""" از آنجائی که " توسعه " تابع حل بحران مشروئیت در یک جامعه است، نگاه " دلبخواهی " به تاریخ منتهی به " انباشت تضاد " میشود """ و این جناب "" طباطبائی "" فیلسوف، روشنفکر و قلم به دست "" جامعه عقب مانده توان درک این مهم را ندارد. عینیت یافتن و تجلّی مدرنیته مبتنی بر تغییر بنیادی مولفههای هستی اجتمائی " زمان و مکان " امکان پذیر است. نگاه طباطبائی به تاریخ سیاسی نگاهی "" امپراطور گرایانه "" است که احیا ایران زمین را هول "" کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت "" دنبال میکند. این شخص نمیداند که " امپراطوری صفوی "" در بطن "" ساخت امپراطور گرایانه "" متولد میشود، و بنا بر ساخت امپراطور گرایانه "" نیاز به گسترش قلمرو "" دارد ولی با پدیدهٔ سر حدات مواجه میشود. این یعنی وارد دوران جدید میشویم که "" جهان قدیم "" با "" بافت امپراطور گرایانه "" در حال زوال است. دوران قاجار نه دوران
""" از آنجائی که " توسعه "
""" از آنجائی که " توسعه "
ناشناس
صفویه " در بطن دنیای مدرن " رخ میدهد. در این دوره است که عباس میرزا دوران جدید را با تمام وجود "" رگ و استخوان "" حس میکند وقتیکه در جنگ ایران و روس میگوید "ای اجنبی تو چه داری که من ندارم؟ " این یعنی عباس میرزا حسرت آن دوران امپراطوری را میخورد که دورانش خاتمه یافته، ولی ذهنیت هنوز آن " ذهنیت امپراطور گرایانه "" است. "" درک این گسست "" کلید ورود به دنیای مدرن است، ولی رشنفکر جامعه عقب مانده ما "" طباطبائی "" همان مشکلی را دارد که عباس میرزای قرون پیش با آن سر به گریبان است. وارد دورانی شده ایم که "" حاکمیت ملی "" در " ساخت دولت - ملت "" گرایش به " عقلاای و غیر شخصی شدن " دارد. ولی طباطبائی این مهم را در نمیابد. طباطبائی مانند عباس میرزا در نمیابد که دوران قدیم غیر قابل برگشت است. و دوران جدید فقط میتواند به "" پشتوّانهٔ دولت - ملت "" مدرن که ساخت دنیای جدید است به حیات خود ادامه دهد. طباطبائی بی استعداد برای دور زدن این واقعیت دست به دامن """ تفسیر و تعبیر دلبخواهی از تاریخ "" با گنده کردن ایران باستان، شاهنامه فردوسی میزند ولی این در جهان امروز ما که "" دولت مدرن "" وظیفهٔ حل تضاد را " " جهت مشروعیت بخشیدن به مجودیت خود که به شدت به آن نیاز دارد دچار فلج ذهنی / فکری / واقعیتی میکند. """ و وقتیک جامعه شناس ما این را نمیداند چه کسی باید این را بداند؟ "" زود کتاب شعری را در دست بگیریم تا غرق نشویم.