رفتن به محتوای اصلی

بابک گرامی

بابک گرامی
ناشناس

بابک گرامی
چند نکته:
1- این فرض که چون اکثریت جامعه دینی است، پس حکومت هم دینی است یا خواهد بود، دارای این نقصان است که اکثریت دینداران را دارای فقط یک تاویل از دین می انگارد و تکثر تاویل های دینی را در میان این اکثریت نادیده می گیرد. این سخن آن روی سکه این سخن است که گویی چون جامعه دینی است، پس حکومت آن هم خواهی نخواهی دینی است!
2- بحثِ تاویل های متفاوت و متضاد و متکثر از این امر مطلق است و این تاویل ها، به ویژه در حوزه سیاست و اجتماع، به هیچ وجه یکی نیست.
3- این استدلال که چون اکثریت جامعه دیندار، پس حکومت دینی است و چون دین مطلق، پس حکومت هم تامگرا است، و در نتیجه چرخه قدرت سیاسی میان استبداد دینی و استبداد غیردینی است، استدلال قابل ابطال است. افقی که در برابر کشورهائی مثل ایران و مصر وجود دارد، به این دو شکل دیگر ختم نمی شود. تکثر موجود در این جوامع، از جمله مصر، گزینه دیگری

در برابر ما گشوده است که همان گزینه حکومت قانون و دمکراسی و حقوق بشر است. آن چه به نام بهار عربی نامیده می شود، در اصل بیانگر وجود بستر عینی اما سنگلاخ همین امکان تحقق راه سوم است.
4- منطق یا این یا آن خود دچار مطلق گرائی است. این منطق شمشیر داموکلس حکومت هائی چون مبارک و امثال این دیکتاتورها بوده است. منطق مطلق گرا آن روی سکه استبداد است. به بحث تحولات جهانی و منطقه و عصر جهانی شدن و این قبیل مسائل نمی پردازم.
5- بهار عربی پس لرزه های دیرهنگام کلان زلزله فروپاشی جهان دوقطبی است، که بسیاری از دیکتاتورهای جهان و منطقه را به عنوان اقمار دست نشانده خود در منطق موقعیت استراتژیک سیاست های کلان خود گنجانیده بودند. ما در عصر امکان و امکان پذیری زیست می کنیم.
6- گذار به دمکراسی و گذار از استبداد به آزادی کشاکش سخت و طولانی است. اما بهترین راه همانا وداع با این منطق یا این یا آن است و گذار به نگاهی است که تنوع و تفاوت را به مثابه مخرج مشترک در عمل و زیست و سپهرهای مختلف اجتماع می پذیرد. استبداد مذهبی یا نظامی یا شبه سکولار راه چاره نیست خود مشکل است. تمرین دمکراسی از فردای استبداد نیست از همین الان و هر روز است. نمونه ای از آن را در مقاله بیان کرده ام.
سپاس