رفتن به محتوای اصلی

از شما برای پاسختان سپاسگزارم

از شما برای پاسختان سپاسگزارم
ناشناس

از شما برای پاسختان سپاسگزارم، هرچند که با وجود حجم قابل توجه، از محتوای علمی تقریباً تهی بود. با تأسف باید بگویم شما اگر صدها صفحه را هم از اینگونه سخنان پرحرارت تبلیغاتی، اما بی مدرک و مأخذ وفاقد مبنای علمی و منطقی سیاه کنید، باز تفاوتی در نادرستی مفاهیم و استدلالات تان پدید نخواهد آمد. از همان آغاز با بیان خوار کننده " چه خوب که حداقل میدانید..." تاخته اید و در ادامه به تبلیغات "کشور استعماری" و " اتحاد شوروی سابق و یوگسلاوی سابق" و مانند اینها گریز زده اید و در این میان از ابزار ساختن " جانها و خونهای جوانان مردم آذربایجان" هم دریغ ننموده اید! این همه سخنان نامربوط،، ذره ای هم به ایراد کاربرد نابجای واژه "ملت" از سوی شما پاسخ نمی دهند. فرموده اید:"در زبانهای غیرفارسی واژه ملت در قالب های بسیار مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد.". اشتباه شما در اینجاست که توجه نکرده اید که واژه "ملت"

یک واژه رایج در زبان فارسی است، نه مثلاً در انگلیسی یا آلمانی . برای یافتن مفهوم متناظر واژه "ملت" در زبان های دیگر باید به واژه مترادف آن در این زبان ها نگریست. واژه برابر "ملت" در انگلیسی "nation state" و در آلمانی "Staatsnation" است که درهر دو مورد به معنی مردمی با سرزمین و حکومت مشترک می باشد. اینکه گفته اید: " "ملت" مورد نظر من تعریف آلمانی را تداعی میکند که در آن به گروه انسانی اتلاق میشود که هویت، زبان، تاریخ، سرزمین، اغلب دین و آیین مشخص و روح ملی مشترک باشند. و من در تعریف بالا نشان داده ام که فارس یک ملت، اتنیک یا خلق است. "، تنها نشان دهنده درک نادرست شما از مفاهیم بنیادین سیاسی است که چند اصطلاح تعریف شده علمی را با هم مخلوط می کنید و بجای هم به کار می برید، ضمن اینکه واژه "اطلاق" را هم به نادرستی با "ت" نوشته اید. آنچه شما "اتنیک" می نامید، در انگلیسی " ethnicity" و در آلمانی " Ethnie " خوانده می شود و در فارسی به آن "قوم" یا "خلق" می گویند و آن عبارت از گروهی انسانی است با مشترکات فرهنگی، زبانی، تاریخی و مانند اینها. من در کامنت پیشین از داریوش آشوری و دکتر جعفری لنگرودی ، به عنوان دو چهره شناخته شده ادبیات حقوقی و سیاسی ایران، مأخذ هایی ذکر کردم که واژه "ملت" را به همان معنی نخست، یعنی برابر با " nation state " شناخته اند و نظیر چنین شناختی نیز در ادبیات سیاسی و حقوقی ایران فراوان است. اگر شما هم بجای صدور بیانیه تبلیغاتی و مایه گذاشتن از "جانها و خونها" کوشش خود را بر هسته اصلی گفتگو متمرکز می ساختید ومثلاً تلاش می کردید مأخذ هایی برای دعاوی سست خود ارائه نمایید، بیگمان بهره بیشتری از این گفتگو حاصل می گردید.