بخشی از تاریخ سیاه دوران رضا خان که تاریخ دان و تئوری پرداز ایرانی و ناسیونالیست اقای زیباکلان هم بعه ان اشاره کرده و راه فراری از ان نیست.
مزاج رضاخان با بخشی از قدرت سازگار نبود. او به دنبال قبضه کردن قدرت بود. مستقل از بحث جمهوریخواهی و بحث سلطنت شما میبینید تمام نخبگانی که روی شانههایشان رضاخان بالا و بالاتر رفت یعنی تقیزاده،فروغی،تدین،داور،سردار معظم و...آنها را یا از بین برد یا خانهنشین کرد. شما میبینید که در پایان حکومت رضاشاه نه تیمورتاش باقی مانده،نه داور، نه فروغی،نه تقیزاده، نه مستوفیالممالک باقی مانده، نه معتمدالملک. هیچ کدام از مردان وزینی که نظام رضاشاهی را از منظر پیشرفت و اصلاحات و مدرنیزه رقم زدند میبینید که هیچکدامشان نیستند و همه لای چرخ هولناک استبداد و دیکتاتوری رضاخان له شدند و در اواخر دوران رضاخان افرادی که اطرافش هستند تنها کسانی هستند که به او به
بخشی از تاریخ سیاه دوران رضا
بخشی از تاریخ سیاه دوران رضا
ناشناس
به چشم خدایگان روی زمین نگاه میکنند، به چشم اعلی حضرت نگاه میکنند و نمیتوانند انتقاد کنند، انتخابات آزاد وجود ندارد، روزنامه وجود ندارد،حزب وجود ندارد، تنها یک چیز وجود دارد و آن هم قدرت مطلقه رضاشاه.