آقای تبریزی، ممنون از نظر شما. خانم simin sabri گرامی ضمن تشکر از توجه و نظرتان، میافزایم: در زمان رویداد 21 آذر، آذربایجان به مانند آینه ای «درد عمومی ایران» را در طول یکسال منعکس کرد و فریاد زد. اما کمتر گوش شنوایی بود. این درد عبارت بود از « موجودیت تبعیض همه جانبه، عدم دموکراسی ، عدم عدالت اجتماعی، عدم اختیارات اداره ی امور خود» . اکنون هم آذربایجان چون گذشته، درد و زخم خود را نشان میدهد؛ این درد که آذربایجان دارد « درد همه ی ایران» است. روی سخنم به ویژه آن بخش از جامعه ی فارسی زبان است که « درد آذربایجان» را بیرون از « درد عمومی» و خود میداند. و چه بسا، علیه رفع آن موضع میگیرد. ضرورت زمانه است که در آغاز قرن 21 این بخش نیز « خرد » خود را بکار اندازد و بداند که « اهداف آذربایجان»، سعادت آذربایجان، سعادت «عمومی ایران» است. یعنی آذربایجان درد همه ایران را فریاد میزند.
آقای تبریزی، ممنون از نظر شما
آقای تبریزی، ممنون از نظر شما
آ. ائلیار
و منعکس میکند. پیروزی آذربایجان، پیروزی خود آنها در جهت رهایی از « دیکتاتوری، اعمال تبعیض، جدایی دین و دولت» و برقراری دموکراسی و عدالت اجتماعی در همه جای ایران است. در جهان در هم تنیده و دهکده مانند « سعادت و آزادی» هر مردم و انسانی بخشی از سعادت ماست. همینطور مبارزه اش در این راستا بخشی از مبارزه ی بشریت است. در مورد شخصیت پیشه وری، باید قید کنم که « کسی او را بت و قدیس» نمیداند. او انسان مبارزی بود با همه قوت و ضعفهایش. اما شخصیت هر مبارزی را در ارتباط با « اندیشه ها، اعمال، خدمات، و استعداد و کاردانی ، و دشمنانش» می سنجند. پیشه وری در رابطه با این معیار هاست که شخصیت بزرگی بود. برای بزرگی او همین بس که در یک طرف مبارزه « شاه و ارتش و مالکان و سرمایه داران- و در طرف دیگر میلیونها ستمکش و تبعیض دیده و پیشه وری» ایستاده بود.