رفتن به محتوای اصلی

دوستان گرامی، ارزش اسکناس

دوستان گرامی، ارزش اسکناس
تبریزی
عنوان مقاله:
زنده باد کمونیسم

دوستان گرامی، ارزش اسکناس بدون پشتوانه برابر با ارزش کاغذ است و آن چه که ارزش پول کاغذی را از میان برده و آن را بی پشتوانه می کند تورم است! تورم برابر با چیست؟ تورم برابر با بیشتر بودن پول و کم .....

..... بودن کالا در بازار یک کشور است!

زمانی پشتوانه چاپ اسکناس زر و سیم و گوهر و ارز بود اما هم اکنون به جز چنین چیزهائی حجم کالاهائی که در بازار یک کشور یافت می شود پشتوانه پول چاپ شده از کاغذ است، از این روی کمتر بودن اندازه کالا در یک کشور از اندازه پول کاغذی چاپ شده در آن کشور برابر با بی ارزش شدن پول کاغذی است و این همان چیزی است که تورم نامیده می شود!

برای نمونه هنگامی که اندازه ماکارونی در بازار یک کشور دو برابر بشود ارزش پول کاغذی چاپ شده در آن کشور نیز برای خریدن ماکارونی دو برابر می شود اما هنگامی که اندازه ماکارونی در بازار یک کشور به نصف می رسد پول کاغذی چاپ شده در آن کشور نیز برای خریدن ماکارونی نیمی از ارزش خودش را از دست می دهد!

سیستم سرمایه داری بدون تورم در هیچ جا یافت نمی شود و سرمایه داری و تورم دو پدیده در هم تنیده اند! برای آن که بدانید چگونه سرمایه داری و تورم در هم تنیده اند نمونه ای می آورم:

در کشوری بهای هر بسته آرد یک دلار است، پس از آن که از آن آرد ماکارونی ساخته می شود هر بسته ماکارونی به پنج دلار فروخته می شود، از این پنج دلار یک دلار بهای آرد است، یک دلار هم بهای بسته بندی و سوخت و ترابری و هزینه های دیگری است که برای درست شدن ماکارونی از آن آرد پرداخته شده است که فرمول آن این چنین است:

آرد یک دلاری + هزینه یک دلاری = ماکارونی پنج دلاری

همچنان که دیده می شود از پنج دلار اگر دو دلار را کم کنیم آن چه بر جای می ماند سه دلار است و سه دلار بر ارزش آرد یک دلاری افزوده شده است، اما این سه دلار بهای چیست؟

سه دلار چیزی است که دیوید ریکاردو اقتصاددان انگلیسی آن را "ارزش افزوده" می نامد و کارل هاینریش مارکس فیلسوف نامدار آلمانی آن ارزش افزوده را بهای کاری می داند که کارگران انجام داده و با کار خودشان ارزش آرد یک دلاری با به پنج دلار رسانده اند و سه دلار بهای کار کارگرانی است که کالائی جز نیروی کار خودشان را برای فروش ندارند!

از این روی فرمول دیوید ریکاردو و یا کارل مارکس برای ساخته شدن ماکارونی چنین می شود:

آرد یک دلاری + هزینه یک دلاری + کار سه دلاری = ماکارونی پنج دلاری

اما آیا آن سود سه دلاری به کارگران می رسد؟ نه! سرمایه داری که دارای ابزار کار (سرمایه) است به کارگران نیم دلار برای خوردن و نمردن می دهد و دو و نیم دلار دیگر به جیب کارخانه دار ریخته می شود و کارخانه دار بی آن که کاری کرده باشد از دسترنج کارگرانی که کالائی جز نیروی کارشان را برای فروش ندارند و آن را به بهائی پائین تر از ارزش حقیقی آن می فروشند سودهای فراوان و پول های مفت به دست می آورد!

اما سرمایه دار برای آن که ارزش کالا کمتر از پنج دلار نشود و حتی بیشتر از پنج دلار بشود تا سود بیشتری ببرد و آن مزد بخور و نمیری را هم که به کارگران می داد به همراه هزینه فراوری کالا از نو به دست آورد کالا را احتکار می کند و قحطی مصنوعی به بار می آورد تا بهای ماکارونی بیشتر شود که فرمول آن چنین است:

آرد یک دلاری + هزینه یک دلاری + کار سه دلاری + احتکار = ماکارونی ده دلاری

که می توان این فرمول را این چنین نیز نوشت:

ماکارونی پنج دلاری + احتکار = ماکارونی ده دلاری

هنگامی که بهای ماکارونی دو برابر می شود پول نیمی از ارزشش را برای خریدن ماکارونی از دست می دهد و این همان پدیده ای است که به آن تورم گفته می شود.

تاوان این تورم و گرانی کالا را هم کارگران و رنجبران و دهقانانی می دهند که مانند جانوران از بام تا شام کار می کنند و نیروی کارشان را به بهائی کمتر از ارزش حقیقی آن به کسانی که دارای ابزار کار (سرمایه) هستند می فروشند تا جیب های زرسالاران و سرمایه داران از پول های مفت و بادآورده پر شوند!

در اقتصاد کمونیستی چون ابزار کار (سرمایه) و ارزش افزوده کالاهای ساخته شده با آن از آن کارگران و رنجبران و دهقانان (پرولتاریا) است کار نکردن و مفت خوردن جائی ندارند! و از این گذشته چون دولت به نمایندگی از کارگران و رنجبران و دهقانان کشور را می گرداند کارهائی مانند احتکار برای به بار آوردن قحطی مصنوعی نیز دیده نمی شوند، از این روی اقتصاد کمونیستی بدون تورم است.