بهروز گرامی، مشکل این است که فمنیسم اصلاً تعریف ندارد. آن نه مکتب است و نه تعریف دارد. «هرکس» برای خودش « تعریفی» ساخته است. و ساز خود را میزند. هر گرایشی در آن یافت میشود. مثل ادیان شاخه شاخه شده و پر از آیه ها. سر گذشت فمنیسم مثل سر گذشت دینها و ایده لوژیهاست. آن را در مبارزه ی « برابر حقوقی زن و مرد» ساختند و بحساب این مبارزه هم رسیدند. همانطور که به حساب نظریات مارکس رسیدند. از یک اندیشمند که تنها خواسته بود نظریات خود را مطرح کند و دیگران سبک سنگین کنند که چه چیز از آنها مشکلشان را حل میکند؛ دین درست کردند. و باآن -ستمدیدگان را که قرار بود این اندیشه ها در خدمت آنان باشد- قتل عام کردند. «مبارزه ی برابر حقوقی» را هم چنین کردند. این مبارزه که لازم بود توسط همه انسانها پیش برده شود و بخشی از مبارزه ی انسان برای بهزیستی بود، چنان منحرف اش کردند که به اندیشه« جنس برتر و پست تر» تبدیل شد.
بهروز گرامی، مشکل این است که
بهروز گرامی، مشکل این است که
آ. ائلیار