رفتن به محتوای اصلی

رهبران معنوي (جنبش سبز) اسير نظام ايدئولوژيك

رهبران معنوي (جنبش سبز) اسير نظام ايدئولوژيك

اكنون با گذشت يك سال از 22 خرداد 1388 تجارب بسياري از مشاهدات، پيش‌روي ما قرار گرفته است. از همين رو “رهبران معنوي ” در مقابل اين سؤال بزرگ افكار عمومي قرار گرفته‌اند كه، بين حكومت اسلامي موجود و جنبش دمكراسي‌خواهي جاري، كدام يك را برمي‌گزينند و اساساً چه الگويي از برنامه و مديريت سياسي به “جنبش سبز” ارائه مي‌دهند.

ملّت ايران در آستانه بيست و دوم خرداد، روز نمايش انتخاباتي قرار گرفته است، از 22 خرداد سال گذشته بدينسو، جهان و بشريت ترقيخواه، شاهده وقوع جنبش فراگير، مطالباتي و خودبنياد در ايران بوده است كه با تقلب انتخاباتي و تشديد تنش‌هاي دروني نظام به اوج و شكوفايي كم‌سابقه‌اي در بلنداي عمر حكومت اسلامي رسيده است.

جنبش اعتراض و آزادي‌خواهانه ملّت ايران در طي يك‌سال ايستاده‌گي پرشكوه و شجاعانه در مقابل سركوب و خودكامگي، سيماي نويني از مطالبات دمكراتيك و مسالمت‌آميز نزد جهانيان از خود به نمايش گزارده است كه در چند دهة معاصر جهان كم‌نظير بوده است.

علي خامنه‌اي عنصر اصلي بحران

اين جنبش در شرايطي به اوج اعتبار و مقبوليت فراروييد كه سران نظام شاهد رشد روزافزون نارضايتي‌ها و كاهش مداوم پايگاه اجتماعي خويش بودند. از اينرو علي خامنه‌اي در 29 خرداد 1388 در وحشت از اوج و گسترش اعتراضات خياباني و پيامدهاي ناشي از آن، رويكرد خونين مقابله‌جويانه با جنبش آزادي‌خواهي مردم را برگزيد و سپس با تكيه بر ارادة نهادهاي اطلاعاتي و قضايي، همراه با فرمانده‌هان نظامي و انتظامي، معترضينِ مدني و خياباني را محارب نام نهاد. او طي هشت ماه به دفعات با گسيل نيروهاي سركوبگر، فرمان ريختن خون زنان و جوانان معترض و آزاده را بر سنگفرش خيابان‌ها صادر كرد. با اين وجود مردم به اشكال مقتضي به اعتراضات مدني ادامه دادند، در خيابان‌ها حضور يافتند، ولي‌فقيه را آماج اصلي خود قرار دادند و وي را مانع اصلي بر سر راه جنبش دمكراسي‌خواهي ملت ايران معرفي كردند.

و علي‌رغم سركوب شديد نظامي و امنيتي، مطالبات دموكراتيك شهروندي خود را به حكومت اسلامي يادآور شدند و گام‌هاي اساسي به جلو برداشتند. با اين همه سران حكومت بي‌اعتنا به خواست‌هاي به‌‌حق مردم و با بهره‌گيري از ضعف مديريتي جنبش، هم‌چنان به سركوب خونين ادامه دادند و با تشكيل دادگاه‌هاي فرمايشي دسته‌دسته از آزادي‌خواهان و مدافعين حقوق بشر را به پاي ميز محاكمه كشاندند و با صدور احكام ناعادلانه و ضد انساني، فرزندان مردم را به تناوب به محروميت‌هاي اجتماعي و تحصيلي، حبس‌هاي بلندمدت و سپردن به چوبه‌هاي دار محكوم ساختند.

در اين ميان حكومت اسلامي با توسل به سركوب عريان و ايجاد جو رعب و وحشت و با بهره‌گيري از ضعف رهبري و برنامه‌اي جنبش، موانع جدي و اساسي بر سر راه مردم معترض قرار داده است. هم‌زمان دستگاه ولايت با اختصاص پول نفت به نهادهاي ديني، نظامي و شبه ‌نظامي به تجديد آرايش جديد حكومتي اهتمام ورزيده است و بيش از گذشته بستري مناسب براي راه‌يابي و نقش‌آفريني هر چه گسترده‌تر نظاميان در سياست‌گزاري و مديريت‌هاي كلان اجرايي و اقتصادي كشور به‌ وجود آورده است.

هدف خامنه‌اي و احمدي نژاد از اتخاذ چنين تصميمي، تلاش براي بازسازي و تداوم اقتدار فرو ريختة رهبري نظام به جايگاه توهم‌آور قبل از كودتاي انتخاباتي و توانمندسازي و مشاركت هر چه بيشتر نهادهاي ديني و نظامي در تصميم‌گيري‌هاي كليدي كشور، بوده است. آشتي‌ناپذيري و مقابله‌جويي خونين با جنبش اعتراضي و دمكراسي‌خواهي مردم و مطيع سازي منتقدين دروني حكومت و بالاخره به انقياد درآوردن ارادة “رهبران معنوي” جنبش از جمله ديگر اهداف برنامه‌اي كودتاگران بوده است.

انتخابات آزاد

در اين دور از مبارزه، بسياري از فعالين جنبش‌هاي اجتماعي، زنان و جوانان، وابسته به طبقة متوسط جديد كه تا به امروز با مقاومت مدني خود هزينة حضور در صحنة پرتلاطم اجتماعي را پرداخت كرده‌اند، بنابر تجارب خويش و شناخت از آرايش حقيقي و حقوقي نظام، هر روز بيش از گذشته دريافته‌اند كه تحقق مطالباتشان مستلزم آگاهي‌سازي و نيرومندسازي پايگاه اجتماعي و دست‌يابي جنبش به سازمان‌يابي و مديريت سياسي نوين و مؤثر است كه بتواند متناسب با سطح مطالبات و موقعيت نارضايتي‌هاي اجتماعي، بستر مناسبي براي برگزاري يك انتخابات آزاد، عادلانه و سالم در كشور مهيا سازد.

