حسین بر گرامی، تشخیص ماهیت حکومت کنونی توسط مردمان عادی در همان آغاز درست بود. در آذربایجان هم خیلی از پیر مردها و حتی جوانان زیادی نظرشان این بود که « حکومت آخوند ها روی حکومت شاه را سفید خواهد کرد». سخن جوانان آگاه و روشنگر در آذربایجان این بود که « دنبال آخوند ها راه نیافتید». ولی بخش بزرگی از سازمانهای سیاسی با تحلیل « مردمی بودن ماهیت حکومت» مدت کوتاهی به حمایت برخواستند. که نادرست بود و آنها هم با خوردن ضربات متوجه شده و اشتباهشان را تصحیح کردند. بله وقتی «مردمی» مورد حمله قرار میگیرد « از بیسواد و باسواد- از روشنفکر و عادی- حتی از کوچک و بزرگ- همه به حرکت در میایند». در مبارزه حتی ممکن است فرد بیسواد یا کم سوادی در رأس حرکت قرار بگیرد. مثل ستارخان در جنبش مشروطیت. ولی اینگونه ادمها اگر در کنارشان « مغزی» نباشد به «بیراهه» میروند.
« گلها را نباید در این بیراهه ها به درو سپرد». به جای آنها راههای مسالمت آمیز و تشکیل گروهها و سازمانهای « انقلابی» با رعایت « اخلاق انقلابی» و « تئوری انقلابی» - برای « کسب برابری حقوقی- دموکراسی- عدالت اجتماعی» را پیشنهاد میکنم. اگر قرار است هزینه داده شود لازم است در راهی و با تشکلی داده شود که بتوان از نظر انسانی در سطح ایران و جهان از آن دفاع نمود. ممنون از توجه شما به نظریاتم.