رفتن به محتوای اصلی

گذشته از این که می‌توان با

گذشته از این که می‌توان با
نظرات رسیده

گذشته از این که می‌توان با «نظرات» شما (چون صرفاً نظر است و چندان فکتی در آن نمی‌توان یافت) موافق یا مخالف بود، گاه ادبیاتی که به کار می‌برید نزدیک به ادبیات تمامیت‌خواهانی است که از قیود بسته و

گذشته از این که می‌توان با «نظرات» شما (چون صرفاً نظر است و چندان فکتی در آن نمی‌توان یافت) موافق یا مخالف بود، گاه ادبیاتی که به کار می‌برید نزدیک به ادبیات تمامیت‌خواهانی است که از قیود بسته و مطلق‌سازی مانند «همه» «باید» «مسلماً» استفاده می‌کنند. مانند «نظر» شما در باره‌ی اقبال عمومی «رضاشاه روحت شاد» که معلوم نیست این نظری که بیان کرده‌اید بر کدام «فکت»ها استوار است.

اگر بخواهم با شما هم‌راهی کرده باشم احتمالاً از شما خواهم خواست که به عنوان الگوی آن‌چه ادعا می‌کنید در عمل نیز از سوگیری‌های ذهنی بپرهیزید و مبتنی بر فکت صحبت کنید. این که شخصاً به این نظر رسیده‌اید که هم‌صدا با پنج شبکه‌ی فارسی‌زبانی که سخن‌رانی رضا پهلوی را مستقیماً پخش می‌کردن، «باید» افکار مهجور و پر از تعصب‌های عدالت‌طلبانه‌ی «شعاری» را کنار بگذاریم و به رودخانه‌ی خروشان هم‌راهان ایشان بپیوندیم در هر حال نظری است. اما لحن و ادبیات سرزنش‌گر (و نه انتقادی)تان مرا به‌کل از سرانجام روشن‌اندیشی در اوپوزیسیون به‌کلی ناامید کرد.
همان‌طور که در سال ۵۸ در جمعی در کتاب‌خانه‌ی دانش‌جویی دانش‌گاه علم‌وصنعت اعتراضی به شما کردم که چرا نیمی از واقعیت‌ها را می‌گویید و نیمی دیگر را پنها می‌کنید در خلوت به من گفتید: همه‌چیز را نباید در جمع گفت. و من هم پاسخ دادم این جمع برای شنیدن «فکت»ها آمده‌اند و نه «نظر»های شما. هنوز هم به این دیدگاه خودم پای‌بندم اما امیدوارم شما به آن دیدگاه‌تان پای‌بند نباشید.