در پاسخ به این پرسشِ کلیدی که مطرح فرمودید:«چرا بیلان کار رژیم اسلامی به حساب "فارسها" واریز میشود؟ آیا این تلاشی برای تطهیر نظام اسلامی و تاریخ جنایات اسلامگرایان در ایران نیست؟»
شاید جالب باشه که بگم بیشترِ این پانها ارادت خاصی به آیتالله بیبیسی نشون میدن! تا جایی که وقتی در خونۀ باصفایی مابین دوستانِ خطۀ آذرآبادگان گرمِ صحبت بودیم، سرِ گلایه رو باز کردم از اینکه بیبیسی فارسی چرا بابک خرّمدین رو به عنوانِ نماد خشونت و جنگطلبی معرفی کرده و چرا باید بابک از لیستِ بزرگان این مرز و بوم در حالی حذف بشه که هنوز خمینی و خاتمی و رفسنجانی و خامنهای و احمدینژاد و گوگوش و میرحسین در لیستِ پنجاهنفرۀ بزرگان(!) حضور داشتند؟! باور نمیکنید حملاتی رو از جماعتِ معدودِ پانترکیسم در دفاع از بیبیسی ناظر بودم که این اندازه وقاحت و حماقت برام قابل تحمل نبود و اون مکان رو تَرک کردم هر چند
در پاسخ به این پرسشِ کلیدی که
در پاسخ به این پرسشِ کلیدی که
ناشناس
هر چند هیچ وقت برخوردِ تندِ اون چند نفر رو به کل حاضران تعمیم ندادم و نخواهم داد ولی تجربۀ تلخی بود. در ضمن باید بگم نوشتارِ سنگینی بود ولی خیلی نکاتِ قابل توّجه و آموزنده و در عین حال ملموس مابین این سطرها پیدا کردم. البته در موردِ شرعی شدن قوانین لازمه که یادآوری کنم در فرمانِ هشتمادهای امامِ میرحسین، خمینی حتی پا فراتر از «لزومِ اسلامی شدنِ روابط و قوانین» گذاشته بود و مستفاد از بندِ 7 فرمان مزبور، در صورتِ تعارض بین احکام شرع و حفظ جمهوری اسلامی، اصل را "حفظِ حکومت" قرار داده و "شرع" را فرع در نظر گرفتهاند که هنوز هم این اصل رعایت میشه.