استاد گرامی با درود .انچه گمراه کننده است ملی گرائی ایرانی نیست بلکه اوردن فلسفه چپ به ایران و کج فهمی از ان یعنی مارکسیسم نوع روسی توسط حزب توده است.ملی گرائی در حقیقت پاسخی است به پراکنده گی فکری و هرج و مرج اقتصادی و جلوگیری از دیکتاتوری دینی و حزبی. در صد سال گذشته جریان چپ هدفی جز انقراض و اشوب و تفرقه و ایجاد دشمنی کاذب و براه انداختن جنگ طبقاتی و نژاد پرستی در قالب خلقهای تحت ستم چیزی ببار نیاورده است.
استاد گرامی به سه مقوله توجه و کالبد شناسی کننید. 1 نقش اسلام در ایران.2شگل گیری تشیع و3 صثد سال گمراهی چپ.
چپ و اسلام و تشیع هر گز خواهان ازادی و دمکراسی و حکومت قانون در ایران نیستند.بنظر من نقش این سه جریان از استعمار غرب بدتر است.این سه جریان اساسن خود راایرانی نمیدانند بلکه مخالف ملی گرائی هستند و گمراهان واقعی در تاریخ ایران.
استاد گرامی با درود .انچه
استاد گرامی با درود .انچه
ناشناس
انچه نظام اسلامی در ایران انجام میدهد در دشمنی با مردم ایران است . بذل و بخششهای ملیاردی به اعراب در حقیقت از شکم مردم گرسنه بلوچ خراسانی و خوزستانی زدن است.مردم مسخ شده ای که هر ساله با جیب پر به مراسم حج میروند و نام و عنوان حاجی را با خود به ارمغان میاورند در خدمت ملی گرائی نیست.این پول ها باید صرف ساختن ایران یعنی مدرسه خیابان و کارخانجات واز بین بردن بیکاری شوند ونه جیب شیوخ عرب را پر کند.پرداخت دلارهای بی حدو حساب به سوریه و فلستین کاری ضد اقتصادی است و در خدمت اقصاد ملی نیست. دشمن ان کولبر کوردستانی که با یتر از پای میافتد ملی گرائی نیست بلکه اسلام و تشیع گرائی است.جناب استاد یار من راضی نیستم که یک دلار از مردم ایران گرفته شود و انرا به بیگانه داد.اسلام عزیر و تشیع سرخ و سیاه ایران را ورشگسته اقصادی کردند.