اين اولين باری نيست که جناب محمد ارسی بر عليه دادخواهی ملی در ايران شمشير از غلاف بيرون میکشند. جالب است که ايشان در کنار راستترين جناحهای اپوزيسيون و صدالبته همچنين حکومت اسلامی در ايران صفآرايی میکنند. گويی در ارتباط با مسألهی ملی اپوزيسيونی وجود ندارد. پيشفرض قراردادن پروژهی استعماری "ملت ايران" و قوم خواندن خلقهای ايران (البته ببخشيد بدون مردم فارسیزبان کشورمان!) و تحقير و تکفير جنبشهای آنها نمیتواند استنتاجات ناسيوناليستی به دنبال نداشته باشد و وی را در کنار سلطنتطلبان و ناسيوناليستها و بخش واپسگرای اپوزيسيون قرار ندهد. با همين استنتاجات و توجيهات میتوان به مصاف اين خلقها رفت و به سلاخهيشان کشيد. اينجاست که دم خروس قسمهای دمکراسیهای دروغين آنها آشکار میشود. هيچ انسان شريف و نيروی دمکراتی قادر نيست بدون باور به حق تعيين سرنوشت پاسخی عقلانی به اين مسأله دهد.
اين اولين باری نيست که جناب
اين اولين باری نيست که جناب
ناشناس