از اين رو ترويج آگاهي و بهره‌گيري حداكثري از جنبش‌هاي اجتماعي و ايجاد طرح و برنامة سياسي مستقل و كسب مديريت جمعي و دمكراتيك تنها راه غلبه بر موانع نهادهاي فرادست و سركوبگر حكومتي نشخيض داده مي‌شود. بنابر اين، با توجه به ذات ديني، خشن و نامتعارف شخصيت‌هاي حقيقي حكومت و ماهيت بسته و انعطاف‌ناپذير ارگان‌هاي فرادست حقوقي آن، بعيد به نظر مي‌رسد كه جنبش بدون آسيب‌شناسي و غلبه بر موانع موجود و تجهيز هوشيارانه خود به مسائل ياد شده، موفقيتي چشم‌گير در جهت تغييرات ساختاري و محقق ساختن مطالبات شهروندي بدست آورد.

هر چند كه در اين يك سال به همت فداكاري‌هاي زنان و جوانان گام‌هاي اساسي و مهمي به جلو برداشته شده است.

رهبران ايدئولوژيك

اين موضوع از آن جهت داراي اهميت است كه “رهبران معنوي” جنبش همواره موقعيت و برنامة خود را در كادر سياسي و حقوقي نظام بسته به تعريف نشسته‌اند. آن‌ها با رجعت مداوم مخاطبين خود به الگوهاي دهة اولِ انقلاب، بسيار مهجور و حاشيه‌اي به نيازمندي‌ها و مطالبات دمكراتيك جامعة جوان و امروزين ايران نظر افكنده‌اند و پاسخ داده‌اند. از همين روست كه آنان همواره تمايلي چندان به تشكل‌يابي مستقل جنبش و تغييرات ساختاري مورد لزوم جامعه از خود نشان نمي‌دهند و در موضع‌گيري‌ها از نقش ولي‌فقيه به مثابه عنصر اصلي بحران در كشور نامي نمي‌برند. درست به همين علت نيز تاكنون توفيقي نيافته‌اند، متناسب با سطح انتظارات و مبارزات جاري و ساري زنان و جوانان، مديريت كلان و نويني را برنامه‌ريزي كنند.

اين “رهبران” همواره از راديكاليسم و سكولاريزه شدن جنبش در هراس بوده‌اند. نتايج حاصله از اين طرز نگرش، منجر به چيره‌گي و ميدان‌داري حكومت استبدادي، و سلب اعتماد جامعه از چنين مديريتي خواهد شد. “رهبران معنوي” جنبش بنابر وابستگي ايدئولوژيك خود به نظام، همواره بين جامعه توده‌وار و انديشة متعلق به جامعة مدني گرفتار بوده‌اند. از همين رو تاكنون توفيق نيافته‌اند هدايت مؤثر و دمكراتيك جنبش را برعهده گيرند. خصلت و ذات استبدادي حكومت نير نمي‌تواند به تنهايي توجيه كننده اين موضوع باشد و ضعف انديشه‌اي و مديريتي آنان را مستتر دارد. بنابر اين نمي‌توان به پايگاه اجتماعي اين جنبش با توجه به هويت‌يابي و سطح رشديافتگي آن، همانند جامعة توده‌وار رفتار كرد و از پذيرش يك آرايش جديد با ساز و كارهاي مديريت شده شانه خالي نمود.

جنبش نوين نيازمند رهبري نوين، برنامه و سياست نوين است. هدايت جنبش اجتماعي بدون طرح، برنامه و نقشه رهنما محكوم به شكست است.

در حوزة وظيفه و مسئوليت بسياري از مردم تعهد شهروندي را به جاي آورده‌اند، به دفعات و به مناسبت‌‌هاي ويژه پا به خيابان گذارده‌اند، مطالبات خود را در غالب شعارهاي ساختارشكن اعلام داشته‌اند، ولي‌فقيه را آماج اصلي حملات خود قرار داده‌اند، وي و ساختار حقوقي حكومت را به‌ مثابه عنصر اصلي بحران در كشور به جهانيان معرفي كرده‌اند و با صراحت و روشني خواستار به برگزاري رفراندوم براي تعيين نظام سياسي در كشور شده‌اند.

زنان و جوانان شجاعانه و غرور‌آفرين در مقابل سركوب عريان قواي دولتي ايستاده‌اند و از ميادين خونين پاي به عقب ننهاده‌اند. آنان ارادة مصمم خود را در كسب آزادي و تعيين سرنوشت به جهانيان نشان داده‌اند. براي آن هزينه پرداخت كرده‌اند، باتوم خورده‌اند. مورد تجاوز و شكنجه قرار گرفته‌اند. محكوميت‌هاي سنگين را به جان خريده‌اند و بالاخره جان خويش را نثار استقرار آزادي و دمكراسي در كشور كرده‌اند. اكنون با گذشت يك سال از 22 خرداد 1388 تجارب بسياري از مشاهدات پيش‌روي ما قرار گرفته است. از همين رو “رهبران معنوي ” در مقابل اين سؤال بزرگ افكار عمومي قرار گرفته‌اند كه، بين حكومت اسلامي موجود و جنبش دمكراسي‌خواهي جاري، كدام يك را برمي‌گزينند و اساساً چه الگويي از برنامه و مديريت سياسي به “جنبش سبز” ارائه مي‌دهند.

دانش باقرپور

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید