یا سلام. مقاله خوبی بود ولی در بعضی جاها ابهاماتی مثل « نوشتن به زبان آذربایجان خودمان» وجود دارد. آیا شما در آذربایجان جنوبی دانشگاهی دارید که در آنجا زبان ترکی شما تدریس شود و یا اصولا رسانههای جمعی و تشکیلاتی که به زبان ترکی شما رسمیت بدهد، وجود دارد؟ نکنه شما می خواهید که یکی از اساسیترین وسایل ارتباطی را که دلیل وحدت معنوی و فرهنگی دو آذربایجان گشته به گونهای از هم جدا کنید و باعث عمیقتر شدن این افتراق شوید؟ ایا شما در حد لیسانس به زبان مادری تسلط دارید؟ نوشتن به زبان ترکی در ایران اولین گام انقلابی است و دومین گام یادگیری علمی آن زبان و خلق آثار علمی ادبی ماندگار بدان زبان است و صد البته آموزش آن به دیگران. فعلا آذربایجان شمالی بهترین الگوی زبانی برای آذربایجان جنوبی است ولی قبول دارم باید ظرفیت آذربایجان جنوبی را در نظر بگیریم و از ژانرهایی استفاده کنیم که مقبول این طرف باشد و
البته نیازهای آذربایجان ایران فعلا در حیطه حراست از زبان ترکی و فرهنگ مادری است و فعلا سایر دغدغهها در درجه بعدی قرار دارند. در آذربایجان ایران فعلا فرصتی برای ظهور ناظم حکمت وجود ندارد و یا بختیار وهابزاده. در ایران زمان زیادی لازم است تا عرصه برای ظهور چنین افرادی خلق شود ولی شعرا می توانند فعلا ادبیات آذربایجان را به زبان فارسی ولی با روح آذربایجانی خلق کنند مثل استاد شهریار....
بهترین گزینه برای ملت آذربایجان ایران استفاده از زبان مادری، استفاده از ژانرهای ادبیات ترکی، وزن ملی ترکها (هجایی). اگر شعرای ترک در ژانرهای بایاتی، گرایلی، قوشما، دیوان و س. اثری خلق کنند همین اثر می تواند توسط آهنگسازان و آشقهای آذربایجان به ترانه تبدیل گشته و از سوی افراد بیشتری مورد استفاده قرار بگیرد. ولی بعد از اینکه فرصت یادگیری زبان ترکی فراهم شد آثار برتر و عمیقی مثل آثار وهابزادهها، حکمتها، رامیز روشنها، سهندها و س. فرصت خلق خواهند یافت.