شما در آخر این نوشته ادعا میکنید که " با نادیده گرفتن انقلاب مشروطیت نمیتوان آثارش را از زندگی معاصر حذف کرد " ، ولی همین شمای نوعی قادر به دیدن این واقعیت نیستید که "" تاریخ نگاری سنت گرایانه با ابدی کردن روایت خاصی از تاریخ در جامعه فارسی خصلت حذفی و کلنگی خود را بر جامعه تحمیل "" کرده است، که نه تنها هیچ راه فراری از گذشته را باقی نگذاشته بلکه امکان گفتگو با گذشته را از ما گرفته است. به همین دلیل، بر خلاف گفته شما، هر چه زمان پیش میرود، این تاریخ نگاری سنت گرایانه، شمشیر را از غلاف بیرون خواهد کشید تا "" روایت خاص خود "" از تاریخ را بر من غیر فارس تحمیل کند و به همین دلیل در داخل این گفتمان حاکم، آثار مشروطیت بیشتر حذف خواهد شد. این گرایش بر این باور است که "" تجدد از بطن سنت زاده میشود و "" تاریخ یکپارچه "" است. به همین دلیل رضا شاه امتداد پادشاهان ایران باستان
شما در آخر این نوشته ادعا می
شما در آخر این نوشته ادعا می
ناشناس
کذائی جامعه فارسی است. باز تولید هخا نیز استمرار این "" تاریخ نگاری سنت گرایانه "" است. این شیوهٔ بینش سد راه توسعه است چونکه " توسعه " تابع حل بحران مشروئیت است که تضاد را در حوزههای "" اقتصاد، فرهنگ و سیاست "" از بین میبرد.