"" اعترافات یک ورّ شکسته سیاسی مقیم اروپا"" دفتر خاطرات عزیزم، تابستان امسال گرما در اروپا بیداد میکند، دیروز فراموش کردم تا گوستی را که از سوپر مارکت خریده بودم در یخچال بگذارم و شوربختانه بدجوری گند زده بود. جای بسی خوش حالیست که مغز بنده گند نزده و با این سنّ و سال هنوز مانند شرلوک هولمز قضایا را تجزیه و تحلیل میکند، با این مغز شرلوک هلمزی بود که در "" انتخابات ایران، به روحانی "" رای دادم تا عوامل داخل رژیم را رو در روی هم قرار دهم، یادم میاد در روز انتخابات، بدجوری احساس انقلابی وجودم را گرفته بود، پیش از رفتن به پای صندوق رای، کاپیتال مارکس را بوسیدم، قند داشت توی دلم آب میشد، وقتیکه نتیجهٔ انتخابات را اعلام کردند ، با شنیدن اسم حسن روحانی، انگاری تقدیر نامه مقدس را از دست خود استالین دریافت میکردم، پیشرفت ، ترقی و مبارزه با امپریالیزم هنوز با دستان توانای زحمت کشان
"" اعترافات یک ورّ شکسته
"" اعترافات یک ورّ شکسته
ناشناس
امکان پذیر است، مردم مصر، ترکیه و برزیل الکی با حضور چند هزار نفری و میلیونی به خیابانها ریختند، من ثابت کردم در همین اروپا میتوان "" دولت بر انداز "" که هیچ "" سیستم برانداز "" بود آنهم به طریقی که حتی خون از ناخن کسی جاری نشود.