رفتن به محتوای اصلی

در گرد و خاک خاطره های اميرخيز

در گرد و خاک خاطره های اميرخيز

 

 

گفتی: هنوز شهر، تماشاييست
و گرته های روشن تاريخ را هنوز
شلّيک می کنند
از کوچه های خاکی تبريز

گفتی: هنوز شهر، تماشاييست
وَ می وزد
در خواب های دَرهم و آشفته ی شبش
صبح هزار واقعهْ بيداری
سرريز

٭

گفتی:
چندين هزار بالْ بالْ که پَرپَر شد.
امّا هنوز
اين آشيانه ها، سر اين شاخه ها ـ ببين ـ :
چندين هزار دفعه کبوتر به زير پر دارند!

گفتی: بگو!
چندين هزار شاخه ـ بگو ! ـ
چندين هزار بار، کبوتر دارند؟

٭

گقتی: هنوز شهر تماشاييست
و گرته های روشن تاريخ را هنوز
شلّيک می کنند
از کوچه های خاکی تبريز

ديدم هنوز رهگذری می رفت
از سنگری به سنگر ديگر
در گرد و خاک خاطره های
اميرخيز!

 

www.ghoghnoos.org

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمد علی اصفهانی
برگرفته از:
www.ghoghnoos.org
منبع:
سايت ققنوس

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید