در فرانسه انقلاب رخ داد و رژیم جمهوری بر سر کار آمد و سرانجام این انقلاب به بیراهه رفت و جمهوری جایش را دوباره به رژیم پادشاهی داد.
درباره کمون پاریس نیز می توان گفت که انقلابی رخ داد اما با تازش نیروهای فرامرزی به ویژه آلمان و همکاری دشمنان کمون پاریس در درون فرانسه با آنها کمون پاریس شکست خورد!
درباره انقلاب مشروطه ایران نیز می توان گفت که انقلابی در ایران رخ داد اما سرانجام انقلاب مشروطه با کارشکنی های نیروهای کهنه پرست به ویژه آخوندیسم شکست خورد و سرانجام ایرانیان از زندان آریامهری سردرآوردند!
اما آیا درباره رویدادهای سال ۱۳۵۷ در ایران و از میان رفتن رژیم پهلوی پس از این رویدادها نیز می توان گفت که مانند فرانسه و روسستان انقلاب رخ داد اما به بیراهه رفت یا شکست خورد؟ روشن است که نه!
به شعارهائی که مردم نا آگاه و گمراه ایران در سال ۱۳۵۷ در خیابان ها سرمی دادند نگاه کنید: "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله!" و یا: "این است شعار ملی، خدا، قرآن، خمینی!"
پس از آن که رژیم پهلوی با چنین شعارهائی سرنگون شد آیا یک رژیم کمونیستی بر سر کار آمد که ما بگوئیم سپس این رژیم از میان رفت و انقلاب به بیراهه رفت و رژیم آخوندی بر سر کار آمد؟ روشن است که با شعارهای مردم گمراهی که می خواستند خمینی فرمانروای ایران شود یک رژیم کمونیستی و دموکرات نمی توانست بر سر کار آید!
همه دیدند که پس از سرنگونی رژیم شاه خمینی همه کاره ایران شد و هر چه دلش خواست کرد و کشور ایران هزار و چهارصد سال به گذشته بازگشت! در ایران و در سال ۱۳۵۷ هیچ انقلابی رخ نداد که مانند فرانسه و روسستان این انقلاب به بیراهه برود و یا مانند کمون پاریس و مشروطه شکست بخورد و آن چه همگان در ایران و در سال ۱۳۵۷ دیدند انتحار اسلامی بود نه انقلاب!
بسيار پر معنا و نقدى كه از صافى خرد و بدون اوردن سندى از بزرگان غربى و تمامى نقدى است از فرهنگ بومى و كشور خودمان و مردم خودمان و ارتباط مستقيم ان به روشنفكران اينترنتى كه اساسا خواسته و ه
بسيار پر معنا و نقدى كه از صافى خرد و بدون اوردن سندى از بزرگان غربى و تمامى نقدى است از فرهنگ بومى و كشور خودمان و مردم خودمان و ارتباط مستقيم ان به روشنفكران اينترنتى كه اساسا خواسته و هدف خود را بر انچه اين مردم ستم ديده ايران ميخواهند ترجيح ميدهند و داده اند ؟ همين دو روز گذشته در فيس بوك دوستى كه مرتب انواع پست ها را فعالانه و بدون مكس و تأمل مى گذارد سندى است كه نوشته محققى عزيز را ثابت ميكند
درود بر شما و قلمتان و نقد جانانه ای که نثار بخشی از اپوزیسیون رضا پهلوی کردید. من بهیچوجه طرفدار رضا پهلوی و نظام گذشته نیستم ، ولی یک موضوع مهم و کلیدی را که این بخش از اپوزسیون که خودرا
Reza Boroumand
درود بر شما و قلمتان و نقد جانانه ای که نثار بخشی از اپوزیسیون رضا پهلوی کردید.
من بهیچوجه طرفدار رضا پهلوی و نظام گذشته نیستم ، ولی یک موضوع مهم و کلیدی را که این بخش از اپوزسیون که خودرا دموکرات و مدافع حقوق بشر میداند
هنوز درک نکرده ام و آن اینست که چطور میتوان خودرا دموکرات تلقی کرد ولی
حاضر به پذیرش همکاری با دیگر نیروهای دموکرات نبود ،آن هم در مقابل رژیمی
بغایت ارتجاعی و سرکوبگر که بجز ایستادگی و همبستگی همه مخالفین قدمی عقب
نشینی نمیکند و باز هم در این بزنگاه مرتکب همان اشتباه تاریخی میشود که در انقلاب ۵۷ کرد .یعنی حمایت از خمینی را بر حمایت از بختیار ترجیح داد . تاریخ
و آیندگان هرگز این کج اندیشی را نخواهد بخشید، همانقدر که مردم از دکتر صدیقی و بختیار به نیکی یاد میکنند ، عملکرد جبهه ملی و بخشی از نیروهای چپ را هنوز
نبخشیده اند . ولی هنوز برای تشکیل جبهه متحد دموکراسی خواهان و مدافعین
حقوق بشر در ایران دیر نیست اگر که امثال آقای محققی و دیگر رفقایش نیز صدای
خودرا بلند کنند.
اگر گردانندگان رژیم آخوندی به اندازه یک خر فهم داشتند (که ندارند!) می فهمیدند که هر بلائی که بر سر اقتصاد ایران آمده است در سایه برنامه ایران بر باد ده خصوصی سازی بوده است!
Ahoo Shokraei آهو خانم، موضوع عضویت سوئد در ناتو و "دیپلماسی" اردوغان دو موضوع جداگانه هستند گرچه حالا بهم ربط پیدا کرده اند. دلایل و پروسه تقاضای عضویت سوئد و فنلاند در ناتو به اندازه کافی مورد بحث ق
Ahoo Shokraei آهو خانم، موضوع عضویت سوئد در ناتو و "دیپلماسی" اردوغان دو موضوع جداگانه هستند گرچه حالا بهم ربط پیدا کرده اند. دلایل و پروسه تقاضای عضویت سوئد و فنلاند در ناتو به اندازه کافی مورد بحث قرار گرفته است و هم اکنون یک واقعیت است، حالا چه ما خوشمان بیاید یا نیاید. اما اینکه اردوغان با توجه به ضعف اساسنامه ناتو که طبق آن همه اعضای کنونی این سازمان باید به عضو جدید خوش آمد بگویند تا عضویت ان رسمیت پیدا کند، شرط و شروط استرداد پناهندگان کرد را مطرح می کند، نشان دهنده شخصیت و ایدئولوژی مبتدل ایشان است. شما که می دانید طبق قوانین سوئد صرفا سمپاتی به یک سازمان تروریستی جرم محسوب نمی شود. اصولا از نظر ترکیه و مخصوصا دولت اسلامگرای اردوغان همه کرد ها تروریست هستند، بعلاوه اینکه این کشور نسل کشی ارامنه را هم در کارنامه خود دارد. به هر روی به احتمال زیاد دولت سوئد در وهله اول خود تلاش خواهد کرد رضایت ترکیه را جلب کند و اکر موفق نشد باید دید قدم بعدی ناتو چه خواهد بود. زمانی که اساسنامه ناتو نوشته شد احتمالا تصور اینکه یک "سلطان" هم به عضویت این سازمان در خواهد آمد را نکرده بودند! اما به هر روی ملاحظات اروپا و آمریکا از این زاویه است که با اخراج ترکیه از ناتو این کشور ممکن است به دامان روسیه بیفتد، ولی اگر قرار باشد بین سوئد و فنلاند یا ترکیه انتخاب کنند به احتمال زیاد انتخاب آنها ترکیه نخواهد بود
آقای یعقوبوند. این نشانه سیاست پست سوئد هم در تقاضای عضویت، ترک بی طرفی و اعلام آمادگی با مذاکره با ترکیه هم هست. اگر این گروه هایی که ترکیه درخواست عدم حمایت اونها رو کرده تروریستی هستند
آقای یعقوبوند. این نشانه سیاست پست سوئد هم در تقاضای عضویت، ترک بی طرفی و اعلام آمادگی با مذاکره با ترکیه هم هست.
اگر این گروه هایی که ترکیه درخواست عدم حمایت اونها رو کرده تروریستی هستند پس واقعا سوئد خانه امن تروریست هاست. اما اگر نیستند و سوئد به خاطر حقوق بشر و آزادی ازشون حمایت کرده چه جای مذاکره است؟
مذاکراتی که طبق گفته مقامات سوئدی امکان فاش جزئیاتش نیست.
مگر حق ما نیست که بدونیم سوئد چطور می خواد موافقت ترکیه رو جلب کنه؟
دوست گرامی، کیانوش توکلی، در سیستم سرمایه داری کسی می تواند حرفش را پیش ببرد که پول داشته باشد و فرمانروائی با نیروی زر که به آن زرسالاری (بورژوازی) گفته می شود یکی از ویژگی های .....
..... سیستم سرمایه داری است!
از این روی رژیم دوزخی ولایت فقیه با پول های مفت و بادآورده ای که در دست دارد و از آن مردم گرسنه ایران هستند به گردانندگان سایت های گوناگون در جهان اینترنت رشوه می دهد تا نقشه هایش را پیاده کند!
آقای عبدی خیلی آسمان .ریسمان بافتی . جفنگ گویی هم حدی دارد . شما در پی تطهیر چه چیزی هستید ؟ شما عملا در حال محکوم کردن رفتار و واکنش به حق ملت هستید . توجه کنید آقای پر مدعا .
صلاح سروش
آقای عبدی خیلی آسمان .ریسمان بافتی .
جفنگ گویی هم حدی دارد .
شما در پی تطهیر چه چیزی هستید ؟
شما عملا در حال محکوم کردن رفتار و واکنش به حق ملت هستید .
توجه کنید آقای پر مدعا .
این نظام ادعای دینی ومذهبی وپاک بودن دارد .
معمارش که روحش در عذاب باشد انشاالله روحانی بود وفقط اسلام را می خواست . ولی فقیه وقیحش روحانی است و تمام دنیا را دشمن می خواند وتنها اسلام را می خواهد . روسای قوه قضاییه و جمهورش روحانی هستند وفقط اسلام را می خواهند . رئیس مجلسش خواهر زاده همسر رهبر است ونوچه بیت رهبری وفقط اسلام را می خواهد .مجلسش اسلامیست . اقتصادش اسلامیست . ودر یک کلام همه چیزش اسلامیست جز مردمش ..
خوب این اسلام چه چیزیست که ۴۳ سال است که پیاده شده و هیچکس حتی معمار بد اخلاقش هرگز توضیحی در مورد آن نداده ؟
تصور عامه وما این است که اسلام ومحمد وعلی یعنی پاکی .صداقت .راستی . اخلاق . عدالت . وبرابری ....
اما در عمل مسئولین این نظام به ما فهماندند که تصور ما از اسلام غلط است
حساب‌های کاربری فیس‌بوک و اینستاگرام اینجانب سال گذشته بدون هیج دلیلی برای همیشه بسته شد.در همان زمان متوجه شدم که برای بسیاری از فعالین سیاسی در خارج از کشور همین اتفاق افتاده است و حذف پست‌های
حساب‌های کاربری فیس‌بوک و اینستاگرام اینجانب سال گذشته بدون هیج دلیلی برای همیشه بسته شد.در همان زمان متوجه شدم که برای بسیاری از فعالین سیاسی در خارج از کشور همین اتفاق افتاده است و حذف پست‌های مخالفان جمهوری اسلامی در فیس‌بوک و اینستاگرام و بستن حساب‌های کاربری آنان مسئله‌ای است که به‌خصوص از سال ۱۳۹۸ تا اعتراض‌های اردیبهشت ۱۴۰۱، بارها در کانون توجه قرار گرفت. حالا مشخص شده است که یک شرکت آلمانی به نام «تلاس اینترنشنال» واقع در شهر اسن که بیش از ۳۰۰ کارمند فارسی‌زبان در آن مشغول به کارند، مسئول تحلیل محتوای فارسی و حذف هشتگ‌ها و حساب‌های کاربری است که خلاف دستورالعمل اینستاگرام و فیس‌بوک ارزیابی می‌شوند.
ســـالام دوســـلار.. آقای امیر طاهری... شما هر وقت توانستید حکومت کودتایی اگستو پینوشه در شیلی را یک حکومت قانونی بدانید , آن وقت حکومت پهلویان که با کودتا به سر کار گذاشتند, هم مشروعیت قانونی
خواهد داشت. در ضمن , رضا پالانی معروف به رضا شاه را با ( کمال آتا ترک ) مقایسه نکنید. آتا ترک با شکست دادن انگلیسی ها بوسیله ملت ترک به قدرت رسید ولی رضا پالانی را انگلیسی ها به حکومت نشاندند . دلیل اصلی این کودتای انگلیسی که پهلویان را به سر قدرت نشاندند , این بود که پادشاهان ترک ایران که چندین صد سال در ایران حکومت میکردند , بعد از دست رفتن امپراطوری عثمانی , می خواستند رابطه نزدیکی را با ترکیه جوان ایجاد بکنند . این همبستگی ترک ها , انگلیسی ها را وادار میکرد که یک حکومت دست نشانده (( از نوع فارسی )) که به عنوان ( نیرو و سرزمین بازدارنده ) بین ملت های ترک بوجود بیاورند , که تا اندازه ای موفق شدند. ولی همانطور که میدانیم تشکیل « توران» که ناشی از همبستگی اقتصادی, سیاسی و میلیتاری بین کشورهای ترک منطقه است , در حال شکل گرفتن می باشد.
در ضمن اگر وقت هم کردید کتاب با ارزش از دکتر محمد قلی مجد به عنوان (( رضا شاه و بریتانیای کبیر )) را بخوانید.
https://www.youtube.com/watch?v=gqxTYEml0L8&t=1s
نمونه های از این کتاب....
لرها و بختیاری های آگاه "رضاشاه روحت شاد" می گویند؟ بخشی از جنایات جنگی و نسل کشی رضا خان پالونچی در لرستان بروایت ویلیام داگلاس
لرها و بختیاری های آگاه "رضاشاه روحت شاد می گویند؟
بخشی از جنایات جنگی و نسل کشی رضا خان پالونچی در لرستان بروایت ویلیام داگلاس
قاضی مشهور دیوان عالی آمریکا بود، که در سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ از ایران و مناطق عشایری جنوب بازدید کرده است
خاطره ای هولناک از یک پیرمرد ۸۰ ساله لر از عملکرد جنایتکارانه امیر احمدی نقل میکند که بسیار فجیع است! لازم بذکر است که امیر احمدی نخستین سپهبد ارتش رضا خانی و از همدستان وی در کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ بود!
جنایت امیر احمدی در لرستان(معروف به قصاب لرستان)
امیر احمدی فرمان داد تا جوانان لر را اسیر کنند! در همین زمان آتشی از زغال و هیزم برافروخت! من به فوریت دریافتم که چکار میخواهد بکند. او ورقه ای بزرگ از آهن را آنقدر داغ میکرد که گداخته و قرمز میشد! او به افرادش دستور داد تا یکی از اسیران لر را بیاورند! دو سرباز هر کدام یک سمت اسیر را نگه میداشتند! سرباز سوم با شمشیر پشت سر اسیر قرار میگرفت و سر او را از بدن جدا میکرد! وقتی سر اسیر از بدنش جدا میشد, امیر احمدی فریاد میزد "بدو"!کله بر روی خاک میفتاد و کلنل ورقه داغ شده را بر روی گردن اسیر میگذاشت مرد بی سر گام هایی برمیداشت و بر زمین فرو میغلتید!
امیر احمدی فریاد میزد که یکی بلندتر از این بیاورید تا بهتر از این بدود! لرها یکی پس از دیگری بی سر میشدند! این ورقه آهن گداخته بارها و بارها بر روی گردن بریده اسرا قرار میگرفت!
پس از این جنایت, فکر تازه ای به سر امیر احمدی جنایتکار زد تا بر سر مسافتی که اجساد بی سر میدویدند, شرط بندی کند و بر سر تعداد قدمهایی که قبل از فرو افتادن میدویدند, بساط برد و باخت راه بیندازند! هر بار هم که این عملیات وحشیانه انجام میشد, خود سرهنگ و افسران و درجه داران مثل تماشاچیان مسابقه فوتبال با دست زدن و هورا کشیدن و هلهله, دوندگان را تشوق میکردند که قبل از مرگ بیشتر بدوند!
امیر احمدی را در سالهای سرکوب لرستان, "قصاب لر" میخواندند چه خود او در سخنرانی اش در بروجرد در سال ۱۳۰۳ "برانداختن نام لر از لرستان" را همه جا بر زبان میاورد! (بنقل از روزنامه ایران ۱۲ جوزا ۱۳۰۳ - سخنرانی بروجرد بنقل از عملیات لرستان, اسناد سرتیپ محمد شاه بختی)
https://www.balatarin.com/permlink/2021/2/7/5504359
بلوشر سفیر وقت آلمان در ایران، شرایط بازداشت سردار اسعد را اسفناک توصیف کرده و نوشته است که سردار در نخستین روزهای بازداشت خود به سبب سوء ظن فقط و فقط از تخم مرغ‌هایی که خود می‌پخت تغذیه میکرد اما مدتی بعد رئیس زندان دستور داد که سردار اسعد نیز باید مانند دیگران از غذای زندان بخورد . سردار اسعد سرانجام در دهم یا به قولی بیست و هفتم خرداد ماه سال 1313 خورشیدی در زندان قصر در سن 55 سالگی چشم از جهان فروبست، دکتر جلال عبده دادستان دادگاه کیفری که بعد از تبعید رضاخان برای رسیدگی به جرائم و جنایات عوامل رضا خان در نظمیه تشکیل شد تاریخ مرگ سردار را 27 خرداد و علت مرگ سردار اسعد را تزریق سم بوسیله پزشک احمدی نوشته (در کتاب 40 سال در صحنه) و احمد سمیعی در کتاب « برکشیده به ناسزا» به نقل از نعمت اله قاضی ( شکیب) تاریخ مرگ سردار را سی‌ام خرداد ماه 1313 و علت مرگش را سم ریخته شده در غذا به وسیله پزشک احمدی بیان کرده است .
ملک الشعرای بهار در کتاب تاریخ احزاب سیاسی حکایتی نقل میکند که نشان دهنده دوستی عمیق رضاخان و سردار اسعد در دورانی که قدرت یافتن رضاخان روند صعودی به خود گرفته بود، است . به نوشته مرحوم ملک الشعرای بهار شبی در باشگاه ارامنه به مناسبتی تاتر و جشنی بر پا بود و در فاصله پرده اول و دوم نمایش میهمانان برجسته از جمله رضاخان، سردار اسعد و... به یک اتاق برای استراحت راهنمایی شده که روی میزهای آن انواع تنقلات چیده شده بود و سخن از درگیری با اشرار اردبیل و نواحی شمالی به میان آمد و سردار اسعد گفت: در این نبرد که در معیت حضرت والا (سردار سپه) بودم که سردار سپه فورا حرفش را قطع کرد و گفت: خیر، بنده در رکاب حضرت اجل بودم .اما سرانجام این دوستی نیز فرجامی سخت و صعب یافت و رضا خان بار دیگر پنجه در صورت یک یار دیگرش کشید.
https://www.youtube.com/watch?v=z-f83D2DwD0 ســـالام دوســـلار.. فیلم ( تومیروس ) را به زبان روسی و با زیر نویس انگلیسی که به مدت 2:34 دقیقه به روی اکران آمده است را می توان با لینک بالایی دید.
نوشته ی کمابیش خوبی است ولی اشکالاتی هم دارد. قدرت گیری کمونیستها و نیت پنهان زنده یاد دکتر مصدق(ع) بهانه بود.
لب مطلب این بود که چرچیل رفت پیش آیزنهاور و گفت که بریتانیای اکبیر برای بازسازی خرابیهای پس از جنگ نیاز به پول کلان دارد و باید ثروت ملت ایران را هرطور شده از چنگشان بیرون بیاوریم وگرنه هزینه را باید دولت آمریکا بدهد. همین.
با همه ی احترامی که به جناب آقای شاکری زند دارم ولی گمان میکنم ایشان برداشت درستی از جامعه درون مرز ندارند وگمان میکنند مشروطه خواهی در درون مرز محلی از اعراب دارد.
حالا چندنفری اینجا وآنجا وسط دعوا نرخ تعیین میکنند و شعار میدهند که روحت شاد نادرشاه ملاک نیست.
شک نیست که رضاشاه در نیمه ی نخست پادشاهی خود که فرمان اداره مملکت بیشتر در دست فرهیختگان بود؛به این مقامات اختیار داد که اقداماتی در زمینه پیشرفت کشور انجام دهند.که البته قانونیش هم همین بود و نیاز به اجازه هم نبود چون کشور نظام مشروطه داشت و نه سلطنت فردی.
حالا بفرض اینکه اصلا رضاشاه گُله گُل بسیار خوب بروند ایشان را از قبر بیرون آورده برتخت بنشانند. ولی اینکه چون ایشان بگمان سلطنت طلبان (مشروطه خواهان جدید) خوب دیکتاتوری بوده دلیل نمیشه که اسپرم ایشان هم خوب باشد.چطور استکه هرگز پسر یا قاتل زنجیره ای را بخاطر داشتن ژن پدر مجازات نمیکنند؟ چون دلیل علمی میاورند که اخلاق و منش خشونت یا خوبی از طریق ژن موروثی نیست.
حال جمهوری خواهان پیشنهاد میکنند که فرض کنیم شاهزاده هم مثل پدر بزرگش باشد؛چه اشکالی دارد که بجای اینکه سند کل کشور را بنامش بزنیم؛ چند سال چند سال انتخابش کنیم تا اگر یهو مشکل دیده شد با فرد مناسب دیگری عوضش کنیم؟
این استدلال منطقی را مشروطه خواهان سالم هم پذیرا هستند. میماند آنهائیکه هدفشان از مشروطه(بخوانیدسلطنت) قصد دیگری دارند. قصد واقعی ایشان اینستکه یک کسی را دیکتاتور کنند و در سایه ی خشونت او کشور را بچاپند. یعنی همانهائی که اینک درخدمت ولایت فقیه هستند فردا مشروطه خواه سلطنت طلب خواهند شد. چون پرورش دیکتاتور برایشان هزینه دارد و نمیخواهند هر چهارسال یکبار برای رئیس بعدی باز هم هزینه کنند بلکه با یکبار هزینه کردن میخواهند یا عمر از طرف بهره برداری کنند. البته این را رک نمیگویند و کلی صغری و کبری میاورند تا همین را جا بیندازند.ببینید سوئد و دانمارک را! ملکه بریتانیای اکبیر را ببینید! چقدر خوب و ناز هستند.
اتفاقا در این مورد قدرتهای امپریالیستی هم نظرشان به نظر ایشان نزدیک تر است.توی آنهمه شعار تلویزون آل سعود و ملکه میروندو شعار نادرشاه روحت شاد را مدام نمایش میدهند.
به نکته بسیار مهمی اشاره می فرمائید. من هم با شما هم نظر هستم که ما منفردین که محتوای نظام آینده برایمان مهم است نه شکل آن، باید تلاش کنیم یک تشکیلات جدید فراحزبی و
، به نکته بسیار مهمی اشاره می فرمائید. من هم با شما هم نظر هستم که ما منفردین که محتوای نظام آینده برایمان مهم است نه شکل آن، باید تلاش کنیم یک تشکیلات جدید فراحزبی و فرا ایدئولژیک با هدف سازماندهی همه نیروهای دموکرات و سکولار در سراسر جهان، از هر دو طیف مشروط خواه و جمهوریخواه، ایجاد کنیم. چنین سازمانی بهتر از تشکلات سنتی قادر خواهد بود با نیرو ها و شخصیت های مبارز درون کشور هم ارتباط برقرار کرده و از آنها حمایت کند
بی توجه ای خود ماها , که به شیوه یک لشکر پراکنده در جهان هستیم هم یکی از این عوامل موجود است ,باور کنید , که آمار کمی و کیفی ما هم نسبت به این سازمانهای دهن پر کن ,اهم از شورای ایکس ,گزار ,سر محله
بی توجه ای خود ماها , که به شیوه یک لشکر پراکنده در جهان هستیم هم یکی از این عوامل موجود است ,باور کنید , که آمار کمی و کیفی ما هم نسبت به این سازمانهای دهن پر کن ,اهم از شورای ایکس ,گزار ,سر محله و اتحاد جمهوری خواهان پنجاه نفره , ای کاش ما منفردین هم میتوانیستم , یک سازمان و یا تشکلی را به شیوه ای سازماندهی , میکردیم , حداقل روزانه به چند زبان توییت , و یا ایمل به دفتر دستک این سناتورهای پولکی ارسال میکردیم ,تا اینگونه شاهد نباشیم , که پومپو که اطلاعات بسیار خوبی نسبت خوبی به شرایط , و مناسبات ,درونی ایران دارد , فریب این فرقه مذهبی امام زمانی نخورد .
دوستان گرامی، هنگامی که کالائی از دستمایه هائی ساخته می شود و به بهائی گرانتر از ارزش آن دستمایه ها فروخته می شود پس از کسر بهای دستمایه های آن کالا پولی که پس از فروش آن کالا .....
..... بر جای می ماند سود است، این سود بهای چیست؟ این سود بهای کاری است که انجام شده است تا آن کالا ساخته شود! کار را کارگران انجام می دهند و این سود ارزش کاری است که انجام شده است تا کالائی ساخته شود.
در سیستم سرمایه داری چون ابزار کار (سرمایه) در دست سرمایه داران است این سود به کارگران نمی رسد و سرمایه داران نان بخور و نمیری به کارگران می دهند و این سود را به جیب می زنند!
در رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه کارگران و رنجبران و دهقانان گذشته از آن که نیروی کارشان را با بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به زرسالاران و سرمایه داران می فروشند رژیم برای سود بردن بیشتر سرمایه داران بهای کالاها را گرانتر می کند و پولی به کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) به نام یارانه می دهد و کارگران و رنجبران و دهقانان آن پول را برای خرید کالاهائی می پردازند که در دست سرمایه داران و زرسالاران است و با این روال آن چه که رژیم آن را یارانه می نامد غیر مستقیم به زرسالاران و سرمایه داران می رسد و چیزی در دست انبوه میلیونی مردم گرسنه نمی ماندو این ترفندی است که رژیم ولایت فقیه برای بهره کشی و تاراج بیشتر کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) به کار می برد!
ترفند دیگر رژیم نیز این است که پیاپی اسکناس چاپ می کند و پول های کاغذی را برای خاموش کردن کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) به آنها می دهد اما ارزش اسکناس بدون پشتوانه برابر با ارزش کاغذ است و رژیم نیز پشتوانه ای برای با ارزش ماندن پول کاغذی ندارد! از این روی چون اندازه پول کاغذی از اندازه کالاهای درخواستی بیشتر می شود تورم تازنده و گرانی های جهشی نیز همچنان دنباله دار می مانند!
همچنان که دیده می شود رژیم مانند خر در گل گیر کرده است و چون توان چاره کردن بحران های اقتصادی مرگباری که گرفتارشان شده است را ندارد به سرکوب مردم به جان آمده از ده ها سال بیداد و ستم می پردازد!
از این روی مردم ایران پس از ده ها سال گیر کردن در دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران دو راه در پیش رو دارند، یک راه این است که همچنان بسوزند و بسازند و راه دیگر خیزشی همگانی برای درهم کوبیدن رژیم دژخیمان و شکنجه گران و برپائی رژیمی کمونیستی است!
دراینکه گوگوش فردی خودساخته است شکی نیست. و واقعا دست خوش دارد که یک دختر از خانواده ای نه چندان سالم توانست بلطف زیباپی و خوش ادائي خود که برمیگردد به اینکه روی سن ازکودکی رشد کرد؛ به این درجه از
محبوبیت و شهرت برسد.که کار هرکسی نیست.البته بیشتر از صدایش این همان زیباپی و خوش ادائي بود که مردم را پای تلویزیون را جذب میکرد و اگر تلویزیون نبود بعید میدانم گوگوش اینطور شهره میشد.
ولی در این میان یک نکته برای من هنوز جا نیفتاده؛وآن اینست که در رژیم زن باره ای مانند رژیم آخوندی و بچه آخوندی اسلامی ایران که آخوند ها و عواملشان از فلان زن ماشین نویس خوش بر و رو در اداره هم نمیگذشتند چطور شد که به بمب خوشگلی مثل گوگوش هیچ دست درازی نکرده اند.
من گمان میکنم که ایشان دستکم برای مدتی درپناه یک آخوند کله گنده ای بوده که کسی دیگری جرات نداشته نزدیکش بشود.وشاید این هم جزو رازهائی باشد که احمدی نژاد بآن پی برد و اینک برای خود مسونیت خریده است.
من حق میدهم به گوگوش که بشدت ترس دارد از افشای این راز چون میبیند که رژیم اسلامی اگر اراده کند بهر جائی در جهان میتواند دسترسی داشته باشد(البته با خرج کردن پول نفت ونه قدر قدرتی ذاتی). ولی امید وارم این خانم خاطراتش را در جائی مکتوب کرده باشد تا آیندگان عمیقا پی به رذالت طبقه ی آخوند ببرند.
دوستان گرامی، رژیم ولایت فقیه که اقتصادش بر کلپتوکراسی استوار است و مردم ایران را گرفتار تورم تازنده و گرانی های جهشی کرده است می گوید که چون می خواهد برای پشتیبانی .....
..... از تولید کنندگان نرخ کالاها را بالا ببرد برای آن که مردم زیان نکنند به آنها یارانه می دهد! اما آیا همه چیز به این سادگی است که رژیم سرمایه داری آخوندی می گوید؟
سخن آشکار و روشن رژیم سرمایه داری ولایت فقیه بالا بردن نرخ کالاها برای سود بردن سرمایه دارانی است که رژیم آنها را تولید کنندگان می نامد! و در این سخنان چیزی از سود بردن کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) که نیروی کارشان را با بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به سرمایه داران می فروشند دیده نمی شود!
از سوی دیگر آن یارانه ای که رژیم به گفته خودش به مردم می دهد برای خریدن کالاهای گوناگونی به کار می رود که در دست سرمایه داران است! و با این روال یارانه ای که رژیم به گفته خودش به مردم می دهد غیر مستقیم به جیب سرمایه داران و زرسالاران ریخته می شود! پس سودی که به مردم از یارانه داده شده رژیم می رسد کو؟
فرمول اقتصادی رژیم دژخیمان و شکنجه گران بر چند چیز استوار است، یکی این که حجم کالاهائی که مردم به کار می برند اندازه ثابتی دارد و کمتر یا بیشتر نمی شود، دیگر آن که پولی که در دست مردم است دارای ارزش ثابتی است و ارزش آن پول نیز کمتر یا بیشتر نمی شود! پیاده شدن فرمول رژیم آخوندی هنگامی شدنی است که حجم کالاهای در دسترس برابر با حجم کاربرد همان کالاها باشد و دارای اندازه ثابتی باشد که کمتر یا بیشتر نشود!
اما هنگامی که در دوزخ رژیم آخوندی حجم فراوری کالا کمتر از حجم کاربرد کالاست و از سوی دیگر حجم واردات کالاهای گوناگون از کشورهای دیگر بیشتر از درآمد رژیم آخوندی است رژیم دچار کسر بودجه خواهد شد!
سپس رژیم برای جبران کسر بودجه ناچار خواهد بود پیاپی پول چاپ کند و به درون سیستم سرمایه داری بریزد و ارزش پول باز هم پائین بیاید و تورم تازنده و گرانی های جهشی باز هم دنباله داشته باشند!
البته رنج گرانی های جهشی و تورم تازنده در رژیم دژخیمان و شکنجه گران برای کارگران و رنجبران و دهقانانی است که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند و نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به کسانی که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند می فروشند تا جیب های زرسالاران و سرمایه داران از پول های مفت و بادآورده پر شوند!
سخن کوتاه، تا صد سال دیگر نیز اقتصاد رژیم ولایت فقیه که بر سرمایه داری از گونه کلپتوکراسی استوار است درست بشو نیست و تنها چاره ای که برای کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) می ماند درهم کوبیدن رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه و برپائی رژیمی کمونیستی است!
سعید برزین: سلام آقای معمارزاده - این مطلب به نقد کارنامه من مربوط نمی‌شد که بخواهم در آن بخودم عیب بگیرم و یا تعریف کنم. - اشتباه بزرگ سیاسی من انتخاب افکار علی شریعتی در دوران قبل
سلام آقای معمارزاده
- این مطلب به نقد کارنامه من مربوط نمی‌شد که بخواهم در آن بخودم عیب بگیرم و یا تعریف کنم.
- اشتباه بزرگ سیاسی من انتخاب افکار علی شریعتی در دوران قبل از انقلاب بود. فکر می‌کردم افکار انقلابی او راه حلی برای مسائل و مشکلات ایران است. فکر و انتخاب من غلط بود و این انتقاد به من وارد است. انتخاب من آرمان خواهی رمانیتک و غیر واقعی بود. اندکی بعد از وقوع انقلاب به اشتباه خودم پی بردم ولی راه حلی را هم نمی‌دیدم.
- بر اساس همان اشتباه حاضر نیستم انقلاب دیگری را تشویق کنم و یا در آن شرکت کنم.
سلامت باشید
Pandora Noury چرا آنچه در ایران در شرف شکل گیری است را نباید شورش گرسنگان نامید : ۱) بجز انقلاب ۵۷ ، موتور تمام انقلاب های دنیا وضع معیشیتی مردم بوده و هرگز اقتصاد از سیاست جدا نیست . زمانی
Pandora Noury
چرا آنچه در ایران در شرف شکل گیری است را نباید شورش گرسنگان نامید :
۱) بجز انقلاب ۵۷ ، موتور تمام انقلاب های دنیا وضع معیشیتی مردم بوده و هرگز اقتصاد از سیاست جدا نیست . زمانی که آگاهی سیاسی کافی بوجود میاید شرایط مبارزه جمعی برای تغییر وضع موجود مهیا میشود . تغییر وضع موجود قلب تپنده سیاست است .
۲) در اینکه مردم ایران در شرایط سوء تغذیه و حتی گرسنگی بسر میبرند شکی نیست اما قرار دادن واژه شورش در کنار گرسنگان بار منفی را تشدید میکند. این اصطلاح تداعی میکند که کسانی که در ایران در حال مبارزه هستند اعتراضشان نه به وضع موجود و خواستشان نه تغییر آن بلکه فقط عکس العملی است برای جواب دادن به ندای معده شان مثل هر موجود جاندار دیگر که در مقابل گرسنگی به تکا پو میافتد .
۳) در حالی که جنبش یک حرکت جمعی هدفمندو منسجم است شورش به معنی طغیان بدون هدف ،نامنسجم و احساسی است .هر چند مبارزات هنوز فاقد هدفمندی و انسجام و اراده کافی هستند ولی شعار ها و همچنین همزمان بودنشان در بسیاری از مناطق ایران نشانگر یک جنبش در حال شکل گیری است . این اصطلاح کذایی آنجا تحقیر آمیز میشود که توجهی به این روند در حال تکامل نمیکند
نامیدن نادرست یک پدیده به درک آن کمک نمیکند
چرا در تمام این شلوغی ها تهران ساکت است؟ دفعات قبل هم تهران حرکت چندانی نکرد.درحالیکه جو سرکوب در شهرستان ها هم هست. بگمان من با وجودیکه ۹۸ درصد معترضان واقعی هستند ولی برپاکننده ی اعتراضات شهرها
خود حاکمیت است. واینکار خاموش کردن آتش با آتش درشهرستانها اجرا میشود چون کنترل آن راحت تر است. ولی از اجرای مشابه آن در تهران از ترس اینکه از کنترل خارج شود هراس دارند.
ساکت بودن دوباره ی تهران ایندفعه هم بازبسیار شک برانگیز است.
خانم شیرین ابوعاقله یک مسیحی بود و هیچ اعتقادی به دین اسلام و حجاب و آخوندیسم نداشت اما رادیو و تلویزیون رژیم ولایت فقیه که مسیحیان را کافر و اهل جهنم می داند شیرین ابوعاقله را شهید نامیده است!!!
دوست گرامی تبریزی، من از شما برای پانویس با ارزش تان سپاسگزاری می کنم. شما به گرهگاه های برجسته مبارزه طبقاتی اشاره هائی درست کرده اید که من هم با آنها همسو هستم و برای شان درین راه سخت بخواهم کوشید.
..... است پس از ده ها سال سرکوب و شکنجه و کشتار و ددمنشی های بی شمار دیگر چنان درهم کوبیده و نابود خواهد شد که هیچ پسماندی از آن بر جای نخواهد ماند و برای همیشه به زباله دان تاریخ پرتاب خواهد شد!
اما سخن من بر سر فردای پس از نابودی این رژیم است زیرا روشن است که پس از درهم کوبیدن رژیم ولایت فقیه سرمایه داران و زرسالاران بی کار نخواهند نشست و خواهند کوشید که از نو رژیم سرمایه داری دیگری را بر سر کار آورند!
حتی این رژیم تازه سرمایه داران و زرسالاران می تواند رژیم بیدینی باشد که زنان در آن رژیم ناچار از به کار بردن حجاب سیاهی و تباهی آخوندی نباشند و دختر و پسر نیز آزاد باشند که باهم شنا کنند و همه مسجدها و امام زاده ها نیز ویران و با خاک یکسان شوند و همه کتاب های آخوندی نیز خمیر شده و از آنها مقوا ساخته شود و ..... و ..... و ..... اما سرمایه داری همچنان پابرجا بماند!
دوست گرامی، بهنام چنگائی، هم اکنون من یک لشکر از دشمنان تشنه به خون رژیم ولایت فقیه را می توانم به شما نشان بدهم که می خواهند سر به تن رژیم نباشد اما هیچ باوری به کمونیسم ندارند و مدافع سرسخت و دوآتشه سرمایه داری هستند! آیا پس از نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه که عمرش رو به پایان است اینان دست روی دست خواهند گذاشت تا رژیمی کمونیستی بر سر کار بیاید؟ روشن است که نه!
همچنان که ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) گفته است: "..... این که چه نوع حکومتی بر سر کار بیاید اهمیتش به مراتب بیشتر از سرنگون کردن یک رژیم است! زیرا در صورت نا آگاهی، عدم تشکل و بی تجربگی حکومت به دست دشمنان دیگری خواهد افتاد! ....."
دوست گرامی، بهنام چنگائی، کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) که نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به سرمایه داران و زرسالاران می فروشند باید به فرمانروائی انگل های مفت خور سرمایه داری پایان دهند.
سپس رژیمی را بر سر کار آورند که فرمانروائی کارگران و رنجبران و دهقانان (دیکتاتوری پرولتاریا) در زیر چتر شوراهای کارگران و رنجبران و دهقانان آن را بگرداند و این ساختار شورائی سیستمی اقتصادی را برپا کند که شالوده کارش بر عمومی سازی نهادهای اقتصادی (سوسیالیسم) برای رسیدن به بهره برداری برابر و مشترک مردم از دارائی های سرزمینشان (کمونیسم) استوار باشد.
دوست گرامی، بهنام چنگائی، از هم اکنون ما باید برای چنین سیستمی برنامه ریزی کرده و خود را آماده نبرد با سرمایه داران و زرسالاران و برپائی فرمانروائی کارگران و رنجبران و دهقانان (دیکتاتوری پرولتاریا) و رسیدن به کشور کمونیستی شوراها کنیم!
دوست گرامی، بهنام چنگائی، نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد و رژیم دزدان سر گردنه که اقتصاد آن بر کلپتوکراسی استوار .....
..... است پس از ده ها سال سرکوب و شکنجه و کشتار و ددمنشی های بی شمار دیگر چنان درهم کوبیده و نابود خواهد شد که هیچ پسماندی از آن بر جای نخواهد ماند و برای همیشه به زباله دان تاریخ پرتاب خواهد شد!
اما سخن من بر سر فردای پس از نابودی این رژیم است زیرا روشن است که پس از درهم کوبیدن رژیم ولایت فقیه سرمایه داران و زرسالاران بی کار نخواهند نشست و خواهند کوشید که از نو رژیم سرمایه داری دیگری را بر سر کار آورند!
حتی این رژیم تازه سرمایه داران و زرسالاران می تواند رژیم بیدینی باشد که زنان در آن رژیم ناچار از به کار بردن حجاب سیاهی و تباهی آخوندی نباشند و دختر و پسر نیز آزاد باشند که باهم شنا کنند و همه مسجدها و امام زاده ها نیز ویران و با خاک یکسان شوند و همه کتاب های آخوندی نیز خمیر شده و از آنها مقوا ساخته شود و ..... و ..... و ..... اما سرمایه داری همچنان پابرجا بماند!
دوست گرامی، بهنام چنگائی، هم اکنون من یک لشکر از دشمنان تشنه به خون رژیم ولایت فقیه را می توانم به شما نشان بدهم که می خواهند سر به تن رژیم نباشد اما هیچ باوری به کمونیسم ندارند و مدافع سرسخت و دوآتشه سرمایه داری هستند! آیا پس از نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه که عمرش رو به پایان است اینان دست روی دست خواهند گذاشت تا رژیمی کمونیستی بر سر کار بیاید؟ روشن است که نه!
همچنان که ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) گفته است: "..... این که چه نوع حکومتی بر سر کار بیاید اهمیتش به مراتب بیشتر از سرنگون کردن یک رژیم است! زیرا در صورت نا آگاهی، عدم تشکل و بی تجربگی حکومت به دست دشمنان دیگری خواهد افتاد! ....."
دوست گرامی، بهنام چنگائی، کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) که نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به سرمایه داران و زرسالاران می فروشند باید به فرمانروائی انگل های مفت خور سرمایه داری پایان دهند.
سپس رژیمی را بر سر کار آورند که فرمانروائی کارگران و رنجبران و دهقانان (دیکتاتوری پرولتاریا) در زیر چتر شوراهای کارگران و رنجبران و دهقانان آن را بگرداند و این ساختار شورائی سیستمی اقتصادی را برپا کند که شالوده کارش بر عمومی سازی نهادهای اقتصادی (سوسیالیسم) برای رسیدن به بهره برداری برابر و مشترک مردم از دارائی های سرزمینشان (کمونیسم) استوار باشد.
دوست گرامی، بهنام چنگائی، از هم اکنون ما باید برای چنین سیستمی برنامه ریزی کرده و خود را آماده نبرد با سرمایه داران و زرسالاران و برپائی فرمانروائی کارگران و رنجبران و دهقانان (دیکتاتوری پرولتاریا) و رسیدن به کشور کمونیستی شوراها کنیم!
دوستان گرامی، رژیم دوزخی ولایت فقیه که با فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی در سده بیست و یکم بر ایران و ایرانی فرمانروائی می کند مردم ایران را گرفتار تورم تازنده و گرانی های جهشی .....
..... کرده است، برای نمونه در آبان ماه سال ۱٤۰۰ بر پایه نوشته های خبرگزاری های رژیم آخوندی بهای پنیر چهارصد گرمی دویست هزار ریال بود و اکنون و در اردیبهشت ماه سال ۱٤۰۱ نرخ همین پنیر در خبرگزاری های رژیم سیصد و هفتاد هزار ریال نوشته شده است!
نرخ کالاهای دیگری مانند تخم مرغ و ماکارونی و ..... نیز دچار چنین گرانی های جهشی شده اند! مانند رسیدن بهای هر کیلو تخم مرغ به چهل هزار تومان و هر کیلو ماکارونی به سی و چهار هزار تومان و ..... البته این نرخ ها در خبرگزاری های رژیم نوشته شده اند وگرنه بهای کالاها بسیار بیش از این نرخ های دروغین خبرگزاری های رژیم آخوندی است!
چرا اقتصاد ایران گرفتار تورمی است که رژیم ولایت فقیه پس از ده ها سال فرمانروائی در سایه سرکوب و شکنجه و کشتار از مهار آن ناتوان است؟ چون اقتصاد این رژیم برخاسته از گور بر سرمایه داری از گونه کلپتوکراسی استوار است!
البته تاوان گرانی های جهشی را در رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه کارگران و رنجبران و دهقانانی می دهند که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند و نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به کسانی که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند می فروشند تا جیب های زرسالاران و سرمایه داران از پول های مفت و بادآورده پر شوند!
تاریخ نشان داده است که مردم گرفتار شده در دست چنین رژیِم هائی جز برانداختن این رژیم ها چاره دیگری ندارند و این براندازی با خیزش کارگران، رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) برای درهم کوبیدن رژیم سرمایه داری ولایت فقیه شدنی است.
روشن است که پس از درهم کوبیدن رژیم ولایت فقیه از سوی کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) سرمایه داران و زرسالاران بی کار نخواهند نشست و خواهند کوشید که از نو رژیم سرمایه داری دیگری را بر سر کار آورند!
از این روی کارگران و رنجبران و دهقانان باید به فرمانروائی انگل های مفت خور سرمایه داری پایان دهند و رژیمی را بر سر کار آورند که فرمانروائی کارگران و رنجبران و دهقانان (دیکتاتوری پرولتاریا) آن را بگرداند.
سپس سیستمی اقتصادی برپا شود که شالوده کارش بر عمومی سازی نهادهای اقتصادی (سوسیالیسم) برای رسیدن به بهره برداری برابر و مشترک مردم از دارائی های سرزمینشان (کمونیسم) استوار باشد!
اگر این جناب و امثال او نمیتوانند از فلسفه بدون اما و اگر و لفافه سخنی بگویند به این دلیل است که از چند کتاب فلسفی چون ابزاری برای اثبات اعتقادات از قبل تعیین شده خود سوء استفاده میکنند .
اگر این جناب و امثال او نمیتوانند از فلسفه بدون اما و اگر و لفافه سخنی بگویند به این دلیل است که از چند کتاب فلسفی چون ابزاری برای اثبات اعتقادات از قبل تعیین شده خود سوء استفاده میکنند .
همانطور که اجداد مسلمانانشان زمانی که شروع به به ترجمه آثار یونانیان کردند فقط بخشی از آن ( نئو افلاطون) را که به درد اثبات اعقاید شان میخورد را ترجمه کرد ند
Mostafa Ghahremani حکومت پهلوی ها در دو مرحله ۱- شکل‌گیری و تاسیس ۲- تثبیت و ادامه حکومت آنها با کمک کودتاهای طراحی شده توسط بیگانگان بر مردم میهن ما تحمیل گردیده است. شخص رضا پهلوی با همه محاسنی
Mostafa Ghahremani
حکومت پهلوی ها در دو مرحله ۱- شکل‌گیری و تاسیس ۲- تثبیت و ادامه حکومت آنها با کمک کودتاهای طراحی شده توسط بیگانگان بر مردم میهن ما تحمیل گردیده است. شخص رضا پهلوی با همه محاسنی که میتواند به لحاظ فردی دارا باشد بهرحال وارث خاندانی منحوس می‌باشد که با این پیش‌زمینه تاریخی فاقد مشروعیت قانونی و تاریخی برای ایفای نقش دوباره در میهن ما میباشند. پیموده نیست که او تاکنون حاضر نشده است از این گناهان تاریخی دو سلف خود تبری بجوید. اگر اقتضا کند او نیز حاضر است با پول و کمک نظامی مستقیم و غیر مستقیم بیگانگان در ایران به قدرت برسد.
Mostafa Ghahremani حکومت پهلوی ها در دو مرحله ۱- شکل‌گیری و تاسیس ۲- تثبیت و ادامه حکومت آنها با کمک کودتاهای طراحی شده توسط بیگانگان بر مردم میهن ما تحمیل گردیده است. شخص رضا پهلوی با همه محاسنی
Mostafa Ghahremani
حکومت پهلوی ها در دو مرحله ۱- شکل‌گیری و تاسیس ۲- تثبیت و ادامه حکومت آنها با کمک کودتاهای طراحی شده توسط بیگانگان بر مردم میهن ما تحمیل گردیده است. شخص رضا پهلوی با همه محاسنی که میتواند به لحاظ فردی دارا باشد بهرحال وارث خاندانی منحوس می‌باشد که با این پیش‌زمینه تاریخی فاقد مشروعیت قانونی و تاریخی برای ایفای نقش دوباره در میهن ما میباشند. پیموده نیست که او تاکنون حاضر نشده است از این گناهان تاریخی دو سلف خود تبری بجوید. اگر اقتضا کند او نیز حاضر است با پول و کمک نظامی مستقیم و غیر مستقیم بیگانگان در ایران به قدرت برسد.
لاچین گرامی ؛ ویدو را دیدم ؛ متاسفانه این ها واقعیت های فوق العاده تلخ کشورمان است ؛منهم اعلام می کنم حاضر به کمک هستم اگر دوستان علاقمند به کمک باشند ؛ با امیل با من تماس بگیرند
لاچین گرامی برایم نوشت: سلام آقای توکلی.. هئانطور که میدانید من یک قطعه اطلاعاتی در باره پدری که بخاطر فقر در ایران حاضر است , قلبش را بفروشد گذاشتم. و حتم دارم که این شخص (( ساختگی
سلام آقای توکلی..
«هئانطور که میدانید من یک قطعه اطلاعاتی در باره پدری که بخاطر فقر در ایران حاضر است , قلبش را بفروشد گذاشتم. و حتم دارم که این شخص (( ساختگی )) نیست. آیا ایران گلوبال میتواند یک صندوق خیریّه به ایشان درست بکند که ما بتوانیم تا حد امکان پول جمع بکنیم و برایش بفرستیم تا این شخص زنده بماند؟ از زخمات شما بی نهایت سپاسگزارم.»
نقدا که آن ۴۵۵۰۰ را قطع کردن. که فرمود: این نقدبگیر و دست از آن نسیه بدار--- کاواز دهل شنیدن از دور خوش است.
یک مبلغ سوری بحساب واریز کردن ولی فقط باید تماشاش کنی و نمیشه نان بخری. تا دوماه دل خوش بهمین مقدار باشید.
بعد از دوماه هم که کوپن حاضر شد؛ این مبلغ را پس میگیرن و میگن حالا دیگه کوپن داری برو اگر گیرآوردی بخر.
هیچ حیوان خانگی به رامی ما دیده اید؟
یعنی میگی هرکس برای تو یک بلیط مجانی فرستاد بدون پرسش و جستجو در باره ی چند و چون قضیه سرت را میندازی پائین و میری بادا باد؟ حالا هم بیانیه صادر کردی که ما را (حمار) کنی؟ باشه!
ســالام دوسلار. امروز 10 ماه می ,موسابقات موغام بعد از پیروزی ارتش آزربایجان در قرا باغ شروع شد.حتم دارم موغام ( قره باغ شیکسته سی ) امسال طعم دیگری خواهد داشت. https://www.canlitv.me/az-tv-canli
دوستان گرامی، رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه که اقتصادش بر پایه سرمایه داری از نوع کلپتوکراسی است پس از ده ها سال کشتار و سرکوب از فراهم کردن نان برای مردم ناتوان است! چنان که چند روز پیش .....
..... منابع رژیم آخوندی نرخ های نوین نان های بدون سوبسید را این چنین اعلام کرده اند:
نان باگت فرانسوی پانزده هزار تومان
نیم باگت فرانسوی هفت هزار و پانصد تومان
نان باگت معمولی ده هزار تومان
نان لقمه ای دوهزار و هفتصد تومان
نان بربری فرانسوی سیزده هزار تومان
نان بربری کره ای پانزده هزار تومان
نان شیرمال هجده هزار تومان
نان فطیر پانزده هزار تومان
نان تست بزرگ بیست و نه هزار تومان
نان تست کوچک بیست و دو هزار تومان
نان همبرگری هفت هزار و پانصد تومان
و ..... و ..... و .....
روشن است که تاوان این تورم تازنده و گرانی های جهشی را کارگران و رنجبران و دهقانانی می دهند که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند و نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به کسانی که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند می فروشند تا جیب های زرسالاران و سرمایه داران از پول های مفت و بادآورده پر شوند!
چاره کار چیست و چه باید کرد؟
چاره کار خیزش کارگران، رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) برای درهم کوبیدن رژیم سرمایه داری و برپائی اقتصادی بر پایه عمومی سازی (سوسیالیسم) برای رسیدن به بهره برداری برابر و مشترک مردم از دارائی های سرزمینشان (کمونیسم) است!
سال ۱۹۹۰ در شهر تاشکند قدم می زدم که صدای آشنایی شنیدم ، جلو تر رفتم به بساط نوار فروشی رسیدم وکاست نوارهای گوگوش را با بلند گو های قوی در خیابان پخش می شد ؛ برایم عجیب بود مردم تاشکند عموما به دو زبا
سال ۱۹۹۰ در شهر تاشکند قدم می زدم که صدای آشنایی شنیدم ، جلو تر رفتم به بساط نوار فروشی رسیدم وکاست نوارهای گوگوش را با بلند گو های قوی در خیابان پخش می شد ؛ برایم عجیب بود مردم تاشکند عموما به دو زبان ازبکی و روسی تکلم می کردند
گوگو ش در این مصاحبه با هما نکات خیلی جالبی را طرح می کند ، وقتی دستگیرش می کنند ؛ باز جو ازش می خواهد کلیه نوار ها و آهنگ هایت را تحویل بده و گوگوش هم از ترس همه ی آهنگ ها را تحویل بازجو می دهد ؛
گوگو ش در این مصاحبه با هما نکات خیلی جالبی را طرح می کند ، وقتی دستگیرش می کنند ؛ باز جو ازش می خواهد کلیه نوار ها و آهنگ هایت را تحویل بده و گوگوش هم از ترس همه ی آهنگ ها را تحویل بازجو می دهد ؛ بعد از چند روز بازجو دو باره به گوگوش زنگ می زنه که زنم آهنگ هایت را گوش کرده می گه فلان آهنگ نیست و یا وقتی در سلول انفرادی بود ؛ آهنگ هایش را زمزمه می کرد که نگهبان سلولش به صدایش گوش می داد و آهنگی را در خواست می کرد ؛ آری تناقض واقعیت با ایدولوژی یکی کمونیستی و دیگری اسلامی
بعد از گفت‌وگوی هما سرشار با گوگوش بحث احساس و نظر کمونیستها و گوگوش در شبکه های اجتماعی خبر ساز شده است من دو خاطره از گوگوش و کمونیستها را در زیر می آورم آول: ۳۵ سال پیش علی خاوری دبیر اول حزب
بعد از گفت‌وگوی هما سرشار با گوگوش بحث احساس و نظر کمونیستها و گوگوش در شبکه های اجتماعی خبر ساز شده است من دو خاطره از گوگوش و کمونیستها را در زیر می آورم آول:
۳۵ سال پیش علی خاوری دبیر اول حزب توده ایران به ملاقات. ببرک کارمل رییس جمهور افغانستان که او هم یکی از کمونیست های استخواندار بود ؛ می رود ؛ بعد از سلام و احوال پرسی ؛ ببرک کارمل از حال و احوال گوگوش می پرسد ؛ علی خاوری در پاسخ ترش می کند و می گوید او هنرمند نیست و….که با عث مخالفت ببرک کارمل می شود
خاطره دوم : بازهم در افغانستان- در سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۰ -که در افغانستان در شهر ها و خانه ها عکس گوگوش همه جا تو‌چشم می خورد و همینطور رادیو و تلویزیون افغانستان روزانه چند آهنگ گوگوش را پخش می کرد؛ بعد یک رادیویی بود بنام « رادیو زحمت کشان ایران » که رادیو مشترک توده ای ها و فداییان خلق اکثریت بوددر شورای رادیو برای انتخاب ترانه ها اختلاف بود و‌با پخش آهنگ های گوگوش مخالفت می شد در این بین خانم. کمو نیستی بود که مخالفت آش از همه بیشتر بود ولی همین خانم وقتی در آشپز خانه مشغول آشپزی بود وقتی تلویزن کابل ترانه ای از گوگوش می گذاشت بدو بدو. از آشپز خانه خارج می شد و می نشست پای تلویزیون !!!!!!
دوستان گرامی، یکی از بهانه های خنده دار رژیم دژخیمان و شکنجه گران پس از سه برابر شدن بهای ماکارونی در بیست و چهار ساعت (که برابر است با سیصد درصد تورم در بیست و چهار ساعت!) واردات گندم .....
..... است! از یک سو گردانندگان رژیم ولایت فقیه با آب و تاب فراوان می گویند که ایران در کاشت و فراوری گندم به خودکفائی رسیده است و از سوی دیگر با این بهانه که واردات گندم با ارز یارانه ای انجام می شود و آرد به دست آمده با این گندم به کشورهای دیگر قاچاق می شود بهای ماکارونی را در بیست و چهار ساعت به سه برابر افزایش داده اند! روشن است که این رژیم اگر یک روز دروغ نگوید فردا نفس کشیدن را از یاد خواهد برد!
این رژیم دوزخی که اقتصاد آن بر پایه سرمایه داری از نوع کلپتوکراسی است اگر درباره ماکارونی این دروغ خنده دار را می بافد پس درباره رب گوجه فرنگی و گوشت و شیر و ماست و پنیر و قند و شکر و روغن و برنج و ..... چه پاسخی دارد؟
اما حتی اگر ما سخن رژیم ولایت فقیه را که اقتصاد آن بر سرمایه داری استوار است درباره واردات و صادرات بپذیریم این پرسش پیش می آید که سودی که هم از واردات و هم از صادرات کالاهای گوناگون به دست می آید به جیب چه کسانی ریخته می شود؟ پاسخ روشن است و آن این است که این سود به جیب زرسالاران و سرمایه داران ریخته می شود!
بررسی صادرات و واردات در دو سیستم اقتصادی سرمایه داری و کمونیستی می تواند ما را به فهم ناهمسانی های این دو سیستم و سودبخشی اقتصاد کمونیستی برای مردم یک سرزمین برساند.
در ساختار اقتصادی سرمایه داری واردات و صادرات در دست زرسالاران بخش خصوصی است، در این ساختار اقتصادی کالاهای گوناگون یک سرزمین که ساخته شدن و فراوری آنها به دست کارگران و رنجبران و دهقانان گرسنه ای است که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند تا جیب های کارخانه داران رژیم سرمایه داری پر شوند به دست سرمایه داران بخش خصوصی به کشورهای دیگر فروخته می شوند که سود به دست آمده از فروش آن کالاها نیز به جیب سرمایه داران و زرسالاران بخش خصوصی ریخته می شود و به کارگران و رنجبران و دهقانان گرسنه از این سودها چیزی نمی رسد!
از سوی دیگر هنگام واردات کالا از کشورهای دیگر باز هم زرسالاران بخش خصوصی سیستم سرمایه داری کالاهائی را از کشوری خریده و به کشوری دیگر می برند و سود به دست آمده از فروش آن کالاها باز هم به جیب زرسالاران و سرمایه داران بخش خصوصی ریخته می شود!
همچنان که آشکارا دیده می شود هنگام فروش کالاهای یک کشور به کشوری دیگر به دست زرسالاران بخش خصوصی سودی که می توانست از آن کارگران و رنجبران و دهقانان باشد به جیب مفت خورهای بخش خصوصی ریخته می شود و هنگام خرید کالاهای یک کشور و فروش آنها باز هم درآمد کارگران و رنجبران و دهقانان گرسنه ای که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند برای خریدن کالاهای کشورهای دیگر هزینه می شود و باز هم سود به دست آمده از فروش آن کالاها به جیب سرمایه داران مفت خور بخش خصوصی ریخته می شود!
در اقتصاد کمونیستی سود به دست آمده از صادرات کالاهای یک سرزمین به همه مردم می رسد چون دولت کمونیستی به نمایندگی از مردم آن کالاها را به کشورهای دیگر می فروشد و سود فروش نیز به همه مردم می رسد و هنگام خرید کالا از کشورهای دیگر تنها هزینه خرید آن کالا بدون سود از مردم دریافت می شود و هیچکس نیز در این میان پول های هنگفت و بادآورده را از راه واردات و صادرات کالاهای گوناگون به جیب نمی زند!
روشن است که زرسالاران و سرمایه داران در سیستم اقتصادی سرمایه داری پس از ساختن داستان های گوناگونی مانند ما کارشناس بازاریابی هستیم، ما کارشناس حمل و نقل هستیم، ما کارشناس انبارداری هستیم، ما بازارهای جهانی را بهتر از همه می شناسیم و ..... با واردات و صادرات کالا به روش کمونیستی دشمنی خواهند کرد چون سودهای مفت و بادآورده را سیستم اقتصادی کمونیستی از دست آنها خواهد گرفت!
گلناز عزیز زمانی که نگارش این کتاب را شروع کردم امید زیادی به بازتابش نداشتم زیرا که با موضوع قبلی کتابم که اعدام بود فاصله زیادی داشت ، اما الان با حسی از رضایت و اطمینان خاطر می دانم که در انتخاب
گلناز عزیززمانی که نگارش این کتاب را شروع کردم امید زیادی به بازتابش نداشتم زیرا که با موضوع قبلی کتابم که اعدام بود فاصله زیادی داشت ، اما الان با حسی از رضایت و اطمینان خاطر می دانم که در انتخاب موضوع و درونمایه داستانم اشتباه نکردم زیرا که همان قدر از سوی شما نویسنده و مترجم و مخاطب حرفه ای مورد توجه قرار گرفته است برایم کافیست .
باز سپاس بیکران
قلمتان سبز و‌پاینده
۴۳ سال است که رژیم اخوندی شعار مرگ بر اسراییل سر می دهد ؛ اکنون موساد چنان سلطه ای در پایتخت ایران پیدا کرده است که مخفی ترین عناصر اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی را در روز روشن ترور می کند و سالم به
۴۳ سال است که رژیم اخوندی شعار مرگ بر اسراییل سر می دهد ؛ اکنون موساد چنان سلطه ای در پایتخت ایران پیدا کرده است که مخفی ترین عناصر اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی را در روز روشن ترور می کند و سالم به پایگاههای خود بر می گردند و سر انجام همین استراتژی ضد اسراییلی اخوند های تبهکار ؛ موجب سرنگونی و مرگ جمهوری اسلامی خواهد شدترور هشت دانشمند هسته ای که هفت تاي ان موفق بود و 2انفجار در پایگاه هسته ای نطنز و همچنین پیچیده ترین عملیات ترور تاريخ جهان (ترور فخر ي زاده) نشان داد كه موسادنه تنها اشراف اطلاعاتي -عملياتي در داخل كشور داردبلکه دارای زندان مخفی در ایران است ؛ بگونه اي که افسران اطلاعاتي سپاه در داخل ايران توسط موساد بازجويي و سپس رها مي شوند
شایان ذکر است که رسانه‌های اسرائیلی، از جمله کانال ۱۳، پس از انتشار خبر کشته شدن این عضو سپاه پاسداران از او به عنوان فردی که در رشته حملات تروریستی علیه اسرائیلی‌ها در سراسر جهان نقش داشت یاد کردند.
کانال ۱۳ اسرائیل همچنین گزارش کردند صیاد خدایی کسی بود که منصور رسولی را برای ترور کنسول اسرائیل در استانبول مامور کرده بود.
دوستان گرامی، ارزش اسکناس بدون پشتوانه برابر با ارزش کاغذ است و آن چه که ارزش پول کاغذی را از میان برده و آن را بی پشتوانه می کند تورم است! تورم برابر با چیست؟ تورم برابر با بیشتر بودن پول و کم .....
..... بودن کالا در بازار یک کشور است!زمانی پشتوانه چاپ اسکناس زر و سیم و گوهر و ارز بود اما هم اکنون به جز چنین چیزهائی حجم کالاهائی که در بازار یک کشور یافت می شود پشتوانه پول چاپ شده از کاغذ است، از این روی کمتر بودن اندازه کالا در یک کشور از اندازه پول کاغذی چاپ شده در آن کشور برابر با بی ارزش شدن پول کاغذی است و این همان چیزی است که تورم نامیده می شود!
برای نمونه هنگامی که اندازه ماکارونی در بازار یک کشور دو برابر بشود ارزش پول کاغذی چاپ شده در آن کشور نیز برای خریدن ماکارونی دو برابر می شود اما هنگامی که اندازه ماکارونی در بازار یک کشور به نصف می رسد پول کاغذی چاپ شده در آن کشور نیز برای خریدن ماکارونی نیمی از ارزش خودش را از دست می دهد!
سیستم سرمایه داری بدون تورم در هیچ جا یافت نمی شود و سرمایه داری و تورم دو پدیده در هم تنیده اند! برای آن که بدانید چگونه سرمایه داری و تورم در هم تنیده اند نمونه ای می آورم:
در کشوری بهای هر بسته آرد یک دلار است، پس از آن که از آن آرد ماکارونی ساخته می شود هر بسته ماکارونی به پنج دلار فروخته می شود، از این پنج دلار یک دلار بهای آرد است، یک دلار هم بهای بسته بندی و سوخت و ترابری و هزینه های دیگری است که برای درست شدن ماکارونی از آن آرد پرداخته شده است که فرمول آن این چنین است:
آرد یک دلاری + هزینه یک دلاری = ماکارونی پنج دلاری
همچنان که دیده می شود از پنج دلار اگر دو دلار را کم کنیم آن چه بر جای می ماند سه دلار است و سه دلار بر ارزش آرد یک دلاری افزوده شده است، اما این سه دلار بهای چیست؟
سه دلار چیزی است که دیوید ریکاردو اقتصاددان انگلیسی آن را "ارزش افزوده" می نامد و کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی آن ارزش افزوده را بهای کاری می داند که کارگران انجام داده و با کار خودشان ارزش آرد یک دلاری با به پنج دلار رسانده اند و سه دلار بهای کار کارگرانی است که کالائی جز نیروی کار خودشان را برای فروش ندارند!
از این روی فرمول دیوید ریکاردو و یا کارل مارکس برای ساخته شدن ماکارونی چنین می شود:
آرد یک دلاری + هزینه یک دلاری + کار سه دلاری = ماکارونی پنج دلاری
اما آیا آن سود سه دلاری به کارگران می رسد؟ نه! سرمایه داری که دارای ابزار کار (سرمایه) است به کارگران نیم دلار برای خوردن و نمردن می دهد و دو و نیم دلار دیگر به جیب کارخانه دار ریخته می شود و کارخانه دار بی آن که کاری کرده باشد از دسترنج کارگرانی که کالائی جز نیروی کارشان را برای فروش ندارند و آن را به بهائی پائین تر از ارزش حقیقی آن می فروشند سودهای فراوان و پول های مفت به دست می آورد!
اما سرمایه دار برای آن که ارزش کالا کمتر از پنج دلار نشود و حتی بیشتر از پنج دلار بشود تا سود بیشتری ببرد و آن مزد بخور و نمیری را هم که به کارگران می داد به همراه هزینه فراوری کالا از نو به دست آورد کالا را احتکار می کند و قحطی مصنوعی به بار می آورد تا بهای ماکارونی بیشتر شود که فرمول آن چنین است:
آرد یک دلاری + هزینه یک دلاری + کار سه دلاری + احتکار = ماکارونی ده دلاری
که می توان این فرمول را این چنین نیز نوشت:
ماکارونی پنج دلاری + احتکار = ماکارونی ده دلاری
هنگامی که بهای ماکارونی دو برابر می شود پول نیمی از ارزشش را برای خریدن ماکارونی از دست می دهد و این همان پدیده ای است که به آن تورم گفته می شود.
تاوان این تورم و گرانی کالا را هم کارگران و رنجبران و دهقانانی می دهند که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند و نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به کسانی که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند می فروشند تا جیب های زرسالاران و سرمایه داران از پول های مفت و بادآورده پر شوند!
در اقتصاد کمونیستی چون ابزار کار (سرمایه) و ارزش افزوده کالاهای ساخته شده با آن از آن کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) است کار نکردن و مفت خوردن جائی ندارند! و از این گذشته چون دولت به نمایندگی از کارگران و رنجبران و دهقانان کشور را می گرداند کارهائی مانند احتکار برای به بار آوردن قحطی مصنوعی نیز دیده نمی شوند، از این روی اقتصاد کمونیستی بدون تورم است.
Mahmood Moosadoost برخی از لغزش‌های نوشتار بالا: بیتی ویا جمله ای ==> بیتی و یا جمله‌ای اعتراضات مردمی .روی گردانی ==> اعتراضات مردمی، روی‌گردانی چهل واندی ==> چهل و اندی
Mahmood Moosadoostبرخی از لغزش‌های نوشتار بالا:
بیتی ویا جمله ای ==> بیتی و یا جمله‌ای
اعتراضات مردمی .روی گردانی ==> اعتراضات مردمی، روی‌گردانی
چهل واندی ==> چهل و اندی
وآرزوی ==> و آرزوی
انقلاب است !همراه ==> انقلاب است! همراه
داده می شود . برای من ==> داده میشود. برای من
روز گارنیز ناموزد ز ==> روزگار نیز ناموزد ز
وا می دارد.تامل بر راه ==> وا‌می‌دارد. تامل بر راه
وعمل کرد خویش ! ==> و عملکرد خویش!
با حیرت،تاسف ==> با حیرت، تاسف
پراکنده،تحلیل ==> پراکنده، تحلیل
من نیزدر گوشه ای ==> من نیز در گوشه‌ای
ذهن های بسته گرفتاران ==> ذهن‌های بسته‌ی گرفتار آن
وخود ==> و خود
از خوداز می پرسم ==> از خود می‌پرسم
ومچ انداختن ==> و مچ‌انداختن
بر صدرهمان ==> بر صدر ِ همان
انزوا ،فروریختن بدنه ،دلسردی ==> انزوا، فروریختن ِ بدنه، دلسردی
تحول واصلاح بودند گردیده ! ==> تحول و اصلاح بودند گردیده!
ریزش،پراکندگی ودلسردی ==> ریزش، پراکندگی و دلسردی
دگم ها ، منیت های فردی ، یار ویار کشی وخود ==> دگم‌ها، منیت‌های فردی، یار و یارکشی و خود
برسر همین ==> بر سر همین
برسانسور خبری ،برسانسور ==> بر سانسور خبری، بر سانسور
وانتقادات ==> و انتقادات
وآن ==> و آن
وترس ==> و ترس
می دانیم.بی ==> میدانیم. بی
اخبار ونقد ==> اخبار و نقد
وببینم ==> و ببینیم
بلند گوو تکرار کننده ==> بلندگو و تکرارکننده
نیستیم . ==> نیستیم.
کشورتوسط ==> کشور توسط
صغیرهستیم ==> صغیر هستیم
وبد وخوبشان ==> و بد و خوبشان
شعار وخواست ==> شعار و خواست
آن هارا داخل ==> آنها را داخل
ونقد ==> و نقد
بررد ==> بر رد
ونتیجه این گونه ==> و نتیجه‌ی اینگونه
بسیاردیدنیست ==> بسیار دیدنیست
سانسور چیست ؟ ==> سانسور چیست؟
"رضا شاه روحت شاد " ==> "رضاشاه روحت شاد"
بدفعات تکرار می کنند.اما ==> به دفعات تکرار میکنند. اما
که حاصل عمل کرد نکبت بار چهل سال ==> که حاصل عملکرد نکبت‌بار چهل‌سال
حاصل توهم ونقش تلویزیون های من وتو وایران انتر ناسیونال است منعکس کرد.لذا ==> حاصل توهم و نقش تلویزیون‌های من و تو و ایران انترناسیونال است، منعکس کرد. لذا
وهمچون ==> و همچون
وقادر ==> و قادر
ونقطه ==> و نقطه
درقلب ==> در قلب
باشد .در درون ==> باشد. در درون
وافرادی ==> و افرادی
وگروهی ==> و گروهی
پنهان می سازدو مانع ==> پنهان می‌سازد و مانع
مواز ماست ==> مو از ماست
گاورا ==> گاو را
واز خود سئوال کنیم .ما چه می کنیم ؟امروز ==> و از خود سوال کنیم ما چه می‌کنیم؟ امروز
ونقشی ==> و نقشی
عملاحکومت ==> عملا حکومت
ودیکتاتوری ==> و دیکتاتوری
ترجیح داده می شود ؟ ==> ترجیح داده میشود؟
ما منتظرتا روز وروزگاری ==> ما منتظر تا روز و روزگاری
وکاری کارستان کند .اما ==> و کاری کارستان کند. اما
ونو آوری ==> و نوآوری
ودست کشیدن ==> و دست‌کشیدن
وشیوه عمل کردشان ==> و شیوه‌ی عملکردشان
نخواهد داشت.ما ==> نخواهد داشت. ما
وتراپی زمان کهولت گردیده ایم !هرکدام ==> و تراپی زمان کهولت گردیده‌ایم! هرکدام
خطوط وخط ==> خطوط و خط
طرح وبرنامه ای ==> طرح و برنامه‌ای
خواهد کرد.دلخوش ==> خواهد کرد. دلخوش
ونمی تواند ==> و نمی‌تواند
داردوواقعیت ==> دارد و واقعیت
ببیند.از ==> ببیند. از
درپراکندگی ،انزوا وخود خواهی های فردی وگروهی بسربرده وخواهد برد ==> در پراکندگی، انزوا و خودخواهی‌های فردی و گروهی بسر برده و خواهد برد
هر که نامخت از گذشت روزگار / هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار ***** این چام را نخست خود نویسنده این نوشتار باید به خودش بگوید و سپس به دیگران! در همین نوشتار و نوشته های .....
..... دیگر این نویسنده بارها و بارها بر روی رویدادهای سال ۱۳۵۷ نام: "انقلاب" گذاشته شده است! اما آیا در سال ۱۳۵۷ انقلابی در ایران رخ داد که ما هم سخن از انقلاب در آن سال بگوئیم؟ و آیا بازگشت ایران به هزار و چهارصد سال گذشته برابر با انقلاب است؟روشن است که سخن گفتن از انقلاب در سایه خرافه های دینی به جای مانده از زمان برده داری و شترچرانی یک جوک خنده دار است و هرگز نمی توان با خرافه های دینی انقلاب کرد و دگرشی بنیادین در ساختار یک سرزمین و به پیش رفتن آن سرزمین در سایه بی خردی و از کار افتادن مغزها با خرافه های دینی ناشدنی است و با این روال در سال ۱۳۵۷ هیچ انقلابی در ایران رخ نداد و آن چه همگان در آن سال دیدند انتحار اسلامی بود نه انقلاب اسلامی و از میان رفتن یک رژیم و بر سر کار آمدن رژیم واپسگرای کهنه پرستی که یک کشور را به نابودی بکشاند برابر با انقلاب نیست!
برای نمونه به خیابان ریختن مردم گمراه و نا آگاه آلمان پس از جنگ جهانی یکم و سر دادن شعارهائی مانند: "هایل هیتلر!" و بر سر کار آمدن نازی ها برابر با انقلاب نیست و آن چه همگان در آلمان پس از جنگ جهانی یکم دیدند انتحار بود نه انقلاب! آیا می توان بر سر کار آمدن هیتلر در آلمان پس از جنگ جهانی یکم را انقلاب دانست؟
روشن است که ما نمی توانیم بگوئیم پس از جنگ جهانی یکم مردم انقلابی آلمان به خیابان های آلمان ریختند و انقلاب بزرگی در آلمان برپا شد و در سایه این انقلاب رژیم نازی که یک رژیم انقلابی بود در آلمان بر سر کار آمد! آن چه که پس از جنگ جهانی یکم در آلمان رخ داد برابر با انقلاب نبود و برابر با انتحار بود و انتحار برابر با انقلاب نیست!
این سخن هم که در ایران انقلاب رخ داد اما به بیراهه رفت یا شکست خورد باز هم نادرست است چون در سال ۱۳۵۷ در ایران انقلابی رخ نداد که به بیراهه برود یا شکست بخورد!
درباره انقلاب روسستان به درستی می توان گفت که در روسستان انقلاب رخ داد و یک رژیم کمونیستی بر سر کار آمد اما سرانجام این انقلاب به بیراهه رفت و از دل واژه هائی مانند سوسیالیسم و کمونیسم بدترین چهره سرمایه داری که سرمایه داری دولتی است پدیدار شد!
درباره انقلاب بزرگ فرانسه نیز به درستی می توان گفت که در فرانسه انقلاب رخ داد و رژیم جمهوری بر سر کار آمد و سرانجام این انقلاب به بیراهه رفت و جمهوری جایش را دوباره به رژیم پادشاهی داد.
درباره کمون پاریس نیز می توان گفت که انقلابی رخ داد اما با تازش نیروهای فرامرزی به ویژه آلمان و همکاری دشمنان کمون پاریس در درون فرانسه با آنها کمون پاریس شکست خورد!
درباره انقلاب مشروطه ایران نیز می توان گفت که انقلابی در ایران رخ داد اما سرانجام انقلاب مشروطه با کارشکنی های نیروهای کهنه پرست به ویژه آخوندیسم شکست خورد و سرانجام ایرانیان از زندان آریامهری سردرآوردند!
اما آیا درباره رویدادهای سال ۱۳۵۷ در ایران و از میان رفتن رژیم پهلوی پس از این رویدادها نیز می توان گفت که مانند فرانسه و روسستان انقلاب رخ داد اما به بیراهه رفت یا شکست خورد؟ روشن است که نه!
به شعارهائی که مردم نا آگاه و گمراه ایران در سال ۱۳۵۷ در خیابان ها سرمی دادند نگاه کنید: "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله!" و یا: "این است شعار ملی، خدا، قرآن، خمینی!"
پس از آن که رژیم پهلوی با چنین شعارهائی سرنگون شد آیا یک رژیم کمونیستی بر سر کار آمد که ما بگوئیم سپس این رژیم از میان رفت و انقلاب به بیراهه رفت و رژیم آخوندی بر سر کار آمد؟ روشن است که با شعارهای مردم گمراهی که می خواستند خمینی فرمانروای ایران شود یک رژیم کمونیستی و دموکرات نمی توانست بر سر کار آید!
همه دیدند که پس از سرنگونی رژیم شاه خمینی همه کاره ایران شد و هر چه دلش خواست کرد و کشور ایران هزار و چهارصد سال به گذشته بازگشت! در ایران و در سال ۱۳۵۷ هیچ انقلابی رخ نداد که مانند فرانسه و روسستان این انقلاب به بیراهه برود و یا مانند کمون پاریس و مشروطه شکست بخورد و آن چه همگان در ایران و در سال ۱۳۵۷ دیدند انتحار اسلامی بود نه انقلاب!
بسيار پر معنا و نقدى كه از صافى خرد و بدون اوردن سندى از بزرگان غربى و تمامى نقدى است از فرهنگ بومى و كشور خودمان و مردم خودمان و ارتباط مستقيم ان به روشنفكران اينترنتى كه اساسا خواسته و ه
بسيار پر معنا و نقدى كه از صافى خرد و بدون اوردن سندى از بزرگان غربى و تمامى نقدى است از فرهنگ بومى و كشور خودمان و مردم خودمان و ارتباط مستقيم ان به روشنفكران اينترنتى كه اساسا خواسته و هدف خود را بر انچه اين مردم ستم ديده ايران ميخواهند ترجيح ميدهند و داده اند ؟ همين دو روز گذشته در فيس بوك دوستى كه مرتب انواع پست ها را فعالانه و بدون مكس و تأمل مى گذارد سندى است كه نوشته محققى عزيز را ثابت ميكنددرود بر شما و قلمتان و نقد جانانه ای که نثار بخشی از اپوزیسیون رضا پهلوی کردید. من بهیچوجه طرفدار رضا پهلوی و نظام گذشته نیستم ، ولی یک موضوع مهم و کلیدی را که این بخش از اپوزسیون که خودرا
Reza Boroumandدرود بر شما و قلمتان و نقد جانانه ای که نثار بخشی از اپوزیسیون رضا پهلوی کردید.
من بهیچوجه طرفدار رضا پهلوی و نظام گذشته نیستم ، ولی یک موضوع مهم و کلیدی را که این بخش از اپوزسیون که خودرا دموکرات و مدافع حقوق بشر میداند
هنوز درک نکرده ام و آن اینست که چطور میتوان خودرا دموکرات تلقی کرد ولی
حاضر به پذیرش همکاری با دیگر نیروهای دموکرات نبود ،آن هم در مقابل رژیمی
بغایت ارتجاعی و سرکوبگر که بجز ایستادگی و همبستگی همه مخالفین قدمی عقب
نشینی نمیکند و باز هم در این بزنگاه مرتکب همان اشتباه تاریخی میشود که در انقلاب ۵۷ کرد .یعنی حمایت از خمینی را بر حمایت از بختیار ترجیح داد . تاریخ
و آیندگان هرگز این کج اندیشی را نخواهد بخشید، همانقدر که مردم از دکتر صدیقی و بختیار به نیکی یاد میکنند ، عملکرد جبهه ملی و بخشی از نیروهای چپ را هنوز
نبخشیده اند . ولی هنوز برای تشکیل جبهه متحد دموکراسی خواهان و مدافعین
حقوق بشر در ایران دیر نیست اگر که امثال آقای محققی و دیگر رفقایش نیز صدای
خودرا بلند کنند.
اگر گردانندگان رژیم آخوندی به اندازه یک خر فهم داشتند (که ندارند!) می فهمیدند که هر بلائی که بر سر اقتصاد ایران آمده است در سایه برنامه ایران بر باد ده خصوصی سازی بوده است!
Ahoo Shokraei آهو خانم، موضوع عضویت سوئد در ناتو و "دیپلماسی" اردوغان دو موضوع جداگانه هستند گرچه حالا بهم ربط پیدا کرده اند. دلایل و پروسه تقاضای عضویت سوئد و فنلاند در ناتو به اندازه کافی مورد بحث ق
Ahoo Shokraei آهو خانم، موضوع عضویت سوئد در ناتو و "دیپلماسی" اردوغان دو موضوع جداگانه هستند گرچه حالا بهم ربط پیدا کرده اند. دلایل و پروسه تقاضای عضویت سوئد و فنلاند در ناتو به اندازه کافی مورد بحث قرار گرفته است و هم اکنون یک واقعیت است، حالا چه ما خوشمان بیاید یا نیاید. اما اینکه اردوغان با توجه به ضعف اساسنامه ناتو که طبق آن همه اعضای کنونی این سازمان باید به عضو جدید خوش آمد بگویند تا عضویت ان رسمیت پیدا کند، شرط و شروط استرداد پناهندگان کرد را مطرح می کند، نشان دهنده شخصیت و ایدئولوژی مبتدل ایشان است. شما که می دانید طبق قوانین سوئد صرفا سمپاتی به یک سازمان تروریستی جرم محسوب نمی شود. اصولا از نظر ترکیه و مخصوصا دولت اسلامگرای اردوغان همه کرد ها تروریست هستند، بعلاوه اینکه این کشور نسل کشی ارامنه را هم در کارنامه خود دارد. به هر روی به احتمال زیاد دولت سوئد در وهله اول خود تلاش خواهد کرد رضایت ترکیه را جلب کند و اکر موفق نشد باید دید قدم بعدی ناتو چه خواهد بود. زمانی که اساسنامه ناتو نوشته شد احتمالا تصور اینکه یک "سلطان" هم به عضویت این سازمان در خواهد آمد را نکرده بودند! اما به هر روی ملاحظات اروپا و آمریکا از این زاویه است که با اخراج ترکیه از ناتو این کشور ممکن است به دامان روسیه بیفتد، ولی اگر قرار باشد بین سوئد و فنلاند یا ترکیه انتخاب کنند به احتمال زیاد انتخاب آنها ترکیه نخواهد بودآقای یعقوبوند. این نشانه سیاست پست سوئد هم در تقاضای عضویت، ترک بی طرفی و اعلام آمادگی با مذاکره با ترکیه هم هست. اگر این گروه هایی که ترکیه درخواست عدم حمایت اونها رو کرده تروریستی هستند
آقای یعقوبوند. این نشانه سیاست پست سوئد هم در تقاضای عضویت، ترک بی طرفی و اعلام آمادگی با مذاکره با ترکیه هم هست.اگر این گروه هایی که ترکیه درخواست عدم حمایت اونها رو کرده تروریستی هستند پس واقعا سوئد خانه امن تروریست هاست. اما اگر نیستند و سوئد به خاطر حقوق بشر و آزادی ازشون حمایت کرده چه جای مذاکره است؟
مذاکراتی که طبق گفته مقامات سوئدی امکان فاش جزئیاتش نیست.
مگر حق ما نیست که بدونیم سوئد چطور می خواد موافقت ترکیه رو جلب کنه؟
دوست گرامی، کیانوش توکلی، در سیستم سرمایه داری کسی می تواند حرفش را پیش ببرد که پول داشته باشد و فرمانروائی با نیروی زر که به آن زرسالاری (بورژوازی) گفته می شود یکی از ویژگی های .....
..... سیستم سرمایه داری است!از این روی رژیم دوزخی ولایت فقیه با پول های مفت و بادآورده ای که در دست دارد و از آن مردم گرسنه ایران هستند به گردانندگان سایت های گوناگون در جهان اینترنت رشوه می دهد تا نقشه هایش را پیاده کند!
آقای عبدی خیلی آسمان .ریسمان بافتی . جفنگ گویی هم حدی دارد . شما در پی تطهیر چه چیزی هستید ؟ شما عملا در حال محکوم کردن رفتار و واکنش به حق ملت هستید . توجه کنید آقای پر مدعا .
صلاح سروشآقای عبدی خیلی آسمان .ریسمان بافتی .
جفنگ گویی هم حدی دارد .
شما در پی تطهیر چه چیزی هستید ؟
شما عملا در حال محکوم کردن رفتار و واکنش به حق ملت هستید .
توجه کنید آقای پر مدعا .
این نظام ادعای دینی ومذهبی وپاک بودن دارد .
معمارش که روحش در عذاب باشد انشاالله روحانی بود وفقط اسلام را می خواست . ولی فقیه وقیحش روحانی است و تمام دنیا را دشمن می خواند وتنها اسلام را می خواهد . روسای قوه قضاییه و جمهورش روحانی هستند وفقط اسلام را می خواهند . رئیس مجلسش خواهر زاده همسر رهبر است ونوچه بیت رهبری وفقط اسلام را می خواهد .مجلسش اسلامیست . اقتصادش اسلامیست . ودر یک کلام همه چیزش اسلامیست جز مردمش ..
خوب این اسلام چه چیزیست که ۴۳ سال است که پیاده شده و هیچکس حتی معمار بد اخلاقش هرگز توضیحی در مورد آن نداده ؟
تصور عامه وما این است که اسلام ومحمد وعلی یعنی پاکی .صداقت .راستی . اخلاق . عدالت . وبرابری ....
اما در عمل مسئولین این نظام به ما فهماندند که تصور ما از اسلام غلط است
حساب‌های کاربری فیس‌بوک و اینستاگرام اینجانب سال گذشته بدون هیج دلیلی برای همیشه بسته شد.در همان زمان متوجه شدم که برای بسیاری از فعالین سیاسی در خارج از کشور همین اتفاق افتاده است و حذف پست‌های
حساب‌های کاربری فیس‌بوک و اینستاگرام اینجانب سال گذشته بدون هیج دلیلی برای همیشه بسته شد.در همان زمان متوجه شدم که برای بسیاری از فعالین سیاسی در خارج از کشور همین اتفاق افتاده است و حذف پست‌های مخالفان جمهوری اسلامی در فیس‌بوک و اینستاگرام و بستن حساب‌های کاربری آنان مسئله‌ای است که به‌خصوص از سال ۱۳۹۸ تا اعتراض‌های اردیبهشت ۱۴۰۱، بارها در کانون توجه قرار گرفت. حالا مشخص شده است که یک شرکت آلمانی به نام «تلاس اینترنشنال» واقع در شهر اسن که بیش از ۳۰۰ کارمند فارسی‌زبان در آن مشغول به کارند، مسئول تحلیل محتوای فارسی و حذف هشتگ‌ها و حساب‌های کاربری است که خلاف دستورالعمل اینستاگرام و فیس‌بوک ارزیابی می‌شوند.ســـالام دوســـلار.. آقای امیر طاهری... شما هر وقت توانستید حکومت کودتایی اگستو پینوشه در شیلی را یک حکومت قانونی بدانید , آن وقت حکومت پهلویان که با کودتا به سر کار گذاشتند, هم مشروعیت قانونی
خواهد داشت. در ضمن , رضا پالانی معروف به رضا شاه را با ( کمال آتا ترک ) مقایسه نکنید. آتا ترک با شکست دادن انگلیسی ها بوسیله ملت ترک به قدرت رسید ولی رضا پالانی را انگلیسی ها به حکومت نشاندند . دلیل اصلی این کودتای انگلیسی که پهلویان را به سر قدرت نشاندند , این بود که پادشاهان ترک ایران که چندین صد سال در ایران حکومت میکردند , بعد از دست رفتن امپراطوری عثمانی , می خواستند رابطه نزدیکی را با ترکیه جوان ایجاد بکنند . این همبستگی ترک ها , انگلیسی ها را وادار میکرد که یک حکومت دست نشانده (( از نوع فارسی )) که به عنوان ( نیرو و سرزمین بازدارنده ) بین ملت های ترک بوجود بیاورند , که تا اندازه ای موفق شدند. ولی همانطور که میدانیم تشکیل « توران» که ناشی از همبستگی اقتصادی, سیاسی و میلیتاری بین کشورهای ترک منطقه است , در حال شکل گرفتن می باشد.در ضمن اگر وقت هم کردید کتاب با ارزش از دکتر محمد قلی مجد به عنوان (( رضا شاه و بریتانیای کبیر )) را بخوانید.
https://www.youtube.com/watch?v=gqxTYEml0L8&t=1s
نمونه های از این کتاب....
لرها و بختیاری های آگاه "رضاشاه روحت شاد" می گویند؟ بخشی از جنایات جنگی و نسل کشی رضا خان پالونچی در لرستان بروایت ویلیام داگلاس
لرها و بختیاری های آگاه "رضاشاه روحت شاد می گویند؟بخشی از جنایات جنگی و نسل کشی رضا خان پالونچی در لرستان بروایت ویلیام داگلاس
قاضی مشهور دیوان عالی آمریکا بود، که در سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ از ایران و مناطق عشایری جنوب بازدید کرده است
خاطره ای هولناک از یک پیرمرد ۸۰ ساله لر از عملکرد جنایتکارانه امیر احمدی نقل میکند که بسیار فجیع است! لازم بذکر است که امیر احمدی نخستین سپهبد ارتش رضا خانی و از همدستان وی در کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ بود!
جنایت امیر احمدی در لرستان(معروف به قصاب لرستان)
امیر احمدی فرمان داد تا جوانان لر را اسیر کنند! در همین زمان آتشی از زغال و هیزم برافروخت! من به فوریت دریافتم که چکار میخواهد بکند. او ورقه ای بزرگ از آهن را آنقدر داغ میکرد که گداخته و قرمز میشد! او به افرادش دستور داد تا یکی از اسیران لر را بیاورند! دو سرباز هر کدام یک سمت اسیر را نگه میداشتند! سرباز سوم با شمشیر پشت سر اسیر قرار میگرفت و سر او را از بدن جدا میکرد! وقتی سر اسیر از بدنش جدا میشد, امیر احمدی فریاد میزد "بدو"!کله بر روی خاک میفتاد و کلنل ورقه داغ شده را بر روی گردن اسیر میگذاشت مرد بی سر گام هایی برمیداشت و بر زمین فرو میغلتید!
امیر احمدی فریاد میزد که یکی بلندتر از این بیاورید تا بهتر از این بدود! لرها یکی پس از دیگری بی سر میشدند! این ورقه آهن گداخته بارها و بارها بر روی گردن بریده اسرا قرار میگرفت!
پس از این جنایت, فکر تازه ای به سر امیر احمدی جنایتکار زد تا بر سر مسافتی که اجساد بی سر میدویدند, شرط بندی کند و بر سر تعداد قدمهایی که قبل از فرو افتادن میدویدند, بساط برد و باخت راه بیندازند! هر بار هم که این عملیات وحشیانه انجام میشد, خود سرهنگ و افسران و درجه داران مثل تماشاچیان مسابقه فوتبال با دست زدن و هورا کشیدن و هلهله, دوندگان را تشوق میکردند که قبل از مرگ بیشتر بدوند!
امیر احمدی را در سالهای سرکوب لرستان, "قصاب لر" میخواندند چه خود او در سخنرانی اش در بروجرد در سال ۱۳۰۳ "برانداختن نام لر از لرستان" را همه جا بر زبان میاورد! (بنقل از روزنامه ایران ۱۲ جوزا ۱۳۰۳ - سخنرانی بروجرد بنقل از عملیات لرستان, اسناد سرتیپ محمد شاه بختی)
https://www.balatarin.com/permlink/2021/2/7/5504359
بلوشر سفیر وقت آلمان در ایران، شرایط بازداشت سردار اسعد را اسفناک توصیف کرده و نوشته است که سردار در نخستین روزهای بازداشت خود به سبب سوء ظن فقط و فقط از تخم مرغ‌هایی که خود می‌پخت تغذیه میکرد اما مدتی بعد رئیس زندان دستور داد که سردار اسعد نیز باید مانند دیگران از غذای زندان بخورد . سردار اسعد سرانجام در دهم یا به قولی بیست و هفتم خرداد ماه سال 1313 خورشیدی در زندان قصر در سن 55 سالگی چشم از جهان فروبست، دکتر جلال عبده دادستان دادگاه کیفری که بعد از تبعید رضاخان برای رسیدگی به جرائم و جنایات عوامل رضا خان در نظمیه تشکیل شد تاریخ مرگ سردار را 27 خرداد و علت مرگ سردار اسعد را تزریق سم بوسیله پزشک احمدی نوشته (در کتاب 40 سال در صحنه) و احمد سمیعی در کتاب « برکشیده به ناسزا» به نقل از نعمت اله قاضی ( شکیب) تاریخ مرگ سردار را سی‌ام خرداد ماه 1313 و علت مرگش را سم ریخته شده در غذا به وسیله پزشک احمدی بیان کرده است .
ملک الشعرای بهار در کتاب تاریخ احزاب سیاسی حکایتی نقل میکند که نشان دهنده دوستی عمیق رضاخان و سردار اسعد در دورانی که قدرت یافتن رضاخان روند صعودی به خود گرفته بود، است . به نوشته مرحوم ملک الشعرای بهار شبی در باشگاه ارامنه به مناسبتی تاتر و جشنی بر پا بود و در فاصله پرده اول و دوم نمایش میهمانان برجسته از جمله رضاخان، سردار اسعد و... به یک اتاق برای استراحت راهنمایی شده که روی میزهای آن انواع تنقلات چیده شده بود و سخن از درگیری با اشرار اردبیل و نواحی شمالی به میان آمد و سردار اسعد گفت: در این نبرد که در معیت حضرت والا (سردار سپه) بودم که سردار سپه فورا حرفش را قطع کرد و گفت: خیر، بنده در رکاب حضرت اجل بودم .اما سرانجام این دوستی نیز فرجامی سخت و صعب یافت و رضا خان بار دیگر پنجه در صورت یک یار دیگرش کشید.
https://www.youtube.com/watch?v=Abmmo5gHxvU ســالام دوســـلار.. البته این فیلم ( تومیروس ) را بدون زبان روسی و تنها با زیر نویس انگلیسی را هم با لینک بالائی می توان دید .
https://www.youtube.com/watch?v=z-f83D2DwD0 ســـالام دوســـلار.. فیلم ( تومیروس ) را به زبان روسی و با زیر نویس انگلیسی که به مدت 2:34 دقیقه به روی اکران آمده است را می توان با لینک بالایی دید.
نوشته ی کمابیش خوبی است ولی اشکالاتی هم دارد. قدرت گیری کمونیستها و نیت پنهان زنده یاد دکتر مصدق(ع) بهانه بود.
لب مطلب این بود که چرچیل رفت پیش آیزنهاور و گفت که بریتانیای اکبیر برای بازسازی خرابیهای پس از جنگ نیاز به پول کلان دارد و باید ثروت ملت ایران را هرطور شده از چنگشان بیرون بیاوریم وگرنه هزینه را باید دولت آمریکا بدهد. همین.با همه ی احترامی که به جناب آقای شاکری زند دارم ولی گمان میکنم ایشان برداشت درستی از جامعه درون مرز ندارند وگمان میکنند مشروطه خواهی در درون مرز محلی از اعراب دارد.
حالا چندنفری اینجا وآنجا وسط دعوا نرخ تعیین میکنند و شعار میدهند که روحت شاد نادرشاه ملاک نیست.شک نیست که رضاشاه در نیمه ی نخست پادشاهی خود که فرمان اداره مملکت بیشتر در دست فرهیختگان بود؛به این مقامات اختیار داد که اقداماتی در زمینه پیشرفت کشور انجام دهند.که البته قانونیش هم همین بود و نیاز به اجازه هم نبود چون کشور نظام مشروطه داشت و نه سلطنت فردی.
حالا بفرض اینکه اصلا رضاشاه گُله گُل بسیار خوب بروند ایشان را از قبر بیرون آورده برتخت بنشانند. ولی اینکه چون ایشان بگمان سلطنت طلبان (مشروطه خواهان جدید) خوب دیکتاتوری بوده دلیل نمیشه که اسپرم ایشان هم خوب باشد.چطور استکه هرگز پسر یا قاتل زنجیره ای را بخاطر داشتن ژن پدر مجازات نمیکنند؟ چون دلیل علمی میاورند که اخلاق و منش خشونت یا خوبی از طریق ژن موروثی نیست.
حال جمهوری خواهان پیشنهاد میکنند که فرض کنیم شاهزاده هم مثل پدر بزرگش باشد؛چه اشکالی دارد که بجای اینکه سند کل کشور را بنامش بزنیم؛ چند سال چند سال انتخابش کنیم تا اگر یهو مشکل دیده شد با فرد مناسب دیگری عوضش کنیم؟
این استدلال منطقی را مشروطه خواهان سالم هم پذیرا هستند. میماند آنهائیکه هدفشان از مشروطه(بخوانیدسلطنت) قصد دیگری دارند. قصد واقعی ایشان اینستکه یک کسی را دیکتاتور کنند و در سایه ی خشونت او کشور را بچاپند. یعنی همانهائی که اینک درخدمت ولایت فقیه هستند فردا مشروطه خواه سلطنت طلب خواهند شد. چون پرورش دیکتاتور برایشان هزینه دارد و نمیخواهند هر چهارسال یکبار برای رئیس بعدی باز هم هزینه کنند بلکه با یکبار هزینه کردن میخواهند یا عمر از طرف بهره برداری کنند. البته این را رک نمیگویند و کلی صغری و کبری میاورند تا همین را جا بیندازند.ببینید سوئد و دانمارک را! ملکه بریتانیای اکبیر را ببینید! چقدر خوب و ناز هستند.
اتفاقا در این مورد قدرتهای امپریالیستی هم نظرشان به نظر ایشان نزدیک تر است.توی آنهمه شعار تلویزون آل سعود و ملکه میروندو شعار نادرشاه روحت شاد را مدام نمایش میدهند.
به نکته بسیار مهمی اشاره می فرمائید. من هم با شما هم نظر هستم که ما منفردین که محتوای نظام آینده برایمان مهم است نه شکل آن، باید تلاش کنیم یک تشکیلات جدید فراحزبی و
، به نکته بسیار مهمی اشاره می فرمائید. من هم با شما هم نظر هستم که ما منفردین که محتوای نظام آینده برایمان مهم است نه شکل آن، باید تلاش کنیم یک تشکیلات جدید فراحزبی و فرا ایدئولژیک با هدف سازماندهی همه نیروهای دموکرات و سکولار در سراسر جهان، از هر دو طیف مشروط خواه و جمهوریخواه، ایجاد کنیم. چنین سازمانی بهتر از تشکلات سنتی قادر خواهد بود با نیرو ها و شخصیت های مبارز درون کشور هم ارتباط برقرار کرده و از آنها حمایت کندبی توجه ای خود ماها , که به شیوه یک لشکر پراکنده در جهان هستیم هم یکی از این عوامل موجود است ,باور کنید , که آمار کمی و کیفی ما هم نسبت به این سازمانهای دهن پر کن ,اهم از شورای ایکس ,گزار ,سر محله
بی توجه ای خود ماها , که به شیوه یک لشکر پراکنده در جهان هستیم هم یکی از این عوامل موجود است ,باور کنید , که آمار کمی و کیفی ما هم نسبت به این سازمانهای دهن پر کن ,اهم از شورای ایکس ,گزار ,سر محله و اتحاد جمهوری خواهان پنجاه نفره , ای کاش ما منفردین هم میتوانیستم , یک سازمان و یا تشکلی را به شیوه ای سازماندهی , میکردیم , حداقل روزانه به چند زبان توییت , و یا ایمل به دفتر دستک این سناتورهای پولکی ارسال میکردیم ,تا اینگونه شاهد نباشیم , که پومپو که اطلاعات بسیار خوبی نسبت خوبی به شرایط , و مناسبات ,درونی ایران دارد , فریب این فرقه مذهبی امام زمانی نخورد .ملاحظه میکنید؟ در شهرهای بزرگ فقط خبراز جو سنگین امنیتی است.(توجیهی برای غیبت معترضان). مگر در شهر های کوچک جو سبک امنیتی است؟
سرنوشت ما برآیند این نیروهاست.
دوستان گرامی، هنگامی که کالائی از دستمایه هائی ساخته می شود و به بهائی گرانتر از ارزش آن دستمایه ها فروخته می شود پس از کسر بهای دستمایه های آن کالا پولی که پس از فروش آن کالا .....
..... بر جای می ماند سود است، این سود بهای چیست؟ این سود بهای کاری است که انجام شده است تا آن کالا ساخته شود! کار را کارگران انجام می دهند و این سود ارزش کاری است که انجام شده است تا کالائی ساخته شود.در سیستم سرمایه داری چون ابزار کار (سرمایه) در دست سرمایه داران است این سود به کارگران نمی رسد و سرمایه داران نان بخور و نمیری به کارگران می دهند و این سود را به جیب می زنند!
در رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه کارگران و رنجبران و دهقانان گذشته از آن که نیروی کارشان را با بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به زرسالاران و سرمایه داران می فروشند رژیم برای سود بردن بیشتر سرمایه داران بهای کالاها را گرانتر می کند و پولی به کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) به نام یارانه می دهد و کارگران و رنجبران و دهقانان آن پول را برای خرید کالاهائی می پردازند که در دست سرمایه داران و زرسالاران است و با این روال آن چه که رژیم آن را یارانه می نامد غیر مستقیم به زرسالاران و سرمایه داران می رسد و چیزی در دست انبوه میلیونی مردم گرسنه نمی ماندو این ترفندی است که رژیم ولایت فقیه برای بهره کشی و تاراج بیشتر کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) به کار می برد!
ترفند دیگر رژیم نیز این است که پیاپی اسکناس چاپ می کند و پول های کاغذی را برای خاموش کردن کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) به آنها می دهد اما ارزش اسکناس بدون پشتوانه برابر با ارزش کاغذ است و رژیم نیز پشتوانه ای برای با ارزش ماندن پول کاغذی ندارد! از این روی چون اندازه پول کاغذی از اندازه کالاهای درخواستی بیشتر می شود تورم تازنده و گرانی های جهشی نیز همچنان دنباله دار می مانند!
همچنان که دیده می شود رژیم مانند خر در گل گیر کرده است و چون توان چاره کردن بحران های اقتصادی مرگباری که گرفتارشان شده است را ندارد به سرکوب مردم به جان آمده از ده ها سال بیداد و ستم می پردازد!
از این روی مردم ایران پس از ده ها سال گیر کردن در دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران دو راه در پیش رو دارند، یک راه این است که همچنان بسوزند و بسازند و راه دیگر خیزشی همگانی برای درهم کوبیدن رژیم دژخیمان و شکنجه گران و برپائی رژیمی کمونیستی است!
دراینکه گوگوش فردی خودساخته است شکی نیست. و واقعا دست خوش دارد که یک دختر از خانواده ای نه چندان سالم توانست بلطف زیباپی و خوش ادائي خود که برمیگردد به اینکه روی سن ازکودکی رشد کرد؛ به این درجه از
محبوبیت و شهرت برسد.که کار هرکسی نیست.البته بیشتر از صدایش این همان زیباپی و خوش ادائي بود که مردم را پای تلویزیون را جذب میکرد و اگر تلویزیون نبود بعید میدانم گوگوش اینطور شهره میشد.ولی در این میان یک نکته برای من هنوز جا نیفتاده؛وآن اینست که در رژیم زن باره ای مانند رژیم آخوندی و بچه آخوندی اسلامی ایران که آخوند ها و عواملشان از فلان زن ماشین نویس خوش بر و رو در اداره هم نمیگذشتند چطور شد که به بمب خوشگلی مثل گوگوش هیچ دست درازی نکرده اند.
من گمان میکنم که ایشان دستکم برای مدتی درپناه یک آخوند کله گنده ای بوده که کسی دیگری جرات نداشته نزدیکش بشود.وشاید این هم جزو رازهائی باشد که احمدی نژاد بآن پی برد و اینک برای خود مسونیت خریده است.
من حق میدهم به گوگوش که بشدت ترس دارد از افشای این راز چون میبیند که رژیم اسلامی اگر اراده کند بهر جائی در جهان میتواند دسترسی داشته باشد(البته با خرج کردن پول نفت ونه قدر قدرتی ذاتی). ولی امید وارم این خانم خاطراتش را در جائی مکتوب کرده باشد تا آیندگان عمیقا پی به رذالت طبقه ی آخوند ببرند.
آخوند مفت خور و ضد کمونیست سیدعبدالله فاطمی نیا که ننگ تبریز و آذربایجان بود مُرد! (باشوا داش دوشسون تون بتینین بیری تون بتین!)
دوستان گرامی، رژیم ولایت فقیه که اقتصادش بر کلپتوکراسی استوار است و مردم ایران را گرفتار تورم تازنده و گرانی های جهشی کرده است می گوید که چون می خواهد برای پشتیبانی .....
..... از تولید کنندگان نرخ کالاها را بالا ببرد برای آن که مردم زیان نکنند به آنها یارانه می دهد! اما آیا همه چیز به این سادگی است که رژیم سرمایه داری آخوندی می گوید؟سخن آشکار و روشن رژیم سرمایه داری ولایت فقیه بالا بردن نرخ کالاها برای سود بردن سرمایه دارانی است که رژیم آنها را تولید کنندگان می نامد! و در این سخنان چیزی از سود بردن کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) که نیروی کارشان را با بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به سرمایه داران می فروشند دیده نمی شود!
از سوی دیگر آن یارانه ای که رژیم به گفته خودش به مردم می دهد برای خریدن کالاهای گوناگونی به کار می رود که در دست سرمایه داران است! و با این روال یارانه ای که رژیم به گفته خودش به مردم می دهد غیر مستقیم به جیب سرمایه داران و زرسالاران ریخته می شود! پس سودی که به مردم از یارانه داده شده رژیم می رسد کو؟
فرمول اقتصادی رژیم دژخیمان و شکنجه گران بر چند چیز استوار است، یکی این که حجم کالاهائی که مردم به کار می برند اندازه ثابتی دارد و کمتر یا بیشتر نمی شود، دیگر آن که پولی که در دست مردم است دارای ارزش ثابتی است و ارزش آن پول نیز کمتر یا بیشتر نمی شود! پیاده شدن فرمول رژیم آخوندی هنگامی شدنی است که حجم کالاهای در دسترس برابر با حجم کاربرد همان کالاها باشد و دارای اندازه ثابتی باشد که کمتر یا بیشتر نشود!
اما هنگامی که در دوزخ رژیم آخوندی حجم فراوری کالا کمتر از حجم کاربرد کالاست و از سوی دیگر حجم واردات کالاهای گوناگون از کشورهای دیگر بیشتر از درآمد رژیم آخوندی است رژیم دچار کسر بودجه خواهد شد!
سپس رژیم برای جبران کسر بودجه ناچار خواهد بود پیاپی پول چاپ کند و به درون سیستم سرمایه داری بریزد و ارزش پول باز هم پائین بیاید و تورم تازنده و گرانی های جهشی باز هم دنباله داشته باشند!
البته رنج گرانی های جهشی و تورم تازنده در رژیم دژخیمان و شکنجه گران برای کارگران و رنجبران و دهقانانی است که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند و نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به کسانی که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند می فروشند تا جیب های زرسالاران و سرمایه داران از پول های مفت و بادآورده پر شوند!
سخن کوتاه، تا صد سال دیگر نیز اقتصاد رژیم ولایت فقیه که بر سرمایه داری از گونه کلپتوکراسی استوار است درست بشو نیست و تنها چاره ای که برای کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) می ماند درهم کوبیدن رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه و برپائی رژیمی کمونیستی است!
سعید برزین: سلام آقای معمارزاده - این مطلب به نقد کارنامه من مربوط نمی‌شد که بخواهم در آن بخودم عیب بگیرم و یا تعریف کنم. - اشتباه بزرگ سیاسی من انتخاب افکار علی شریعتی در دوران قبل
سلام آقای معمارزاده
- این مطلب به نقد کارنامه من مربوط نمی‌شد که بخواهم در آن بخودم عیب بگیرم و یا تعریف کنم.
- اشتباه بزرگ سیاسی من انتخاب افکار علی شریعتی در دوران قبل از انقلاب بود. فکر می‌کردم افکار انقلابی او راه حلی برای مسائل و مشکلات ایران است. فکر و انتخاب من غلط بود و این انتقاد به من وارد است. انتخاب من آرمان خواهی رمانیتک و غیر واقعی بود. اندکی بعد از وقوع انقلاب به اشتباه خودم پی بردم ولی راه حلی را هم نمی‌دیدم.
- بر اساس همان اشتباه حاضر نیستم انقلاب دیگری را تشویق کنم و یا در آن شرکت کنم.
سلامت باشید
با درود جناب برزین البته این انتقادشامل خود شما هم می شود .شاید مواضعی داشته اید که در استمرار ج ا بوده،آیا شما از خود انتقادمی کنید .
Pandora Noury چرا آنچه در ایران در شرف شکل گیری است را نباید شورش گرسنگان نامید : ۱) بجز انقلاب ۵۷ ، موتور تمام انقلاب های دنیا وضع معیشیتی مردم بوده و هرگز اقتصاد از سیاست جدا نیست . زمانی
Pandora Nouryچرا آنچه در ایران در شرف شکل گیری است را نباید شورش گرسنگان نامید :
۱) بجز انقلاب ۵۷ ، موتور تمام انقلاب های دنیا وضع معیشیتی مردم بوده و هرگز اقتصاد از سیاست جدا نیست . زمانی که آگاهی سیاسی کافی بوجود میاید شرایط مبارزه جمعی برای تغییر وضع موجود مهیا میشود . تغییر وضع موجود قلب تپنده سیاست است .
۲) در اینکه مردم ایران در شرایط سوء تغذیه و حتی گرسنگی بسر میبرند شکی نیست اما قرار دادن واژه شورش در کنار گرسنگان بار منفی را تشدید میکند. این اصطلاح تداعی میکند که کسانی که در ایران در حال مبارزه هستند اعتراضشان نه به وضع موجود و خواستشان نه تغییر آن بلکه فقط عکس العملی است برای جواب دادن به ندای معده شان مثل هر موجود جاندار دیگر که در مقابل گرسنگی به تکا پو میافتد .
۳) در حالی که جنبش یک حرکت جمعی هدفمندو منسجم است شورش به معنی طغیان بدون هدف ،نامنسجم و احساسی است .هر چند مبارزات هنوز فاقد هدفمندی و انسجام و اراده کافی هستند ولی شعار ها و همچنین همزمان بودنشان در بسیاری از مناطق ایران نشانگر یک جنبش در حال شکل گیری است . این اصطلاح کذایی آنجا تحقیر آمیز میشود که توجهی به این روند در حال تکامل نمیکند
نامیدن نادرست یک پدیده به درک آن کمک نمیکند
چرا در تمام این شلوغی ها تهران ساکت است؟ دفعات قبل هم تهران حرکت چندانی نکرد.درحالیکه جو سرکوب در شهرستان ها هم هست. بگمان من با وجودیکه ۹۸ درصد معترضان واقعی هستند ولی برپاکننده ی اعتراضات شهرها
خود حاکمیت است. واینکار خاموش کردن آتش با آتش درشهرستانها اجرا میشود چون کنترل آن راحت تر است. ولی از اجرای مشابه آن در تهران از ترس اینکه از کنترل خارج شود هراس دارند.ساکت بودن دوباره ی تهران ایندفعه هم بازبسیار شک برانگیز است.
خانم شیرین ابوعاقله یک مسیحی بود و هیچ اعتقادی به دین اسلام و حجاب و آخوندیسم نداشت اما رادیو و تلویزیون رژیم ولایت فقیه که مسیحیان را کافر و اهل جهنم می داند شیرین ابوعاقله را شهید نامیده است!!!
دوست گرامی تبریزی، من از شما برای پانویس با ارزش تان سپاسگزاری می کنم. شما به گرهگاه های برجسته مبارزه طبقاتی اشاره هائی درست کرده اید که من هم با آنها همسو هستم و برای شان درین راه سخت بخواهم کوشید.
..... است پس از ده ها سال سرکوب و شکنجه و کشتار و ددمنشی های بی شمار دیگر چنان درهم کوبیده و نابود خواهد شد که هیچ پسماندی از آن بر جای نخواهد ماند و برای همیشه به زباله دان تاریخ پرتاب خواهد شد!اما سخن من بر سر فردای پس از نابودی این رژیم است زیرا روشن است که پس از درهم کوبیدن رژیم ولایت فقیه سرمایه داران و زرسالاران بی کار نخواهند نشست و خواهند کوشید که از نو رژیم سرمایه داری دیگری را بر سر کار آورند!
حتی این رژیم تازه سرمایه داران و زرسالاران می تواند رژیم بیدینی باشد که زنان در آن رژیم ناچار از به کار بردن حجاب سیاهی و تباهی آخوندی نباشند و دختر و پسر نیز آزاد باشند که باهم شنا کنند و همه مسجدها و امام زاده ها نیز ویران و با خاک یکسان شوند و همه کتاب های آخوندی نیز خمیر شده و از آنها مقوا ساخته شود و ..... و ..... و ..... اما سرمایه داری همچنان پابرجا بماند!
دوست گرامی، بهنام چنگائی، هم اکنون من یک لشکر از دشمنان تشنه به خون رژیم ولایت فقیه را می توانم به شما نشان بدهم که می خواهند سر به تن رژیم نباشد اما هیچ باوری به کمونیسم ندارند و مدافع سرسخت و دوآتشه سرمایه داری هستند! آیا پس از نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه که عمرش رو به پایان است اینان دست روی دست خواهند گذاشت تا رژیمی کمونیستی بر سر کار بیاید؟ روشن است که نه!
همچنان که ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) گفته است: "..... این که چه نوع حکومتی بر سر کار بیاید اهمیتش به مراتب بیشتر از سرنگون کردن یک رژیم است! زیرا در صورت نا آگاهی، عدم تشکل و بی تجربگی حکومت به دست دشمنان دیگری خواهد افتاد! ....."
دوست گرامی، بهنام چنگائی، کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) که نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به سرمایه داران و زرسالاران می فروشند باید به فرمانروائی انگل های مفت خور سرمایه داری پایان دهند.
سپس رژیمی را بر سر کار آورند که فرمانروائی کارگران و رنجبران و دهقانان (دیکتاتوری پرولتاریا) در زیر چتر شوراهای کارگران و رنجبران و دهقانان آن را بگرداند و این ساختار شورائی سیستمی اقتصادی را برپا کند که شالوده کارش بر عمومی سازی نهادهای اقتصادی (سوسیالیسم) برای رسیدن به بهره برداری برابر و مشترک مردم از دارائی های سرزمینشان (کمونیسم) استوار باشد.
دوست گرامی، بهنام چنگائی، از هم اکنون ما باید برای چنین سیستمی برنامه ریزی کرده و خود را آماده نبرد با سرمایه داران و زرسالاران و برپائی فرمانروائی کارگران و رنجبران و دهقانان (دیکتاتوری پرولتاریا) و رسیدن به کشور کمونیستی شوراها کنیم!
دوست گرامی، بهنام چنگائی، نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد و رژیم دزدان سر گردنه که اقتصاد آن بر کلپتوکراسی استوار .....
..... است پس از ده ها سال سرکوب و شکنجه و کشتار و ددمنشی های بی شمار دیگر چنان درهم کوبیده و نابود خواهد شد که هیچ پسماندی از آن بر جای نخواهد ماند و برای همیشه به زباله دان تاریخ پرتاب خواهد شد!اما سخن من بر سر فردای پس از نابودی این رژیم است زیرا روشن است که پس از درهم کوبیدن رژیم ولایت فقیه سرمایه داران و زرسالاران بی کار نخواهند نشست و خواهند کوشید که از نو رژیم سرمایه داری دیگری را بر سر کار آورند!
حتی این رژیم تازه سرمایه داران و زرسالاران می تواند رژیم بیدینی باشد که زنان در آن رژیم ناچار از به کار بردن حجاب سیاهی و تباهی آخوندی نباشند و دختر و پسر نیز آزاد باشند که باهم شنا کنند و همه مسجدها و امام زاده ها نیز ویران و با خاک یکسان شوند و همه کتاب های آخوندی نیز خمیر شده و از آنها مقوا ساخته شود و ..... و ..... و ..... اما سرمایه داری همچنان پابرجا بماند!
دوست گرامی، بهنام چنگائی، هم اکنون من یک لشکر از دشمنان تشنه به خون رژیم ولایت فقیه را می توانم به شما نشان بدهم که می خواهند سر به تن رژیم نباشد اما هیچ باوری به کمونیسم ندارند و مدافع سرسخت و دوآتشه سرمایه داری هستند! آیا پس از نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه که عمرش رو به پایان است اینان دست روی دست خواهند گذاشت تا رژیمی کمونیستی بر سر کار بیاید؟ روشن است که نه!
همچنان که ولادیمیر ایلیچ اولیانوف (لنین) گفته است: "..... این که چه نوع حکومتی بر سر کار بیاید اهمیتش به مراتب بیشتر از سرنگون کردن یک رژیم است! زیرا در صورت نا آگاهی، عدم تشکل و بی تجربگی حکومت به دست دشمنان دیگری خواهد افتاد! ....."
دوست گرامی، بهنام چنگائی، کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) که نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به سرمایه داران و زرسالاران می فروشند باید به فرمانروائی انگل های مفت خور سرمایه داری پایان دهند.
سپس رژیمی را بر سر کار آورند که فرمانروائی کارگران و رنجبران و دهقانان (دیکتاتوری پرولتاریا) در زیر چتر شوراهای کارگران و رنجبران و دهقانان آن را بگرداند و این ساختار شورائی سیستمی اقتصادی را برپا کند که شالوده کارش بر عمومی سازی نهادهای اقتصادی (سوسیالیسم) برای رسیدن به بهره برداری برابر و مشترک مردم از دارائی های سرزمینشان (کمونیسم) استوار باشد.
دوست گرامی، بهنام چنگائی، از هم اکنون ما باید برای چنین سیستمی برنامه ریزی کرده و خود را آماده نبرد با سرمایه داران و زرسالاران و برپائی فرمانروائی کارگران و رنجبران و دهقانان (دیکتاتوری پرولتاریا) و رسیدن به کشور کمونیستی شوراها کنیم!
دوستان گرامی، رژیم دوزخی ولایت فقیه که با فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی در سده بیست و یکم بر ایران و ایرانی فرمانروائی می کند مردم ایران را گرفتار تورم تازنده و گرانی های جهشی .....
..... کرده است، برای نمونه در آبان ماه سال ۱٤۰۰ بر پایه نوشته های خبرگزاری های رژیم آخوندی بهای پنیر چهارصد گرمی دویست هزار ریال بود و اکنون و در اردیبهشت ماه سال ۱٤۰۱ نرخ همین پنیر در خبرگزاری های رژیم سیصد و هفتاد هزار ریال نوشته شده است!نرخ کالاهای دیگری مانند تخم مرغ و ماکارونی و ..... نیز دچار چنین گرانی های جهشی شده اند! مانند رسیدن بهای هر کیلو تخم مرغ به چهل هزار تومان و هر کیلو ماکارونی به سی و چهار هزار تومان و ..... البته این نرخ ها در خبرگزاری های رژیم نوشته شده اند وگرنه بهای کالاها بسیار بیش از این نرخ های دروغین خبرگزاری های رژیم آخوندی است!
چرا اقتصاد ایران گرفتار تورمی است که رژیم ولایت فقیه پس از ده ها سال فرمانروائی در سایه سرکوب و شکنجه و کشتار از مهار آن ناتوان است؟ چون اقتصاد این رژیم برخاسته از گور بر سرمایه داری از گونه کلپتوکراسی استوار است!
البته تاوان گرانی های جهشی را در رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه کارگران و رنجبران و دهقانانی می دهند که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند و نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به کسانی که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند می فروشند تا جیب های زرسالاران و سرمایه داران از پول های مفت و بادآورده پر شوند!
تاریخ نشان داده است که مردم گرفتار شده در دست چنین رژیِم هائی جز برانداختن این رژیم ها چاره دیگری ندارند و این براندازی با خیزش کارگران، رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) برای درهم کوبیدن رژیم سرمایه داری ولایت فقیه شدنی است.
روشن است که پس از درهم کوبیدن رژیم ولایت فقیه از سوی کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) سرمایه داران و زرسالاران بی کار نخواهند نشست و خواهند کوشید که از نو رژیم سرمایه داری دیگری را بر سر کار آورند!
از این روی کارگران و رنجبران و دهقانان باید به فرمانروائی انگل های مفت خور سرمایه داری پایان دهند و رژیمی را بر سر کار آورند که فرمانروائی کارگران و رنجبران و دهقانان (دیکتاتوری پرولتاریا) آن را بگرداند.
سپس سیستمی اقتصادی برپا شود که شالوده کارش بر عمومی سازی نهادهای اقتصادی (سوسیالیسم) برای رسیدن به بهره برداری برابر و مشترک مردم از دارائی های سرزمینشان (کمونیسم) استوار باشد!
اگر این جناب و امثال او نمیتوانند از فلسفه بدون اما و اگر و لفافه سخنی بگویند به این دلیل است که از چند کتاب فلسفی چون ابزاری برای اثبات اعتقادات از قبل تعیین شده خود سوء استفاده میکنند .
اگر این جناب و امثال او نمیتوانند از فلسفه بدون اما و اگر و لفافه سخنی بگویند به این دلیل است که از چند کتاب فلسفی چون ابزاری برای اثبات اعتقادات از قبل تعیین شده خود سوء استفاده میکنند .همانطور که اجداد مسلمانانشان زمانی که شروع به به ترجمه آثار یونانیان کردند فقط بخشی از آن ( نئو افلاطون) را که به درد اثبات اعقاید شان میخورد را ترجمه کرد ند
Mostafa Ghahremani حکومت پهلوی ها در دو مرحله ۱- شکل‌گیری و تاسیس ۲- تثبیت و ادامه حکومت آنها با کمک کودتاهای طراحی شده توسط بیگانگان بر مردم میهن ما تحمیل گردیده است. شخص رضا پهلوی با همه محاسنی
Mostafa Ghahremaniحکومت پهلوی ها در دو مرحله ۱- شکل‌گیری و تاسیس ۲- تثبیت و ادامه حکومت آنها با کمک کودتاهای طراحی شده توسط بیگانگان بر مردم میهن ما تحمیل گردیده است. شخص رضا پهلوی با همه محاسنی که میتواند به لحاظ فردی دارا باشد بهرحال وارث خاندانی منحوس می‌باشد که با این پیش‌زمینه تاریخی فاقد مشروعیت قانونی و تاریخی برای ایفای نقش دوباره در میهن ما میباشند. پیموده نیست که او تاکنون حاضر نشده است از این گناهان تاریخی دو سلف خود تبری بجوید. اگر اقتضا کند او نیز حاضر است با پول و کمک نظامی مستقیم و غیر مستقیم بیگانگان در ایران به قدرت برسد.
Mostafa Ghahremani حکومت پهلوی ها در دو مرحله ۱- شکل‌گیری و تاسیس ۲- تثبیت و ادامه حکومت آنها با کمک کودتاهای طراحی شده توسط بیگانگان بر مردم میهن ما تحمیل گردیده است. شخص رضا پهلوی با همه محاسنی
Mostafa Ghahremaniحکومت پهلوی ها در دو مرحله ۱- شکل‌گیری و تاسیس ۲- تثبیت و ادامه حکومت آنها با کمک کودتاهای طراحی شده توسط بیگانگان بر مردم میهن ما تحمیل گردیده است. شخص رضا پهلوی با همه محاسنی که میتواند به لحاظ فردی دارا باشد بهرحال وارث خاندانی منحوس می‌باشد که با این پیش‌زمینه تاریخی فاقد مشروعیت قانونی و تاریخی برای ایفای نقش دوباره در میهن ما میباشند. پیموده نیست که او تاکنون حاضر نشده است از این گناهان تاریخی دو سلف خود تبری بجوید. اگر اقتضا کند او نیز حاضر است با پول و کمک نظامی مستقیم و غیر مستقیم بیگانگان در ایران به قدرت برسد.
لاچین گرامی ؛ ویدو را دیدم ؛ متاسفانه این ها واقعیت های فوق العاده تلخ کشورمان است ؛منهم اعلام می کنم حاضر به کمک هستم اگر دوستان علاقمند به کمک باشند ؛ با امیل با من تماس بگیرند
لاچین گرامی برایم نوشت: سلام آقای توکلی.. هئانطور که میدانید من یک قطعه اطلاعاتی در باره پدری که بخاطر فقر در ایران حاضر است , قلبش را بفروشد گذاشتم. و حتم دارم که این شخص (( ساختگی
سلام آقای توکلی..«هئانطور که میدانید من یک قطعه اطلاعاتی در باره پدری که بخاطر فقر در ایران حاضر است , قلبش را بفروشد گذاشتم. و حتم دارم که این شخص (( ساختگی )) نیست. آیا ایران گلوبال میتواند یک صندوق خیریّه به ایشان درست بکند که ما بتوانیم تا حد امکان پول جمع بکنیم و برایش بفرستیم تا این شخص زنده بماند؟ از زخمات شما بی نهایت سپاسگزارم.»
نقدا که آن ۴۵۵۰۰ را قطع کردن. که فرمود: این نقدبگیر و دست از آن نسیه بدار--- کاواز دهل شنیدن از دور خوش است.
یک مبلغ سوری بحساب واریز کردن ولی فقط باید تماشاش کنی و نمیشه نان بخری. تا دوماه دل خوش بهمین مقدار باشید.بعد از دوماه هم که کوپن حاضر شد؛ این مبلغ را پس میگیرن و میگن حالا دیگه کوپن داری برو اگر گیرآوردی بخر.
هیچ حیوان خانگی به رامی ما دیده اید؟
یعنی میگی هرکس برای تو یک بلیط مجانی فرستاد بدون پرسش و جستجو در باره ی چند و چون قضیه سرت را میندازی پائین و میری بادا باد؟ حالا هم بیانیه صادر کردی که ما را (حمار) کنی؟ باشه!
ولی جان زن وبچه ات شب نری بریش ملت بخندی ها!در رژیم دوزخی ولایت فقیه و در رژیم آخوندهای مفت خور بدبختانه بدتر از فروش اعضای بدن تن فروشی زنان گرسنه را هم داریم https://www.youtube.com/watch?v=Yw1GU6_XGxU
ســـالام دوسلار.. پدری قلبش را میفروشد... https://www.youtube.com/watch?v=E_ntzDzkeNg&ab_ch… باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد.
ســالام دوسلار. امروز 10 ماه می ,موسابقات موغام بعد از پیروزی ارتش آزربایجان در قرا باغ شروع شد.حتم دارم موغام ( قره باغ شیکسته سی ) امسال طعم دیگری خواهد داشت. https://www.canlitv.me/az-tv-canli
دوستان گرامی، رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه که اقتصادش بر پایه سرمایه داری از نوع کلپتوکراسی است پس از ده ها سال کشتار و سرکوب از فراهم کردن نان برای مردم ناتوان است! چنان که چند روز پیش .....
..... منابع رژیم آخوندی نرخ های نوین نان های بدون سوبسید را این چنین اعلام کرده اند:نان باگت فرانسوی پانزده هزار تومان
نیم باگت فرانسوی هفت هزار و پانصد تومان
نان باگت معمولی ده هزار تومان
نان لقمه ای دوهزار و هفتصد تومان
نان بربری فرانسوی سیزده هزار تومان
نان بربری کره ای پانزده هزار تومان
نان شیرمال هجده هزار تومان
نان فطیر پانزده هزار تومان
نان تست بزرگ بیست و نه هزار تومان
نان تست کوچک بیست و دو هزار تومان
نان همبرگری هفت هزار و پانصد تومان
و ..... و ..... و .....
روشن است که تاوان این تورم تازنده و گرانی های جهشی را کارگران و رنجبران و دهقانانی می دهند که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند و نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به کسانی که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند می فروشند تا جیب های زرسالاران و سرمایه داران از پول های مفت و بادآورده پر شوند!
چاره کار چیست و چه باید کرد؟
چاره کار خیزش کارگران، رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) برای درهم کوبیدن رژیم سرمایه داری و برپائی اقتصادی بر پایه عمومی سازی (سوسیالیسم) برای رسیدن به بهره برداری برابر و مشترک مردم از دارائی های سرزمینشان (کمونیسم) است!
سال ۱۹۹۰ در شهر تاشکند قدم می زدم که صدای آشنایی شنیدم ، جلو تر رفتم به بساط نوار فروشی رسیدم وکاست نوارهای گوگوش را با بلند گو های قوی در خیابان پخش می شد ؛ برایم عجیب بود مردم تاشکند عموما به دو زبا
سال ۱۹۹۰ در شهر تاشکند قدم می زدم که صدای آشنایی شنیدم ، جلو تر رفتم به بساط نوار فروشی رسیدم وکاست نوارهای گوگوش را با بلند گو های قوی در خیابان پخش می شد ؛ برایم عجیب بود مردم تاشکند عموما به دو زبان ازبکی و روسی تکلم می کردندگوگو ش در این مصاحبه با هما نکات خیلی جالبی را طرح می کند ، وقتی دستگیرش می کنند ؛ باز جو ازش می خواهد کلیه نوار ها و آهنگ هایت را تحویل بده و گوگوش هم از ترس همه ی آهنگ ها را تحویل بازجو می دهد ؛
گوگو ش در این مصاحبه با هما نکات خیلی جالبی را طرح می کند ، وقتی دستگیرش می کنند ؛ باز جو ازش می خواهد کلیه نوار ها و آهنگ هایت را تحویل بده و گوگوش هم از ترس همه ی آهنگ ها را تحویل بازجو می دهد ؛ بعد از چند روز بازجو دو باره به گوگوش زنگ می زنه که زنم آهنگ هایت را گوش کرده می گه فلان آهنگ نیست و یا وقتی در سلول انفرادی بود ؛ آهنگ هایش را زمزمه می کرد که نگهبان سلولش به صدایش گوش می داد و آهنگی را در خواست می کرد ؛ آری تناقض واقعیت با ایدولوژی یکی کمونیستی و دیگری اسلامیبعد از گفت‌وگوی هما سرشار با گوگوش بحث احساس و نظر کمونیستها و گوگوش در شبکه های اجتماعی خبر ساز شده است من دو خاطره از گوگوش و کمونیستها را در زیر می آورم آول: ۳۵ سال پیش علی خاوری دبیر اول حزب
بعد از گفت‌وگوی هما سرشار با گوگوش بحث احساس و نظر کمونیستها و گوگوش در شبکه های اجتماعی خبر ساز شده است من دو خاطره از گوگوش و کمونیستها را در زیر می آورم آول:۳۵ سال پیش علی خاوری دبیر اول حزب توده ایران به ملاقات. ببرک کارمل رییس جمهور افغانستان که او هم یکی از کمونیست های استخواندار بود ؛ می رود ؛ بعد از سلام و احوال پرسی ؛ ببرک کارمل از حال و احوال گوگوش می پرسد ؛ علی خاوری در پاسخ ترش می کند و می گوید او هنرمند نیست و….که با عث مخالفت ببرک کارمل می شود
خاطره دوم : بازهم در افغانستان- در سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۰ -که در افغانستان در شهر ها و خانه ها عکس گوگوش همه جا تو‌چشم می خورد و همینطور رادیو و تلویزیون افغانستان روزانه چند آهنگ گوگوش را پخش می کرد؛ بعد یک رادیویی بود بنام « رادیو زحمت کشان ایران » که رادیو مشترک توده ای ها و فداییان خلق اکثریت بوددر شورای رادیو برای انتخاب ترانه ها اختلاف بود و‌با پخش آهنگ های گوگوش مخالفت می شد در این بین خانم. کمو نیستی بود که مخالفت آش از همه بیشتر بود ولی همین خانم وقتی در آشپز خانه مشغول آشپزی بود وقتی تلویزن کابل ترانه ای از گوگوش می گذاشت بدو بدو. از آشپز خانه خارج می شد و می نشست پای تلویزیون !!!!!!
دوستان گرامی، یکی از بهانه های خنده دار رژیم دژخیمان و شکنجه گران پس از سه برابر شدن بهای ماکارونی در بیست و چهار ساعت (که برابر است با سیصد درصد تورم در بیست و چهار ساعت!) واردات گندم .....
..... است! از یک سو گردانندگان رژیم ولایت فقیه با آب و تاب فراوان می گویند که ایران در کاشت و فراوری گندم به خودکفائی رسیده است و از سوی دیگر با این بهانه که واردات گندم با ارز یارانه ای انجام می شود و آرد به دست آمده با این گندم به کشورهای دیگر قاچاق می شود بهای ماکارونی را در بیست و چهار ساعت به سه برابر افزایش داده اند! روشن است که این رژیم اگر یک روز دروغ نگوید فردا نفس کشیدن را از یاد خواهد برد!این رژیم دوزخی که اقتصاد آن بر پایه سرمایه داری از نوع کلپتوکراسی است اگر درباره ماکارونی این دروغ خنده دار را می بافد پس درباره رب گوجه فرنگی و گوشت و شیر و ماست و پنیر و قند و شکر و روغن و برنج و ..... چه پاسخی دارد؟
اما حتی اگر ما سخن رژیم ولایت فقیه را که اقتصاد آن بر سرمایه داری استوار است درباره واردات و صادرات بپذیریم این پرسش پیش می آید که سودی که هم از واردات و هم از صادرات کالاهای گوناگون به دست می آید به جیب چه کسانی ریخته می شود؟ پاسخ روشن است و آن این است که این سود به جیب زرسالاران و سرمایه داران ریخته می شود!
بررسی صادرات و واردات در دو سیستم اقتصادی سرمایه داری و کمونیستی می تواند ما را به فهم ناهمسانی های این دو سیستم و سودبخشی اقتصاد کمونیستی برای مردم یک سرزمین برساند.
در ساختار اقتصادی سرمایه داری واردات و صادرات در دست زرسالاران بخش خصوصی است، در این ساختار اقتصادی کالاهای گوناگون یک سرزمین که ساخته شدن و فراوری آنها به دست کارگران و رنجبران و دهقانان گرسنه ای است که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند تا جیب های کارخانه داران رژیم سرمایه داری پر شوند به دست سرمایه داران بخش خصوصی به کشورهای دیگر فروخته می شوند که سود به دست آمده از فروش آن کالاها نیز به جیب سرمایه داران و زرسالاران بخش خصوصی ریخته می شود و به کارگران و رنجبران و دهقانان گرسنه از این سودها چیزی نمی رسد!
از سوی دیگر هنگام واردات کالا از کشورهای دیگر باز هم زرسالاران بخش خصوصی سیستم سرمایه داری کالاهائی را از کشوری خریده و به کشوری دیگر می برند و سود به دست آمده از فروش آن کالاها باز هم به جیب زرسالاران و سرمایه داران بخش خصوصی ریخته می شود!
همچنان که آشکارا دیده می شود هنگام فروش کالاهای یک کشور به کشوری دیگر به دست زرسالاران بخش خصوصی سودی که می توانست از آن کارگران و رنجبران و دهقانان باشد به جیب مفت خورهای بخش خصوصی ریخته می شود و هنگام خرید کالاهای یک کشور و فروش آنها باز هم درآمد کارگران و رنجبران و دهقانان گرسنه ای که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند برای خریدن کالاهای کشورهای دیگر هزینه می شود و باز هم سود به دست آمده از فروش آن کالاها به جیب سرمایه داران مفت خور بخش خصوصی ریخته می شود!
در اقتصاد کمونیستی سود به دست آمده از صادرات کالاهای یک سرزمین به همه مردم می رسد چون دولت کمونیستی به نمایندگی از مردم آن کالاها را به کشورهای دیگر می فروشد و سود فروش نیز به همه مردم می رسد و هنگام خرید کالا از کشورهای دیگر تنها هزینه خرید آن کالا بدون سود از مردم دریافت می شود و هیچکس نیز در این میان پول های هنگفت و بادآورده را از راه واردات و صادرات کالاهای گوناگون به جیب نمی زند!
روشن است که زرسالاران و سرمایه داران در سیستم اقتصادی سرمایه داری پس از ساختن داستان های گوناگونی مانند ما کارشناس بازاریابی هستیم، ما کارشناس حمل و نقل هستیم، ما کارشناس انبارداری هستیم، ما بازارهای جهانی را بهتر از همه می شناسیم و ..... با واردات و صادرات کالا به روش کمونیستی دشمنی خواهند کرد چون سودهای مفت و بادآورده را سیستم اقتصادی کمونیستی از دست آنها خواهد گرفت!