جناب ائلیار گرامی، شما با نوشتههایتان مرا بشدت دچار سردرگمی می کنید. هر بار می خواهم با اتکا به نوشتههای انساندوستانه شما خرجتان را از خیل عشیرهپرستان جدا کنم، با یک نوشته و یک اظهارنظر همه رشتهها را پنبه میکنید. اول اینکه فرمودهاید نویسنده مقاله معتقد است: «"چون فرقه دست نشانده بود" لشگر کشی و قتل عام "آذربایجان را نجات" داده است» من دوباره این نوشته طولانی را خواندم، ولی احتمالا بدلیل ضعف بینایی چنین جملهای از ایشان ندیدم. اگر ممکن است بفرمائید ایشا ن اولا کجا کلمه "قتلعام" را بکار برده و اگر بکار برده در کجا از آن دفاع کرده است. "قتلعام" یک مفهوم مشخص است و فکر نمی کنم به هر کشتنی بتوان "قتلعام" گفت. اگر مجاز به چنین کاری باشیم، پس اعدامهای فرقه هم مصداق "قتلعام" بوده است. دوم اینکه شما بجای بررسی اسناد ارائه شده (که من در باره صحت و سقمشان بحث نمی کنم) دست به نیتخوانی
جناب ائلیار گرامی، شما با
جناب ائلیار گرامی، شما با
ناشناس
زدهاید و فرمودهاید: «به جهنم تبعیض و دموکراسی. مهم تمامیت ارضی ست حتی به قیمیت قتل عام مردم. اینها حرفهای عمق روح نوشته است» لابد مستهظرید که نه تنها در دنیای مدرن، بلکه در جهان پساعشیرهای هم نویسنده مسئول برداشت خوانندگانش نیست. نویسنده تنها در برابر اظهارات و مدعاهای خودش مسئول است و بس. اینکه شما به هر دلیلی متن صریح را رها کرده و به "روح" چسبیده اید، مشکل شما است و نه نویسنده. یادم هست که یکبار خطاب به شما نوشتم شما به دلیل حس "همذاتپنداری" از عشیرهپرستان دفاع می کنید. جواب شما با عرض معذرت کمی خندهدار بود و فرمودید: «من به ذات اعتقادی ندارم» ولی ظاهرا شما به "روح" نه تنها اعتقاد دارید، که قادر به احضار آن هم هستید و در کامنت خودتان دم از کشف آن می زنید! ***** دوم اینکه شما بجای جلسه احضار ارواح و اندازهگیر عمق و طول و عرض آنها جا داشت که به استنادات نویسنده می پرداختید و با ارائه سند و مدرک لااقل به من خوانندهای که اطلاعات دقیقی ندارم نشان میدادید که مثلا پیشهوری طرفدار اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی نبوده است، یا دستور تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان جهت فعالیتهای تجزیهطلبانه در جهت مطامع شوروی را استالین صادر و به باقروف ابلاغ نکرده است، یا منابع مالی فرقه از باکو تأمین نمیشده است و .... **** به گمان من بر سر اینکه در باره فرقه دموکرات و شخص پیشهوری یک قضاوت سالم و بیطرفانه انجام نشده من و شما نباید مشکلی داشته باشیم. بحث بر سر این است که چطور میشود به این قضاوت سالم نزدیک شد؟ آیا اساسا زمینه بحث در این زمینه هست، وقتی که انسان فرهیختهای مثل شما به یک مقوله تاریخی با تعصب کور عشیرهای برخورد می کند و نویسنده را فقط به این دلیل که در برابر بُت بزرگی بنام پیشهوری سر تعظیم فرود نمیآورد، طرفدار قتلعام می نامد؟ راه درست رسیدن به یک قضاوت درست تاریخی چیست؟ بازخوانی اسناد؟ یا احضار ارواح؟ *** یک نکته هم در باره حمایت میلیونی از فرقه بگویم و مطلب را تمام کنم. شما با نوشتن جمله: «پایه اجتماعی جنبش را که میلیونها زحمتکش و فدایی تشکیل میداد و برای « دموکراسی و عدالت اجتماعی» در ایران و آذربایجان میرزمیدند، نفی میکند» به عمق دره پوپولیسم سقوط می کنید. حمایت تودهای نه تنها ملاک نیست، که اصلا هیچ چیز نیست. من نمیخواهم از آدولف هیتلر، بنیتو موسیلینی و مائو تسه تونگ مثال بیاورم. ولی آیا شما شاهد استقبال میلیونی مردم ایران (که ظاهرا برای استقلال و آزادی قیام کرده بودند) از خمینی هم نبودید؟ آیا آن میلیونها طرفدار جمهوری اسلامی که از جان و دل برای این رژیم مایه گذاشتند از همین بقول شما "میلیونها زحمتکش و فدایی" نبودند؟ آیا صرف حمایت تودهای دلیل بر درست بودن راه و عدم مزدوری برای بیگانگان است؟ آیا جامعه روشنفکری ایران، آنهم در سایتی که داعیه "گلوبال بودن" را دارد به چنین سطحی از مباحث نظری سقوط کرده است؟ **** با تشکر از حوصله شما