سرکار خانم لیدا افشار
سلام مرا بپذیرید. میبخشید که من با نام مستعار مینویسم لکن اگر مایل باشید برای یک کفتمان جداگانه هم حاضر هستم.
من شما را نمی شناسم و تا امروز مطلبی از شما نخوانده بودم. در حال خواندن مطلبی از کشتار آسوریان در شمال عراق امروزی در زمان سلطنت ملک فیصل اول بودم که به کشتار آسوریان در حکاری و وان و جاهای دیگر ترکیه همزمان با گنوسید ارمنیان رسیدم و به مهاجرت برخی از آنان به عراق و ارومیه. بدنبال آوارگان آسوری میگشتم که در زمان کودکی خودم در اصفهان زندگی میکردند، رسیدم به ارومیه و مطلب آقای جمال و سپس به مطلب جنابعالی.
اولا پس از خواندن برخی از کامنت هامن متاسف هستم از اینکه ما که همه ایرانی هستیم و زبان یکدیگر را میدانیم و خود هم گناهی نکرده ایم چرا این چنین با خشمگین با یکدیگر گفتگو میکنیم. جهت حملات ما بهتر نبود متوجه گناهکاران امروز یا دیروز میبود؟
از طرف دیگر بایستی وضعیت اقوامی را که در عثمانی زندگی میکردند در نظر گرفت. تخمینا دو میلیون نفر ارمنی در ترکیه زندگی میکردند. این در حالتی بود که جمعیت عثمانی در مناطقی که امروز ترکیه است حدود ده میلیون نفر بود. بیش از دو و نیم میلیون یونانی در آنجا زندگی میکردند. شاید یک چهارم جمعیت هم کردها بودند. ترکها شاید در این منطقه حتی اکثریت هم نداشتند.
در کنار آنها لکن آسوریها هم بودند. در همانزمانها در ترکیه دیگر از اقوام زیادی که از دیر باز در تاریخ ساکن آناتولی بودند مانند ترابوزان و سینوپ وتراکیه لا اقل به لحاظ زبانی اثری دیده نمی شد. من نمی خواهم به قتل عام مردم کنستانتینوپولیس در زمان محمد فاتح و کشتار مردم آنکارا بدست تیمور لنگ و خوی و ماکو در زمان سلطان سلیمان و امثالهم باز گردم. آنچه در جنگ اول بر سر ارمنیان رفت لکن دومین جنایت قوم کشی بزرگ قرن بیستم است. بدتر از آن تنها شوای ملت یهود در زمان نازی است که دیگران آنرا هولوکاست میخوانند. اشتباه نشود من ارمنی نیستم.
ارمنیان از دیر باز، از بیش از سه هزار سال پیش ، پیش از ایرانیان و دوهزار سال پیش از پیدا شدن سلجوقیان در این منطقه ساکن بودند و ما ایرانیان و همچنین ترکها (مقصودم ترکیه است) از لحاظ فرهنگی بسیار به آنها مدیون هستیم. ما فرشبافی را از آنها یاد گرفتیم که قبل از فرش هخامنشی پازیریک به آن مسلط بودند و کندن قنات را برای بارور کردن فلات ایران که باعث شکوفائی اقتصادی شد که از آن امپراتوری هخامنشی بر آمد. آرارات و اورارتو یک نام هستند و ارومیه یا اورمیه هم همان نام است. آنها ملتی بزرگ هستند که هجوم عرب و هجوم مغول و هجوم ترکها را تحمل کردند و نه زبانشان را و نه خطشان را و نه دینشان را از دست دادند. نه به رم بزرگ تسلیم شدند و نه به روم شرقی و نه به ایران پارتی و ساسانی. حال تحت حکومت عثمانی هشتتصد سال سرزمینشان را و حکومتشان را از دست داده بودند و کافر و نجس شناخته میشدند. حق طبیعی هر ملتی است که برای آزادی خود بجنگد. و هر جا جنگ هست ترور هم هست. اگر پیروز شد که خوب ولی اگر ناکام ماند مجازاتش حذف یک ملت از تاریخ نیست آنهم در قرن بیستم و در دوره باصطلاح مترقی ترکهای جوان.
کاری که ترکها با ارمنیان کردند خواه ناخواه تبعات دیگری هم داشت مانند قتل عام آسوریان. بگذریم از اینکه آیا اینها مابقی همان آشور باستان هستند که هزار سال پیش از مادها در شمال عراق و جنویب ترکیه میزیستند یا نه. بهر حال در این سرزمین حق زندگی داشتند و اگر شورشی هم کرده باشند مجازاتش قتل عام ملت نیست.