رفتن به محتوای اصلی

خیزش سیمرغیان علیه ضحّاکیان

خیزش سیمرغیان علیه ضحّاکیان
«جانا روا نباشد خونریز را حمایت (حافظ)»

درنگی شتابان در خصوص پیامدها و سمتگیریها:

اگر  مطایبات صریح و بی پرده شاعرانی همچون «سوزنی سمرقندی»، «عمعق بخارایی»، «عُبید زاکانی»، «ایرج میرزا» و کثیری  دیگر از شاعران ایرانی را ابزار و امکانی در سمت و سوی ریشخند کردن اخلاقیّات امریّه ای حُکّام بی لیاقت و فرّ در نظر بگیریم، آنگاه بهتر میتوان دُشنامگویی نسلی را فهمید که از حاکمیّت شمشیر اقتلویی به ستوه آمده است و خشم به حقّ و کاملا انسانی اش را در شُعارهای آنچنانی پدیدار میکند؛ زیرا کمترین حقوق ذاتی و مادرزادی اش را که همانا «زیستن و آزادی» باشند، حکومتگران غاصب که هرگز و هیچگاه حقّانیّت به فرمانروایی نداشته اند به ضرب و زور خونریزی و شکنجه و کشتار و غارتگری خواسته اند که تا امروز حفظ کرده و هنوز از جنایت و خونریزی ابایی ندارند و سیراب نشده اند.

مقابله و مقاومت در مقابل مذهبی که از خالق و رسول و امامان و جلّادانش گرفته تا مومنان کورفهمش فقط عقده ای و کمپلکسی و روانپریشیده و کریه منظر و زشتخو هستند، کار آسانی نیست؛ چونکه مقابله به مثل کردن، پیامدهایش چه بسا هولناکتر و جبران ناپذیرتر باشند از تمام خسارتهایی که حاکمان بی لیاقت تا کنون مسبّب آن بوده اند. 

پیکار با حُکام نالایق و بی فرّ باید طوری سمتگیری استوار و مُحکم داشته باشد که دوام آنها را هرگز پایدار نکند؛ بلکه سقوط آنها را از اریکه تکبّر قدرتپرستی به حدّاقل ترین جزء آرام و بی آزار جامعه استحاله دهد.

خواسته های فوری را در گامهای اول باید با صدایی رسا فریاد زد و تا لحظه واقعیّت پیدا کردن آنها، مدام بر اجرایشان  پافشاری کرد و هرگز عقب نشینی نکرد تا بتوان امیدی به بهره دهی اینهمه جانفشانها داشت:

بعضی از خواستهای فوری:

حذف صفت اسلامی از واژه جمهوری
ابطال قانون اساسی فقاهتی و بازگشت موقّت به قانون اساسی مشروطه
تشکیل مجلس موسسان و مجلس اقلیّتها به این معنا که تصویبات قانونی مجلس موسسان، زمانی اعتبار اجرایی خواهند داشت که مجلس اقلیّتها، آنها را تایید و تصدیق کرده باشد.
برگزاری انتخابات آزاد
انتخاب نوع حکومت (جمهوری یا پادشاهی) بر شالوده پیشنهاد مجلس به مردم و حقّ انتخاب آنها واگذار شود.
تمام استانهای ایران بدون استثناء باید مجلس مستقل خود را داشته باشند تا از این طریق امکان هرگونه تمرکزیابی قدرت در مرکز ناممکن شود؛ یعنی پیشگیری کردن از فاجعه ای که از دوران ساسانیان تا همین امروز، تاریخ هولناک و اسفبار ایران را به دلیل تمرکز قدرت آسیب زده است.
انحلال سپاه پاسداران و ارگانهای وابسته به آن
حفظ موقّت ارتش با اهداف فقط مراقبتی از مرزها و کوشش مجلس و کارگزاران آینده برای حقّ بیطرف ماندن ایران همچون کشور سوئیس.
تمام حوزه های مذهبی باید لغو شوند و تمام ادیان و مذاهب و نحله ها و امثالم فقط به عنوان زیرمجموعه ای از دروس رشته فلسفه در دانشگاه به حساب  آیند و به شدّت از پا گرفتن رشته ای به نام الاهیات/تئولوژی با مُدّعیان جورواجور پیشگیری شود.  
زایش فضای دمکراسی فقط زمانی امکانپذیر است که همگان بپذیرند، حقیقت هرگز هیچ مالک و صاحبی ندارد و مِلک طلق هیچ گرایشی نیز نیست؛ بلکه حقیقت، مسئله ای فردیست و هیچگونه امتیاز و حقّانیّتی برای هیچ احدی ایجاد نمیکند. در زندگی باهمستان فقط به تخصّص و شعور و فهم و آگاهی و دانش و آموزش و لیاقت انسانها نیاز ضروری هست بدون هیچ تبعیضی.
دلجویی و حرمتگزاری و بازآفرینی حیثیّت و آبرو و شرف تمام جانباختگان و قربانیانی که به دست خاصمان حکومتگر جان خود را از دست دادند.
قداست جان و زندگی باید سرلوحه تک تک قوانین و مُقرّرات باشند و هرگز به خونریزی و خونخواهی و انتقامیگری و مرگ طلبی و پایمالی کرامت و شرافت و حرمت انسانی رسمیّت داده نشود.
در قانون اساسی آینده صریحا باید قید شود که هیچکس حقّ ندارد در خصوص دین و اعتقادات دیگری لم و بم کند. اعتقادات هر انسانی، امور خصوصی محسوب میشوند و به دیگری هیچ ربطی ندارند. انسان را فقط بر شالوده رفتارهای عملی اش چنانچه آزارنده و پایمال کننده حقّ و حقوق همنوعانش باشد، باید قضاوت و دادگزاری کرد؛ نه بر اساس ادّعاها و اعتقادات و رنگ پوست و غیره و ذالک.
انتخاب طرح پرچم ایران باید به عهده مردم ایران در معنای وسیع باشد.
پدیده ای به نام آخوند و مُلّا و حوزه و منبر بدون کوچکترین خونریزی باید از عرصه اجتماع ایرانی رخت بربندد. اجرای آداب و رسوم شناخته شده در دنیای معاصر و آینده به آمر شمشیر به دست و خونریز، هیچ نیازی ندارد.
دانشگاههای ایران باید در موضوع پژوهش و کند و کاو، استقلال کامل داشته باشند.
قانون اساسی باید تضمین قطعی کند که هر ایرانی حقّ دارد در جلو منزل شخصی اش، تریبونی برای انتقاد آزاد از عملکردهای نمایندگان و کارگزاران ایجاد کند و احدّی حقّ ندارد به انتقادکننده تعرّض کند، ولو فرد اولّ مملکت باشد. هدف از انتقاد در رسانه های گوناگون باید در سمت و سوی بهبود و بهسازی و کاستن عیوب باشد.
در ایران نباید هرگز محکومان عقیدتی/دینی/ایدئولوژیکی و امثالهم وجود خارجی داشته باشند. کلیّه زندانهای شناخته شده باید تخریب و به جای آنها کتابخانه ایجاد کرد. فقط انسان مُجرم است که قانون، میزان مُجازاتش را در دادگاهی عادلانه تعیین خواهد کرد. هیچکس حق ندارد حتّا ضحّاک را سر خود و اختیاری مُحاکمه کند.
و ......
این لیست را میتوان همچنان تکمیل کرد. اینها تنها نکات تذکری هستند برای کسانی که میخواهند ایرانی آزاد و آباد و با شهروندانی شایسته ارجمندی بیافرینند.
و کلیدی ترین نکته که ضرورت آن ردخور ندارد، اینست که ایران باید به همان بلندجایی در سطح جهانی بازگردد که یونانیان میشناختند؛ یعنی «خونیروس: میدانگاه رقص و آواز و پایکوبی و شادی». به عبارت امروزی، ایران باید دیسکو جهانی باشد.

ایدون باد!

تاریخ نگارش: 02.11.2022 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
امیل رسیده

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید