خبر تحریم نفتی ایران همزمان با حضور یک ناو هواپیمابر آمریکا در خلیج فارس اعلام شد
تحریم نفتی ایران، که قرار است برای کاهش پیامدهای آن بر بعضی اقتصادهای ضعیف تر اتحادیه اروپا، به تدریج انجام گیرد، سختگیرانهترین تحریمهای اعمال شده بر این کشور تاکنون میباشد.
قرار است که اتحادیه اروپا، محدودیت هایی را هم بر بانک مرکزی ایران اعمال کند و مجموعهای از تدابیر کنونی برای کاستن از روابط بازرگانی خارجی ایران را را نیز توسعه دهد.
تحریمهای جدید درست در زمانی اعلام شده است که یک ناو هواپیمابر آمریکا، همراه با پنج کشتی جنگی بریتانیایی و فرانسوی از تنگه هرمز عبور کرده و حضورشان در آبهای خلیج فارس، قطعا به تنشها دامن خواهد زد.
اعلام تحریمهای جدید، منجر به مطرح شدن سئوالهای مهمی میشود. تاثیر این تحریم نفتی چه خواهد بود؟ آیا واقعا احتمال دارد که این تحریمها ایران را تشویق کند برنامه خود برای غنی سازی اورانیوم را متوقف کند؟ و اگر نه، آیا ممکن است که به جای آن، طرفهای ذیربط به نوعی درگیری دریایی یا نظامی نزدیکتر شوند؟
نشانههای متضاد
اروپا در حدود ۲۰ در صد از صادرات نفت ایران را خریداری میکند.
یونان وابستگی زیادی به نفت ایران دارد به گونه ای که حدود یک سوم نفت وارداتیش را از ایران تامین میکند.
ایتالیا و اسپانیا هر کدام کمی بیش از ۱۰ در صد از نفت خود را از ایران تهیه میکنند. این کشورها اکنون باید جایگزینی برای ایران پیدا کنند.
قرار است که این تحریمها به تدریج به اجرا گذاشته شود تا در حد امکان از تاثیرات منفی آن کاسته شود.
این در حالی است که ظاهرا دیگر تولیدکنندگان نفت مانند عربستان سعودی، کاملا آماده هستند که علی رغم تهدیدهای ایران، کمبود نفت ناشی از تحریم این کشور را در بازارهای جهانی جبران کنند.
البته هیچکس خواهان آن نیست که جهان با بحران نفتی روبرو شود که منجر به افزایش قیمتها شود.
خریداران نفت ایران در اروپا، از جمله ضعیفترین اقتصادهای اتحادیه اروپا هستند و هر گونه افزایش قابل ملاحظه قیمت نفت، تنها باعث خواهد شد که ایران از صدور نفتش به دیگر کشورها سود بیشتری عاید خود کند.
مشتریان اصلی نفت ایران البته در اروپا نیستند بلکه در میان کشورهای آسیایی قرار دارند و سرنوشت این دور جدید تحریمها علیه ایران را نیز همین نکته مشخص میکند.
"ایران از یک طرف شاهد سقوط حکومتهای عراق و لیبی بوده است، و از طرف دیگر شاهد ادامه بقای رژیم کره شمالی است که یکی از سه کشور عضو "محور شرارت" و دارای سلاح هستهای است."
آمریکا از مدتی پیش در تلاش بوده است تا کره جنوبی و ژاپن را مجاب کند که صادرات نفت خام خود از ایران را کاهش دهند هرچند تلاش های آمریکا در این زمینه کمتر با موفقیت همراه بوده است.
چین، که بیش از یک پنجم نفت ایران را میخرد، نقش کلیدی در این زمینه بازی میکند؛ اما این کشور تا کنون نشانههای ضد و نقیضی در این مورد از خود نشان داده است.
از یک سو به نظر میآید که چین سفارش نفت خود از ایران را به میزان قابل ملاحظهای کاهش داده و سعی کرده است که روابط خود با دیگر صادرکنندگان نفت در حاشیه خلیج فارس را توسعه دهد.
اما به هیچ وجه مشخص نیست که آیا این اقدام چین ناشی از تصمیم پکن به دادن نوعی هشدار دیپلماتیک به ایران است یا به این منظور انجام گرفته که در صورت افزایش فشارها بر صنعت نفت ایران، پکن در موقعیت مطلوبی برای چانهزنی بر سر قیمت نفت با ایران قرار داشته باشد.
ادامه حیات
اما اگر تدابیر جدید علیه ایران عملی شود، میزان موفقیت آن چه خواهد بود؟
حتی دیپلماتهای غربی نیز در مورد جواب این سئوال چندان مطمئن نیستند.
شکی نیست که این تحریمها بر اقتصاد ایران تاثیری منفی خواهد گذاشت. اما برنامه هستهای ایران، مایه افتخار ملی این کشور و در نهایت برای امنیت ملی آن نیز مهم است.
ایران از یک طرف شاهد سقوط حکومتهای عراق و لیبی بوده است، و از طرف دیگر شاهد ادامه بقای رژیم کره شمالی است که یکی از سه کشور عضو "محور شرارت" و دارای سلاح هستهای است.
امکان دارد که حکومت ایران بر این باور باشد که دارا بودن توانایی بالقوه تولید بمب هستهای میتواند این کشور را در مقابل تهدیدهای خارجی حفظ کند.
اگر این تفسیر درست باشد، در این صورت میتوان مجسم کرد که حکومت ایران حاضر به تحمل هرگونه مشقت اقتصادی است تا بتواند به برنامه هستهای خود ادامه دهد.
اکنون تهدید بالقوه جدیدی جای تهدید اسرائیل را گرفته است، و آن تهدید ایران به بستن تنگه هرمز است
البته مشکلات اقتصادی، زندگی مردم معمولی را تحت تاثیر قرار خواهد داد و نه زندگی نخبگان کشور را.
عده ای در غرب امیدوارند که نظام ایران کاملا تغییر کند.
اما سیاست اروپا در این مورد همواره سیاستی دوگانه بوده است، و به نظر نمیآید که تحولاتی که "بهار عربی" به دنبال داشته، گروه های اپوزیسیون ایران را به پیروزی دیگری نزدیک کرده باشد.
خطر افزایش تنش
تنشها در کوتاه مدت دست کم، به احتمال زیاد افزایش خواهد یافت.
هنوز در مورد تصمیم اسرائیل در قبال ایران، شک و تردیدهایی وجود دارد.
آیا اسرائیل در سال ۲۰۱۲ به تاسیسات هستهای ایران حمله خواهد کرد؟ به نظر میرسد که آمریکاییها دست کم در حال حاضر در تلاشند تا اسرائیلیها را راضی کنند که به تحریمها و فشارهای سیاسی علیه ایران، فرصت بیشتری بدهند تا به نتیجه برسد.
اما اکنون تهدید بالقوه جدیدی جای تهدید اسرائیل را گرفته است، و آن تهدید ایران به بستن تنگه هرمز است.
درگیری در تنگه هرمز میتواند به آسانی به درگیری بزرگتری با ایران منجر شود؛ و با توجه به حساس بودن منطقه، دامنه چنین جنگی میتواند به آسانی گسترده تر شود.
به نظر میرسد سخن گفتن از "حملات هوایی" به تاسیسات هستهای ایران، بیشتر برای "راه گم کردن" باشد و در واقع آنچه که احتمالا عدهای در سر میپروانند، جنگ با ایران است.
جنگ نیز به همان اندازه که میتواند با برنامه ریزی قبلی صورت بگیرد، میتواند ناشی از سوءتفاهم هم باشد - و این واقعیتی خطرناک است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید