""" اتحاد تضادها """ آری آری تا شقایق هست برده گی باید کرد """ جناب قندچی، این نوشتهٔ شما مملو از تناقضات است، من فقط به قسمتی از آنها اشاره خواهم کرد. "" شما شرایط زمانی، تحولات تکنولوژیکی و تعارضات ژئوپلتیکی "" را به طور کامل نادیده میگیرید. قرن ۲۱، از بسیاری از جهات، با زمان قوام متفاوت است. از قوام تا رفسنجانی دنیا "" دوران جنگ سرد "" را به سر گذاشته، و اینک شاهد "" فروپاشی پروژهٔ فرا ملی در اروپا و فروپاشی پروژهٔ ملی در کشورهای عربی "" است. بلوک شرق و شوروی شکست خرده و چندین کشور جدید پا به عرصه وجود گذشته اند.یگسلاوی چندین پاره شده، لطفا فراموش نکنید که "" مفهوم و شیوهٔ دولت و ملت سازی "" در قرن ۲۱ با قرن ۲۰ فرق دارد. شما گلوبلایزیشن و جهانی شدن و پیشرفت تکنولوژیک و جهان مجازی و اینترنت و ماهواره را به هیچ میگیرید، من در کامنتی "" تعارضات ژئوپلتیکی "" کشوری به نام ایران
**************************************************""" تعارض ژئوپلیتیکی و بزرگ نمائی چند توهم """ واقعیت این است که در دنیای امروز، برای عینیت یافتن بعد ژئوپلیتیکی، دولت بودن ارجح نیست، بلکه منطقه بودن شرط است. فرض را بر این بگیریم که کلّ سیاست خارجی رژیم جمهوری اسلامی فارسی بر اساس توانمند سازی در سه ۳ بعد شکل گرفته که عبارتند از: ۱- بعد شیعه ۲- بعد نفت و گاز ۳- بعد اتمی . بعد شیعه هم اکنون چنان دچار خونریزی شده که دستاورد آن فقط امروز کشته شدن نزدیک به ۳۱ عضو حزبالله در سوریه توسط ارتش آزادیبخش سوریه و نزدیک به ۷۴ کشته در عراق است. همچنین این شیعه فارسی شیعیان ترک آزربایجانی در داخل ایران و شیعیان جمهوری آذربایجان را با حمایت از کشور اشغال گر ارمنستان به خودی و غیر خودی تقسیم کرده است. بعد نفت و گاز دیگر ارزش گذشته را ندارد، اگر کامنت پیشین من را خوانده باشید در خواهید یافت که عراق در حال جایگزینی ایران است و کشورهای جدیدی به زودی به صف صادر کنندگان نفت و گاز خواهند پیوست. بعد اتمی هیچ نیازی به توضیح ندارد، آیا پاکستان اتمی از ایران غیر اتمی وضع بهتری دارد؟